حکومت بارزاني و دموکراسي نظم نويني

يکشنبه اين هفته مسعود بارزاني بعنوان رييس حکومت منطقه اي کردستان عراق منصوب شد و سوگند ياد کرد. مسعود بارزاني رهبر حزب دموکرات کردستان عراق است در چند سال اخير در رقابت و جنگ خونيني با اتحاديه ميهني کردستان حزب جلال طالباني بوده است. در مراسم سوگند بارزاني در اين هفته جلال طالباني بعنوان رييس جمهور عراق نيز شرکت داشت.

کم نيستند جرياناتي که دوست دارند انتصاب بارزاني بعنوان رييس حکومت منطقه اي کردستان را بعنوان پيروزي اي براي مردم کردستان قلمداد کنند. همانگونه که به قدرت رسيدن امثال جعفري و سيستاني و شرکا را پيروزي مردم عراق قلمداد ميکنند. اما اين انتصابها حتي اگر چشم انداز شکننده و طوفاني پشت آنرا ناديده بگيريم، بيش از آنکه چيزي از حقوق و آزادي و يا دستاوردهاي مردم بگويد نشان از دموکراسي نظم نويني دارد. دموکراسي به يک مفهوم آزادي حقوقي فرد است. دو سه قرن تاريخ دموکراسي حتي در بهترين جوامع نشان ميدهد که حقوق فردي بدون عدالت اقتصادي و اجتماعي تنها افراد را به بردگان مدرن تبديل ميکند. آمريکا مهد "منشور ملل" و "حقوق بشر"، يک نمونه زنده در پيش چشم همه است که فرد در آن دارد زير چرخهاي عظيم سرمايه له ميشود. اما دموکراسي مدرن يا دموکراسي نظم نويني همين حقوق فردي را هم رسما به کناري نهاده است. دموکراسي نظم نويني تا اينجا نشان داده است که تنها روساي قبايل و گردانندگان باندهاي ترور و سازماندهندگان سرکوب و کشتار مردم را برسميت ميشناسد. "به هرکس به اندازه سلاحش". يا "به هرکس به اندازه قدرت ترورش". اين الگويي است که دموکراسي نظم نويني آمريکا دارد پيش چشم مردم جهان ميگذارد. افغانستان و وزير-خان هايش که هرکدام براي خويش قلمروي بي حساب و کتاب دارند و در قلمرو خويش خون مردم را در شيشه ميکنند يک نمونه گوياست. عراق و شيخهاي شيعه و روساي قبايل و رهبران احزاب مسلح که دارند دولت عراق را شکل ميدهند نيز يک نمونه تيپيک ديگر است. صداي مردم عراق در هيچ کجا به گوش نميرسد. خبري از حقوق و آزاديهاي سياسي و حقوق اجتماعي مردم نيست. گويي مردم عراق را چند قبيله و چند دسته مومن شيعه و سني تشکيل ميدهند که با به قدرت رسيدن روساي اين دستجات مردم هم آزاد شده اند. اما همه اين شيوخ و روساي تازه به قدرت رسيده کارنامه اي پربار از خفه کردن صداي مردم در مناطق تحت نفوذ خودرا دارند. جناب بارزاني از هيچکدام از مرتجعين ديگر کارنامه بهتري ندارد. در قلمرو حزب او مثل رقيبش اتحاديه ميهني حق و حقوق انساني مطلقا جايي ندارد و مخالفت و اعتراض و ترقي خواهي و کمونيست بودن با گلوله پاسخ ميگيرد. مردم کردستان عراق چه اين انتصابات دوام بياورد يا نه ناچارند از وراي منافع احزاب ناسيوناليست و مرتجع و مذهبي و در مقابل آنها، راه دفاعي جانانه و راديکال از حقوق اجتماعي و سياسي و آزاديهاي سياسي خويش را در پيش گيرند. براي رهايي گريزي از پيمودن اين راه نيست.

شکست "انتخابات" رژيم قبل از شروع

چند ساعتي به شروع مضحکه انتخابات حکومت مانده است و در تهران و شهرهاي مختلف تظاهرات و اعتراض عليه جمهوري اسلامي ادامه دارد. اين انتخابات تا همينجا به شکستي براي حکومت تبديل شده است. مردم به ميدان آمده اند تا نگذارند جمهوري اسلامي نمايش انتخاباتيش را برپا کند. اين يک جدال و کشاکش ميان مردم و جمهوري اسلامي است. مردم ديده اند و ميدانند که اين نمايش بيش از هرچيز قرار بوده است بعنوان چماقي عليه آنها بکار گرفته شود. مردم ميدانند که هرکدام از جانيان از فيلتر رد شده به رياست حکومت برسند فرق چنداني در سرنوشت آنها ندارد. اما نفس برگزاري انتخابات کذايي اين حکومت يک پروژه تدارک ديده شده عليه مردم است که تمام جناحهاي رژيم منفور اسلامي در آن سهيمند. مردم بجان آمده با عزم و شور پا به ميدان گذارده اند تا به حاکمين بگويند که اين بار نميگذارند. هرکس ميخواهد از روز انتخابات حکومت گزارشي بدهد بايد از اعتراض و جنبش سرنگوني طلبي مردم سخن بگويد. انقلاب دارد از طريق به شکست کشيدن پروژه هاي ضد مردمي حکومت راه خويش را ميگشايد. هرجا حکومتيان اعلام تجمعي ميکنند مردم هم با شعارهاي مرگ بر جمهوري اسلامي حاضر ميشوند. تمام مراسم دولتي و مذهبي به معضلي براي حکومت تبديل شده است. راهي براي خلاصي از اين معضل براي حکومت وجود ندارد. در برابر موج اعتراضي مردم بجان آمده اي که عزم کرده اند خود را از اين توحش اسلامي سرمايه داران خلاص کنند، براي حکومت راهي نمانده است جز اينکه شرش را از سر مردم کم کند. اين حکم گريز ناپذير کارگران و توده هاي ميليوني مردم ايران است.