"بگذار سخن بگويم!"
گفتگو با آذر ماجدي رئيس دفتر سياسي
"انتخابات" در جمهوري اسلامي و برنامه ويژه "مضحکه انتخابات" در تلويزيون انترناسيونال
انترناسيونال: روز دوشنبه دوم خرداد در تلويزيون انترناسيونال برنامه ويژه اي تحت عنوان "مضحکه انتخابات" داشتيد. از اين برنامه استقبال وسيعي شد. قبل از سئوالات مشخص، لطفا براي خوانندگان انترناسيونال يک تصوير عمومي از اين برنامه ارائه دهيد. برجسته ترين جنبه هاي اين برنامه چه ها بودند؟
آذر ماجدي: شورانگيز. اگر بخواهم با يک صفت اين برنامه را توصيف کنم، صفت شورانگيز بهترين است. اين برنامه به يک تريبونال عليه جمهوري اسلامي بدل شد. مردم تلفن ميزدند و خشمگين و عصباني کيفر خواست خود عليه جمهوري اسلامي را اعلام ميکردند. ميگفتند که در خانه ماندن فايده ندارد، "٢٦ سال در خانه مانديم، چه فايده؟ بايد به خيابان ها بياييم!". اين برنامه تريبون انسان هاي دردمند و خشمگيني بود که داشتند آمادگي خود را براي شورش و انقلاب عليه اين رژيم منحوس اعلام ميکردند. اين برنامه را مناسب است "بگذار سخن بگويم!" نام بگذاريم. مردم از ته دل و با صميميت بسيار سخن ميگفتند. از درد و رنجي که اين رژيم به آنها تحميل کرده است، حرف ميزدند. فقر و فلاکت، گرسنگي و محروميت محور اصلي درد دلها بود. تمام پرده هاي ترس و هراس دريده شده بود. به راحتي به خامنه اي و رفسنجاني فحش ميدادند. نيروهاي انتظامي را به سخره ميکشيدند.
از برنامه هاي ما تعريف ميکردند. از ما تشکر ميکردند. ميگفتند دوستتان داريم. از ما ميخواستند که رهبرشان شويم. رهبري اين جنبش را بدست گيريم.
اشک ميريختند، فرياد ميزدند. قلب انسان با شنيدن اين حرف ها به درد و شوق ميامد. اشک درد و شادي با هم از چشمان انسان با ديدن اين همه شور و احساس سرازير ميشد. لحظاتي باورنکردني از سرازير شدن احساسات يک جامعه دردمند به پا خاسته. صداي شکستن ميله هاي اين زندان بزرگ ٧٠ ميليوني را ميشد شنيد. صداي پاي رژه ميليوني مردم بسوي آزادي و برابري از دور شنيده ميشد. احساس غرور و افتخار عجيبي به انسان دست ميداد که مخاطب اين همه محبت و اعتماد بود. شاهد اين غرش احساسات بود. شورانگيز بهترين صفت براي توصيف اين کيفرخواست مردم است.
انترناسيونال: تلفن کنندگان در مورد حقه هاي رژيم اسلامي براي آوردن مردم به پاي صندوقها چي ميگفتند؟
آذر ماجدي: افشاء ميکردند که چگونه جمهوري اسلامي با کلک و زور و سرکوب و ارعاب شناسنامه هايشان را ميدزدد تا آنها را مجبور به شرکت در انتخابات کند. شناسنامه هايشان را جعل ميکند. چگونه نان شب مردم را به گروگان گرفته است. ماهيگير بوشهري زنگ زده بود و ميگفت که نيروهاي انتظامي قايق او را ضبط کرده اند تا يک ماه ديگر که او در انتخابات شرکت کند. ميگفت زن و بچه هايش در خانه گرسنه خوابيده اند. جوانان زنگ ميزدند و ميگفتند که تهديد شده اند که اگر در انتخابات شرکت نکنند نميتوانند در کنکور شرکت کنند. ميگفتند که به آنها وعده داده شده که به ازاي هر عضو خانواده شان که در انتخابات شرکت کند، يک نمره در کنکور به نمراتشان اضافه خواهد شود. کارگر لبنياتي ميگفت رفته شير بخرد، نيروهاي انتظامي دستگيرش کرده اند و اذيتش کرده اند و گفته اند که به شرطي آزادش ميکنند که شناسنامه خود و مادر، پدر و خواهرانش را به آنها تحويل دهد. زنگ ميزدند و به جوانان هشدار ميدادند که براي مدتي با نيروهاي انتظامي درگير نشوند، چون آن وقت بايد شناسنامه هاي خود و خانواده شان را به رژيم بدهند. اين افتضاحي است که اين رژيم درست کرده است. ارعاب و گروگان گيري براي اجبار مردم به شرکت در انتخابات. اين نشانه ضعف و زبوني و افلاس رژيم است. اين رژيم مفلوک و بدبخت است، منتظر است که ما بياندازيمش.
انترناسيونال: روحيه مردم نسبت به اين مضحکه چي بود؟
آذر ماجدي: خشم و عصبانيت. نفرت و انزجار. و يک روحيه سرپيچي و عصيان. اين روحيه را در حرف هاي آنها، در لحن و صدايشان ميشد کاملا تشخيص داد. مردم دارند بلند ميشوند. فضا تغيير کرده است. ميشود اين را بخوبي احساس کرد. نميدانم چه تعداد از خوانندگان انترناسيونال سال ٥٦ را ديده اند و بياد دارند. در آن موقع در هر گوشه کشور مردم را عصباني و خشمگين ميديدي. ديگر راحت به ساواک و رژيم فحش ميدادند. امري که يک سال پيش از آن امکان نداشت. در فضا تغيير را احساس ميکردي. غرش رعد را ميشنيدي. ابرهاي سياه طوفان و سيلاب را ميديدي.
ايران سال ٨٤ هم بسيار مشابه آن سال است. با يک تفاوت روشن، درک و هوشياري بالاي مردم، بخصوص جوانان؛ نقش فعال طبقه کارگر از همان ابتداي کار بعنوان يک طبقه مدعي؛ و وجود حزب کمونيست کارگري، يک حزب متشکل و بزرگ و قوي با برنامه و استراتژي روشن، مجرب و با رهبران سرشناس و محبوب.
انترناسيونال: انتظار مردم از حزب کمونيست کارگري مشخصا در رابطه با اين مضحکه سياسي چيست؟
آذر ماجدي: من اعلام کردم که زمان انتخاب فرا رسيده است. مردم بايد يک انتخاب سياسي آگاهانه و هشيارانه انجام دهند. مردم خيلي صريح و روشن اعلام ميکردند که نياز به رهبر دارند. نياز دارند که به آنها راه نشان داده شود. و از ما ميخواستند که در نقش رهبر اعتراض و انقلابشان قرار بگيريم. اکنون گوي در ميدان ماست. اين شرايط رهبري حزب را ميطلبد. حزب بايد همانگونه که مردم از آن انتظار دارند در صحنه حاضر و هشيار باشد. اين انقلاب بدون رهبري حزب به پيروزي نميرسد.
انترناسيونال: براي به هم ريختن اين مضحکه از مردم خواستيد چه اقداماتي را در دستور بگذراند؟
آذر ماجدي: از مردم خواستم که از حالا تا روز انتخابات بر در و ديوار شعار بنويسند. در روز انتخابات با پلاکارد به خيابان بيايند و تجمع کنند. پوسترهاي انتخاباتي را پاره کنند و يا روي آنها شعارهايشان را بنويسند: شعارهاي ٤٥٠ هزار تومان حداقل دستمزد، بيمه بيکاري برابر ٤٥٠ هزار تومان، لغو حجاب اسلامي، لغو آپارتايد جنسي، آزادي زندانيان سياسي، آزادي بيان و عقيده و تشکل، زنده باد آزادي زن و آزادي و برابري. الان از اين فرصت استفاده ميکنم و از مردم ميخواهم که در جهت بهم ريختن کل پروسه انتخابات حرکت کنيم. اين انتخابات را روي سر رژيم خراب کنيم. حزب اين پروسه را آغاز کرده است، هم در خارج کشور و هم در داخل کشور.