کاظم نيکخواه
اين روزها روزهاي مهمي است!
اين روزها روزهاي مهمي است. روزهاي پر التهابي که هرروزش با جدالي ميان مردم و جمهوري اسلامي مشخص ميشود. همين يکي دوماهه گذشته را در ذهن مرور کنيد! هر روزي خبري است. هر مبارزه اي شاهد پيروزي ايست. مبارزاتي که متفاوتند، در عرصه هاي مختلفي سر بر مي آورند و به پيش ميروند، بعضا حتي ارتباطي ظاهري با هم ندارند اما با کمي تامل، وجوه اشتراک عميق و پيام مشترک همه آنها را ميتوان به روشني احساس کرد: کشاکش بخشهاي مختلف مردم با حکومت توحش اسلامي سرمايه داران دارد يک نقطه عطف مهم را از سر ميگذراند. ما مردم بي ترديد در وسط يک جدال تعيين کننده و تاريخي هستيم. با يکي از وحشي ترين و خونخوار ترين و در عين حال فسيل ترين و عقب مانده ترين حکومتهاي تاريخ داريم دست و پنجه نرم ميکنيم و هرروز يک عقب نشيني را به آن تحميل ميکنيم. چند قلم از پيروزيهايمان جلوي چشممان است: همين امروز "کميته بين المللي عليه سنگسار" خبر داد که حکم سنگسار زني بنام فاطمه که حکومت اسلامي در روزنامه هايش حکم سنگسارش را اعلام کرده بود، روز گذشته يعني ٣ ارديبهشت توسط يکي از مقامات تکذيب شد! گويي اشتباهي چاپي بوده است! همين يکي دوماه پيش افسانه نوروزي را از زير دار بيرون کشيديم و با خوشحالي تا خانه اش بدرقه اش کرديم. حکم اعدام کبرا رحمانپور را همين چند هفته پيش براي بار چندم معلق گذاشتيم و گفتند برايش يک بار ديگر "دادگاه حل اختلاف" تشکيل ميدهند! قطعا کبراي جوان را هم آزاد خواهيم کرد. عاشورا و شام غريبانشان را که قرار بود فضا را بر مردم تنگتر کنند، دختران و پسران به طور واقعي به شام غريبان حکومت تبديل کردند. کارگران با توقعات و روحيه و اتحادي بالا به ميدان آمده اند. دستمزد کمتر از ٤٥٠ هزار تومان را نمي پذيرند، تشکل آزاد و واقعي خود را دارند پايه ميريزند، در اول مه پوزه رفسنجاني خبيث، "سردار سازندگي جمهوري اسلامي" را آنچنان به خاک ماليدند که ناچار شد تمام پروژه اي را که ماهها خانه کارگريهاي رژيم برايش تدارک ديده بودند بگذارد و فرار کند! کارگران کارخانه کوچک آلومين بعد از چند روز تجمع و اعتصاب به پيروزيهاي قابل توجهي دست يافتند. کارگر دستگير شده صادق اميري را از چنگال جانيان خلاص کرديم. کارگران پتروشيمي ماهشهر و نساجي شاهو همين چند روزه به دستاوردها و پيروزيهاي مهمي در مبارزه شان دست يافتند و براي تحميل تمام خواستهايشان دارند جدال ميکنند. و بالاخره اينکه تبليغات انتخاباتي حکومت را چندين بار آنچنان مردم به رسوايي تبديل کردند که خود نمايش انتخاباتي به کابوسي براي سران حکومت تبديل شده است.
اين تنها چند قلم کوچک و بزرگ از شماري بسيار بيشتر از مبارزاتي است که در همين يکي دوماهه اتفاق افتاده است. امکان برشمردن همه جدالها و پيروزيهاي اين يکي دوماهه اينجا نيست. آخرينش همين پس گرفتن حکم سنگسار فاطمه توسط مقامات حکومت سنگسار و اعدام است. اما قطعا تا انتشار اين نوشته نمونه هاي بيشتري را هم شاهد خواهيم بود. اين روزها روزهاي تاريخي است که ما مردم که در وسط صحنه ايم اهميتش را لمس ميکنيم و ميدانيم که همين يکي دو ماهه چه گامهاي بلندي به پيش برداشته ايم و چه جدالهاي مهمي را به سرانجام رسانده ايم. براي پيشرويهاي بيشتر باور به اهميت پيروزيهاي تاکنون بدست آمده حياتي است.
پيام واقعي "کونداليزا رايس" به جمهوري اسلامي
بنا به گزارشها "کوندوليزا رايس" وزير امور خارجه آمريکا روز ٢٣ ماه مه در کنفرانسي در اسرائيل گفت: "اي روحانيون غير انتخابي توسط مردم! روزي خواهد آمد که مردم شما حقوق و آزاديهايي را خواستار شوند که مردم عراق و لبنان خواستند". او همچنين گفت: "خاورميانه در حال تغيير است و حتي روحانيون غير انتخابي در تهران نيز بايد اين واقعيت را بدانند. اصلاحاتي که در اطرافشان آغاز شده زماني نيز به مردم ايران سرايت خواهد کرد و آنان خواستار حقوق و آزاديهاي خود خواهند شد آنگاه آمريکا با مردم ايران خواهد بود".
وقتي انسان به مبارزات کارگران، زنان، دانشجويان، معلمان و همه مردم براي آزاديهاي سياسي، رفاه، و رفع تبعيض و امثال اينها که روزمره و بطور رشد يابنده اي در ايران عليه حکومت اسلامي جريان دارد فکر ميکند و آنرا با مبارزات مردم کشورهاي مورد اشاره کوندوليزا رايس يعني عراق و لبنان و افغانستان مقايسه ميکند روشن است که از هر نظر مردم ايران در مبارزات خود عليه حکومت بسيار جلوترند و مبارزات آنها عليه حکومت اسلامي از مبارزاتي که در تمام اين کشورها قبل از سقوط حکومتهايشان در جريان بود بسيار گسترده تر و آشکار تر و شفاف تر و راديکالتر است. بنابراين اين سوال پيش مي آيد که آيا ايشان از اين مبارزات بي خبرند؟ چرا اين مبارزات باعث نميشود که بقول ايشان "آمريکا با مردم ايران باشد"؟ و به بيان دقيق تر همچون عراق و افغانستان دست به حمله نظامي به ايران بزند و روح طرفداران سلطنت و شرکاي ديگر دست راستي شان را شاد کند؟
خانم رايس در حقيقت به زبان ديپلماتيک دارد چيز ديگري ميگويد. او عليرغم ظاهر تند سخنانش، به سران جمهوري اسلامي اطمينان خاطر ميدهد که آمريکا قصد حمله نظامي به ايران را عجالتا ندارد. زيرا مردم ايران هنوز به آن "اصلاحاتي که در اطرافشان آغاز شده" علاقمند نشده اند! به زبان دقيق تر اگر در عراق و افغانستان مردم تقريبا از صحنه سياسي غايب بودند و گروههاي مسلح و غير مسلح مذهبي و قوم گرا و دست راستي طرفدار آمريکا نيروي اصلي اپوزيسيون را تشکيل ميدادند و ميشد با آنها کار را تمام کرد، در ايران وضع کاملا فرق ميکند. و به اين اعتبار مردم ايران هنوز "خواستار (کسب) حقوق و آزاديهاي خود" به سبک آمريکايي نشده اند. او در واقع به اين واقعيت ناراحت کننده براي هم جمهوري اسلامي و هم حکومت آمريکا اشاره دارد که مانع اصلي دخالت مستقيم آمريکا در ايران همين جنبش اعتراضي و راديکال و انقلابي مردم است که در صورت بي ثبات شدن اوضاع سياسي ايران، آينده اين جامعه را براي آمريکا و هم پيمانانش غير قابل پيش بيني ميسازد. تمام حرف او با جمهوري اسلامي اساسا اينست که اگر با آمريکا و دولتهاي غربي کنار بياييد ميتوانيد روي ادامه حمايت هاي آشکار و پنهان دولتهاي اروپايي و آمريکا در برابر انقلاب مردم حساب کنيد. و بر عکس اگر کار به عميق تر شدن بحران در روابط آمريکا و اروپا با حکومت شما بکشد، اين سياستهاي حمايتي لطمه خواهد ديد و آنگاه کارتان زودتر ساخته است. اين تمام کنه سخنان ظاهرا تند کونداليزا رايس در کنفرانس اسرائيل است.٭