سخنراني افتتاحيه کنفرانس توسط کاظم نيکخواه

رفقا به همه شما خوش آمد ميگويم

کنفرانس سراسري تشکيلات خارج کشور را در شرايط بسيار ويژه اي برگزار ميکنيم. هرروز رويدادي، هرروز اعتراضي، هرروز پيشروي اي را در مبارزات مردم عليه حکومت اسلامي در ايران شاهديم. مهمتر اينکه شتاب تحولات هرروز دارد بيشتر ميشود. يک سال پيش با امروز قابل مقايسه نيست. و يک ماه پيش هم با امروز تفاوت زيادي دارد. همين الان که من دارم با شما صحبت ميکنم ما يعني حزب کمونيست کارگري در سه يا چهار کمپين يا کارزار سياسي درگير هستيم. کمپين عليه "انتخابات" رژيم اسلامي که مبارزه فعالي در حول آن در جريان است و عملا مردم دارند با رژيم و انتخاباتش تو خيابانها درگير ميشوند. تبليغات کانديداهاي حکومتي را بهم ميزنند، پوسترها را پاره ميکنند و مبارزات حق طلبانه اشان را شدت داده اند. کمپين عليه تصميم سازمان جهاني کار در رابطه با برسميت شناختن حکومت اسلامي و چماقداران خانه کارگري بعنوان نمايندگان کارگران که خود اينهم يک جريان از همان دست و پا زدنهاي کمپ بورژوازي است که درست در شرايطي که اينها دست به گردن بريدن و چاقو کشي عليه فعالين يک جريان سنديکاليستي کرده اند و نشان داده اند که جزء جدايي ناپذيري از دستگاه سرکوب و ترور حکومتند آي ال او به يادش افتاده که حقوق کارگري در ايران نقض نميشود و اينها نماينده کارگرانند. کمپين براي آزادي پرويز سالاروند و صادق اميري را همين روزها با آزادي آنها به پايان برديم و هنوز هم دارد نامه هاي حمايتي از سازمانهاي کارگري ميرسد. کمپين عليه تهاجم به کارگران نازنخ و شاهو که تازه شروع کرده ايم. و خبري که همين الان داشتيم اين بود که کارگران شاهو عقب نشيني هاي مهمي را به کارفرما تحميل کرده اند. اينها نمونه هاي زنده اي هستند که جلوي چشم ما در جريانند. اينها کمپينهايي هستند که تشکيلات خارج کشور يک پاي آن است. منظورم اينستکه آنچنان اوضاع متحول و پر تحرک و پر طپش است که ما ديگر بعضا مجبور ميشويم همزمان چند تا کمپين براي حمايت از چند مبارزه را با هم پيش ببريم و يا اعتراض کنيم.

شما خود شاهد اوضاع سياسي پر تحول و پر کشاکش سياسي در ايران هستيد. همين ديروز تظاهراتهاي دهها هزارنفري جوانان بعد از بازي فوتبال در تهران و شهرهاي ديگر را شاهد بوديم که زنان و دختران حجاب از سر برداشتند. فرياد آزادي آزادي سر دادند و پوسترهاي انتخاباتي را پاره کردند و همه آن رويدادهايي است که از آنها مطلعيد. اين موج انقلابي است که شروع شده و فروکش نخواهد کرد. بي شک "انتخابات" رژيم را هم به يک شکست و عقب نشيني براي رژيم تبديل خواهيم کرد.

يک مساله مهم ديگر اينستکه اين فقط گسترش اعتراضات نيست که ويژگي شرايط امروز است. يک شاخص ديگر اوضاع امروز پا پيش گذاشتن جنبش کارگري در يک اشل بالاتر و تعرضي تر و با خواستهاي روشن است. کارگر به ميدان آمده و تشکل خودش را ميخواهد. حق اعتصاب ميخواهد. افزايش دستمزد ٣٠٠ در صدي ميخواهد. ميگويد کمتر از ٤٥٠ هزار تومان حداقل دستمزد را نمي پذيريم.

مهمترين مساله اما اينست که همانگونه که انتظار ميرفت با گسترش اعتراضات، با پا به ميدان گذاشتن مردم و بويژه کارگران اين ما هستيم، اين حزب کمونيست کارگري يعني جرياني که پرچم دفاع از آزاديهاي سياسي، رفع تبعيض، رفاه و شوراهاي مردم و در يک کلام دنياي بهتر و انساني تر را محکم و بدون ترديد در دست دارد، اين جريان است که با همين موج دارد جلو ميرود و نه با حرکت موج بلکه با ابتکار عمل و نقش رهبري و دخالتگري جدي دارد جلو ميرود.

رفقا اين اوضاع نشان از تحولات و طوفان عظيمي در ايران دارد که اولين تاثيرش سرنگون شدن کل ماشين اسلامي در ايران است. ما گفتيم جمهوري اسلامي بايد برود. امروز همه پذيرفته اند که اين رژيم رفتني است. و امروز ما ميگوييم که اين رژيم با انقلاب رفتني است. با انقلاب به زير کشيده ميشود. اگر قبلا احتمالات ديگر هم کمابيش شايد به اندازه انقلاب شانسي داشتند امروز با شکست دوم خرداد و به صدا در آمدن کوس رسوايي نظم نوين در عراق و افغانستان و رنگ باختن آلترناتيوهاي مختلف بورژوايي، انقلاب بعنوان روند محتوم اوضاع سياسي هرروز دارد بيشتر به وسط صحنه مي آيد.

بگذاريد زياد در اين زمينه وارد بحث نشوم. بحث بر سر اينست که اين کنفرانس در يک تقاطع مهم تاريخي دارد برگزار ميشود. در کوران تحولاتي که در ميزنند. در فضاي پيشرويهاي هرروزه آلترناتيو راديکال و سکولار و چپ. در مقطعي که حزب کمونيست کارگري يک جريان مهم و وسط صحنه و تعيين کننده است. بگذاريد يک مثال بزنم. دو ماه پيش من آلمان بودم. شنيدم يکي از شخصيتهاي به اصطلاح کارگري در يک جايي سخنراني کرده و عليه حزب کمونيست کارگري حرف زده و گفته اينها هيچي نيستند و غيره. که اينهم خودش نکته جالبي است. يک حزبي هيچي نيست اما معلوم نيست چرا بايد در موردش اينهمه جلسه گذاشت و گفت اينها هيچي نيستند! همين جناب دو سه هفته پيش من در پالتاک ديدم دارد حرف ميزند و يکي از هم نظرهايش گفت اين حزب کمونيست کارگري را بايد افشا کرد و باز از همين نوع تبليغات. و جناب شخصيت گفت نه من موافق نيستم. ما محکوم هستيم اين ها را در جنبش کارگري در کنار خودمان داشته باشيم. ناچاريم با اينها همکاري کنيم و نميشود اين حزب را قلم گرفت. معلوم است که ما احتياج به اين تاييديه نداشتيم و نداريم و معلوم نيست که اينها خودشان کجاي جنبش کارگري هستند. اما بحث بر سر اينستکه تصوير آنچنان دارد عوض ميشود که ديگر هيچ پستويي پيدا نميشود که در آن بشود چهار نفر آدم نا آگاه را پيدا کرد و ادعا کرد که اين حزب کارگري نيست يا نفوذي در ميان مردم ندارد و امثال اين ها.

رفقا! آن حرف منصور حکمت را که چهار سال پيش گفت قطار راه مي افتد و وقتي از پنجره بيرون را نگاه ميکنيد مي بينيد که تصاوير بسرعت عوض ميشوند، اينرا امروز همه کس دارد با تمام وجود لمس ميکند.

حرف من اينست که اين کنفرانس دارد در وسط يک نقطه عطف و يک نقطه چرخش مهم و مثبت در اوضاع سياسي برگزار ميشود. و اميد من اين هست و بسيار خوش بينم که اين کنفرانس سوت آغاز ساختن تشکيلاتي براي اين اوضاع را به صدا در بياورد. ما ملزومات ساختن يک چنين تشکيلاتي را داريم. خود برپايي کنفرانسهاي هرساله اي که تصميم گيرنده است و تشکيلات را روي پاي خودش قرار ميدهد يکي از اين ملزومات است. "پلاتفرم تشکيلات خارج" که قبلا به اجرا گذاشتيم يکي از اين ملزومات است و اما ملزومات مهمترش صدها کادر و عضو روشن و آگاهي است که ميدانند چه ميخواهند، کجا ميخواهند بروند و دارند شب و روز براي آن کار ميکنند. من اميدوارم که اين کنفرانس بتواند تمام کادرها و اعضاي اين حزب را متوجه وظايف خطير و مهمي که پيش روي ماست بکند. ما رفقا به يک تشکيلات جديد در اين شرايط جديد نياز داريم. ميگويم تشکيلات جديد. تشکيلاتي بزرگتر، با نفوذتر، با استخوان بندي کادري محکم تر و قوي تر و مارکسيست تر. تشکيلاتي که هر روز دارد کادرهاي جديدي را ميسازد براي اين مقطع مهم تاريخي. تشکيلاتي که روتين کار است. تشکيلاتي که همه کاره است. تشکيلاتي که براي کارهاي بزرگ و دوره هاي طولاني کار آماده است. تشکيلاتي که قدر تک تک اعضا و کادرهايش را ميداند و با بشاشيت و سرزندگي گامهاي سنجيده بر ميدارد. اين کنفرانس اميدوارم که بتواند روند ساختن چنين تشکيلاتي را بطور جدي آغاز کند.

١١ ژوئن ٢٠٠٥