اصغر کريمي
طبقه کارگر بطرف رهبري جامعه گام برميدارد
اول مه ٨٤ جنبش کارگري در ايران گام بلندي به جلو برداشت. ابعاد ميتينگها و مراسم ها، روحيه حاکم بر آنها و راديکاليسم و روشن بيني حاکم بر اکثر سخنرانيها، قطعنامه ها و پلاکاردها همگي بيانگر بلوغي در جنبش کارگري است. اين بزرگترين اول مه بعد از سال ٥٨ و بمراتب پخته تر، راديکال تر و مدرن تر از اول مه در همه اين سالها بود.
عليرغم اجازه ندادن ها و تهديدها و فشارهاي وزارت اطلاعات و دستگيري برخي از فعالين کارگري، عليرغم آماده باش نيروهاي انتظامي و حضور چشمگير آنها در خيابانها و ميدانهاي شهرها کارگران در شهرهاي مختلف دست از کار کشيدند و با جسارت و به اشکال مختلف اول مه را گرامي داشتند، کيفرخواست سوسياليستي خود را عليه استثمار و کار مزدي، عليه نابرابري و فقر و محروميت و تن فروشي و اعتيادي که زائيده نظام مبتني بر سود و سرمايه داري است، همراه با مطالبات مهم و محوري خود با صداي رسا اعلام کردند، ميتينگ برگزار کردند، مراسم گرفتند و راهپيمائي کردند. کار در کارخانه ها، بويژه مراکز کليدي و بزرگ در مقياسي گسترده متوقف شد، عملا تعطيلي اول مه به دولت و کارفرماها تحميل شد، بعنوان روزي مهم در تقويم جامعه تثبيت شد و جاي خود را محکم کرد. اما مساله به همين جا ختم نميشود. کارگران ضمن برگزاري مراسم هاي مستقل خود، مراسم خانه کارگر رژيم را هم به تظاهرات عليه رفسنجاني و نظام اسلامي تبديل کردند، رفسنجاني را از وسط راه به خانه اش برگرداندند و مراسم خانه کارگري ها را به شکست کشاندند و درسي بياد ماندني به آنها دادند. تجمع چندهزار نفره ورزشگاه آزادي به صحنه اعتراض و تظاهرات عليه رژيم و بيان مطالبات بحق کارگران تبديل شد. و اينها نقطه عطفي در اول مه بود. کارگران در اول مه توازن قوا را تغيير دادند، نه تنها خود اول مه را با زور تثبيت کردند، بلکه اعلام کردند که نيروهاي سرکوب اعم از وزارت اطلاعات و نيروهاي انتظامي ديگر مانع حضور ما در خيابانها نخواهند بود. و در کنار اينها بايد به دانشجويان اشاره کرد که در ادامه شعارهاي نان و آزادي براي همه، آزادي و برابري و پلاکاردهاي سال قبل در دفاع از مبارزات و مطالبات کارگران، امسال براي اول مه مراسم برپا کردند و از فعالين کارگري براي سخنراني دعوت کردند و محيط دانشجوئي را گام ديگري در دفاع از آرمانهاي کارگري به جلو بردند.
سنتهاي تازه:
يک وجه برجسته اول مه امسال، تعرض سنت هاي تازه به روشهاي سنتي بود. قطعنامه هاي کارشده و فرموله در اکثر مراسم ها، پلاکاردهائي با مطالبات محوري و مهم طبقه کارگر، سخنراني هاي روشن و شفاف، جلو آمدن دهها نفر از فعالين کارگري که با اسم و رسم و چهره هاي خود اول مه را سازمان دادند و سخنراني کردند و قطعنامه خواندند، سکوت به ياد جانباختگان و سرود انترناسيونال جملگي تمايز آشکاري را با اول مه هاي سالهاي قبل به نمايش ميگذاشت. جنبش کارگري بدرجاتي به خود تعين داد، هويت داد، رهبراني را به طبقه کارگر و کل جامعه معرفي کرد و اين يک پيشروي در جنبش کارگري بود که هرچند تنها شروع يک حرکت بسيار مهم و اساسي در جنبش کارگري است با اينحال نتايج درخشاني ببار خواهد آورد. سنتهاي غير کارگري در اول مه ٨٤ حاشيه اي شد و جاي برجسته اي نيافت.
اتحاد حول مطالبات محوري:
اتحاد بالائي که در اول مه ٨٤ در ميان فعالين جنبش کارگري خود را نشان داد نقطه درخشاني است که بايد بر اساس آن حرکت آتي را بنيان گذاشت و به جلو برد. اين اتحاد محصول دست بالا پيدا کردن گرايش سوسياليستي در ميان فعالين کارگري بود که خود را در کل حرکت اول مه نشان داد. مطالبه افزايش بسيار بالاي دستمزدها و تعيين حداقل دستمزد توسط نمايندگان مجامع عمومي کارگري، آزادي بيان و عقيده و اعتصاب و محکوميت سرکوب و اذيت و آزار فعالين کارگري، ممنوعيت کار کودکان، خواست برابري زن و مرد، ممنوعيت قراردادهاي موقت، کاهش ساعت کار به ٣٠ ساعت در هفته و ... اينها بخشي از مطالباتي بود که در قطعنامه ها، پلاکاردها و سخنرانيها اعلام ميشد. اينها مطالبات محوري طبقه کارگر براي رفاه و بهبود شرايط زندگي است و اتحاد حول آنها، پيشرفت محسوسي براي جنبش کارگري محسوب ميشود.
ضعف هاي اول مه:
اول مه گوشه اي از پتانسيل جنبش کارگري را نشان داد. خفقان موجود هنوز اجازه نداد که جنبش کارگري با قامت واقعي خود عرض اندام کند. با اينحال جامعه متوجه شد که طبقه کارگر تکان بزرگي خورده است، دارد کمر راست ميکند، پخته و قابل اتکا است و گامهاي استواري به جلو برداشته است. جامعه ميتوانست ببيند که تا آنجا که خفقان اجازه ميدهد، جنبش کارگري پرچم رهائي جامعه را بدوش گرفته است، منافع طبقاتي خود را ميشناسد و ميرود تا در توازن قوائي کمي بهتر همه ستمديدگان اين جامعه را رهبري کند. مردم اين حکم را که جامعه به چپ چرخيده است، اينبار در سيماي جنبش کارگري ديدند و اين شکوهمندترين مشخصه اول مه ٨٤ بود. قبلا گفته بوديم که جامعه به چپ چرخيده است. اين حکم امروز با قدرت بيشتري تجلي ميکند. جنبش سوسياليستي قدرتمندترين جنبش سياسي در جامعه ايران است. با اينحال بخشي از فعالين کارگري، اين درجه از چپ بودن جامعه و نيز آمادگي مبارزاتي کارگران و زمينه بسيج وسيعتر براي تحميل راهپيمائي و ميتينگ هاي بزرگ را تشخيص ندادند. اول مه نشان داد که تا چه حد رژيم در مقابل اراده طبقه کارگر ناتوان است. اينرا بايد در اعتصابات رو به گسترش يکسال گذشته، در صف گوشت و نان و در تاکسي و اتوبوس و در صحبت کارگر اعتصابي فومنات و سنندج و بهشهر ديده باشند و روي آن حساب کرده باشند. تاکتيک هاي اول مه ميتوانست تعرضي تر و بسيج کننده تر باشد. عليرغم همه خفقان موجود اين امکان وجود داشت. بعلاوه در برخي شهرها و مراکز کارگري بعنوان مثال در کرمانشاه و تبريز و اصفهان و غيره چهره ها و فعالين کارگري بايد سازمان يافته تر و آماده تر و با نقشه تر به سازماندهي اول مه ميپرداختند. بدون درجه اي از تصميم و سازمان دهي، بدون فعاليني با چهره هاي مشخص و واقعي هيچ مراسم خاصي، هيچ سخنراني اي، هيچ ميتينگي شکل نخواهد گرفت. هرجا اين آمادگي وجود داشت موفق بود. اين يک درس بزرگ اول مه بود.
نقش رسانه هاي حزب:
و نميتوان از اول مه صحبت کرد و نقش راديو و تلويزيون انترناسيونال را که هفته ها بيوقفه از کارگر و اول مه، از کيفرخواست کارگر و مطالباتش حرف زدند و برنامه پخش کردند و توجه ميليونها نفر را به اين مساله جلب کردند، فراخوان دادند و تشويق کردند و تريبوني براي کارگران تهران و سنندج و کاشان و اصفهان و مشهد و فومنات و بهشهر و اهواز و تبريز شدند ناديده گرفت. طبقه کارگر امروز حزبي با ابزارهاي مناسب و قدرتمند دارد که حريف ديگران ميشود، سد سانسور را شکسته است، خود را به خانه ميليونها نفر رسانده است، آنها را بيدار ميکند، بر آرمانهاي انساني آنها دست ميگذارد، مغز آنها را از اسارت خرافات مذهبي و وطن پرستانه و قوم پرستانه طبقات حاکم رها ميکند و قلب شان را تسخير ميکند. رقابت ها و اختلافات ساختگي توسط اين ايدئولوژي هاي ضدانسان و ضدبشر را کنار ميزند و انسانها را بهم پيوند ميزند و به آينده و سير تحولات اميدوار ميسازد. ميگويند که شما شادي را به خانه هاي مردم ميبريد و من اضافه ميکنم که اميدواري هم مياوريم و برجسته ترين خصوصيات و آرمانهاي شريف مردم را هم به حرکت درمياوريم. منصور حکمت گفته بود که زير پوست هر انسان شريفي يک سوسياليست و بلشويک دوآتشه قرار دارد. رسانه هاي حزب امروز دارند اين سوسياليست ها و بلشويک هاي دوآتشه را از زير آوار افکار و عقايد کهنه و ارتجاعي بيرون مياورند و جامعه اي انساني و شايسته انسان را و ضرورت و امکان ساختن آنرا بيست و چهارساعت به بحث ميگذارند و موانع فکري و عملي و غل و زنجيرهائي را که طبقات حاکم بر افکار مردم زده اند باز ميکنند. طبقه کارگر و طيف وسيع آزاديخواه و حق طلب جامعه امروز خود را در برابر بمباران رسانه هاي حاکم و طبقات حاکم تنها نميبينند و به رسانه هائي که بلندگو و صداي انسانيت و کارگر است پشتگرم ميشوند. اول مه محصول اين رسانه ها هم بود. فعالين کارگري جا دارد که از اين رسانه ها استفاده بيشتري براي پيشبرد امر خود بکنند و رابطه محکم تري با آن ايجاد کنند.
پيشروي جنبش کارگري
گامهاي بعد:
اول مه پايان يافت اما دستاوردهاي آنرا بايد تثبيت کرد و مبناي جلو رفتن قرار داد. اتحاد بالا در ميان فعالين کارگري، موفقيت اول مه، تحرکي که به همه خود را نشان داد و طيف گسترده اي از فعالين کارگري که به جلو صحنه آمده بودند ماتريال محکمي براي پيشروي هاي سريعتر و اتحادهاي گسترده تر و عميق تر در مقابل کارفرما و دولت است. جنبش کارگري در ماههاي آينده ميتواند با اتکا به اين نقطه قوت ها شاهد ابتکارات گسترده، شکل گيري انواع جمعها و کمپين ها، جلو آمدن صدها فعال ديگر با هويت روشن و علني باشد. مطالبات متعددي در اول مه در سراسر کشور مطرح شد. از ميان اين مطالبات چهار خواست افزايش حداقل دستمزد تا ٤٥٠ هزار تومان در گام اول، بيمه بيکاري معادل حداقل دستمزد ٤٥٠ هزارتومان، لغو قراردادهاي موقت کار، و خواست تشکل و مهمتر دست بکار آن شدن از طريق راه اندازي جنبش مجامع عمومي بعنوان سنگ بناي تشکلي که توده کارگر را مستقيما نمايندگي کند، محورهائي است که بزرگترين اتحادها و کمپين ها حول آنها ميتواند شکل بگيرد و کل طبقه کارگر را به حرکت درآورد. اين خواستها در مقطع کنوني مهمترين اهرم به حرکت درآوردن طبقه کارگر و کل جامعه است. دامن زدن و شکل دادن به يک جنبش مطالباتي حول اين خواستها مبرم ترين مساله در مقابل جنبش کارگري و رهبران آن است.
در سطحي سياسي تر، طبقه کارگر پرچمي بلند کرد که جامعه ميتواند به آن اميد ببندد و پشت سر آن بسيج شود. اما طبقه کارگر براي ايفاي اين نقش تاريخي نياز به تحزب کمونيستي کارگري دارد. ضرورت پيوستن تعداد هرچه بيشتري از کارگران و فعالين و رهبران کارگري به حزب سياسي خود بيش از هرزمان به يک ضرورت عاجل و روز تبديل شده است. دوره پيوستن وسيع به حزب کمونيست کارگري و تحکيم اتحاد در صفوف طبقه کارگر حول مسائل مبرم سياسي در جامعه است. دوره عرض اندام سياسي طبقه کارگر در صحنه سياسي جامعه است و اين بدون حزب نميشود. حتي مبارزه براي مطالبات روزمره نيز بدون حزب ضعيف و پراکنده خواهد بود.
٭٭٭
اول مه ٨٤ نقطه درخشاني در سير مبارزه طبقه کارگر و جنبش آزاديخواهي مردم است. طبقه کارگر پرچم خود را بلند کرد، نقشي سياسي و تاثيرگذار در سير تحولات جامعه ايفا کرد، جنبش سرنگوني و آزاديخواهانه مردم پايه هاي خود را محکم تر کرد، انقلاب کارگري بيشتر ريشه دوانيد و آينده اي روشن تر جلو جامعه و بشريت قرار گرفت. زنده باد اول مه، زنده باد سازندگان اول مه. ٭