خيلي ممنون آقاي رئيس دانا!

بنا به گزارش يکي از خبرگزاريهاي جمهوري اسلامي "فريبرز رئيس دانا" اخيرا به کارگران لطف کرده اند و گفته اند "حاضر هستم به هر قيمتي سخنگوي کارگران در روز جهاني کارگر باشم". ايشان که خودرا کارشناس مسائل اقتصادي معرفي ميکنند سعي کرده اند روز کارگر را از زاويه "مصالح اقتصادي کشور" نيز توضيح دهند و ازين زاويه نيز از "قشر کارگر" دفاع کنند. ميگويند "از آنجا که در گاه شمار رسمي کشور به دلايل گوناگون بسياري از روزها تعطيل رسمي بوده و شکوفايي اقتصاد کشور در نظر گرفته نميشود، يک روز تعطيل به مناسبت تجليل از زحمات اين قشر زحمتکش در روز کارگر هيچ مشکلي را ايجاد نخواهد کرد". به عبارت ديگر ايشان ميفرمايند همه روزهاي تعطيل از نظر اقتصادي زيان آور و ضد شکوفايي اقتصادي اند و اين يکي هم روي آنها!

فريبرز رئيس دانا را کارگران خوب ميشناسند و ايشان هم کارگران را ميشناسند. نه رئيس دانا ميخواهد سخنگوي کارگران در اول مه باشد و نه کارگران يک لحظه حاضرند او را تحمل کنند. مساله بسادگي اينست که کارگر فعالتر از هر زمان به وسط صحنه آمده است، کارگر دارد به تدريج قدرت خويش را به نمايش ميگذارد و کاراکترهاي ضد کارگري و ضد کمونيست حاشيه حکومت که توسط بلندگوهاي تبليغاتي متعدد دولتي و غير دولتي بين المللي هم با دست و دلبازي حمايت ميشوند، بدرد همين روزهاي "خطرناک" ميخورند که تلاش کنند خود را سخنگوي جنبش اعتراضي کارگران جا بزنند و از توان و ظرفيتهاي قبلا آزمايش شده خويش براي جلوگيري از تبديل اعتراضات به يک طوفان چپ و راديکال بهره گيرند. بطور مشخص ايشان قرار است نه سخنگوي کارگران بلکه سخنگوي خانه کارگر جمهوري اسلامي و شوراهاي اسلامي بشوند. نقش جديدي نيست اما مبارکشان باشد. کارگران اما توجه امثال ايشان به کارگر و اول مه را نشاني از رشد و گسترش قدرت جنبش راديکال خويش مي بينند. امثال رئيس دانا ناچارند شاهد اين باشند که اول مه نه با اراجيف ضد کارگري و ضد کمونيستي ايشان و خانه کارگريها و شوراهاي اسلامي، بلکه در تجمعات گسترده، مستقل از دولت و با شعارهاي راديکال و پيشرو سخنگويان واقعي کارگران برگزار خواهد شد.

افسر رژيم پينوشه به ٦٤٠ سال زندان محکوم شد

روز ١٨ ماه آوريل يک افسر نيروي هوايي شيلي در دوره پينوشه بنام "آدولفو سيلينگو" در اسپانيا به ٦٤٠ سال زندان محکوم شد. او از جمله متهم است که در مقطع بين سالهاي ٨٣-١٩٧٦ حداقل ٣٠ نفر از کمونيستها و مخالفين پينوشه را به شيوه هاي بسيار وحشتناکي پس از شکنجه به قتل رسانده است. بسياري از اين قربانيان پس از شکنجه از هواپيما به قعر اقيانوس پرتاب شده اند. در کودتاي سال ١٩٧٣ نظاميان عليه دولت سالوادر آلنده، بيش از ٣٠ هزار نفر از کمونيستها و مخالفين کودتا و طرفداران حکومت چپگراي آلنده ربوده شده و ديگر نشاني از آنها بدست نيامد. "آدولفو سيلينگو" که براي اداي شهادت در دادگاهي در مادريد شرکت کرده بود بعدا به قتل اين ٣٠ نفر اعتراف کرد اما در دادگاه اعترافات خود را پس گرفت. طبق قانون اسپانيا دادگاه ميتواند به جنايات عليه بشريت در هرکشوري که صورت گرفته باشد رسيدگي کند. اين اولين دادگاه رسيدگي به پرونده وابستگان ديکتاتوري پينوشه است. اخيرا پارلمان شيلي موفق شد مصونيت قانوني آگوستو پينوشه را لغو کند و وکلاي مدافع بازماندگان قربانيان حکومت نظامي پينوشه در تلاشند که او و ساير سران حکومت نظامي را به پاي ميز محاکمه بکشند. در دادگاه مادريد شماري از بازماندگان قربانيان رژيم پينوشه شرکت داشتند و با اعلام محکوميت "آدولفو سيلينگو" با شادي يکديگر را در آغوش گرفتند. او با اين محکوميت بايد ٣٠ سال در زندان بماند. يکي از بازماندگان قربانيان وقتي پليس اورا به زندان منتقل ميکرد با چشمان پر از اشک فرياد زد "قاتل در زندان بپوس!"

محکوم شدن يکي از عاملين يک ماشين جنايت حتي ٣٠ سال پس از وقوع جنايت قطعا يک پيروزي براي بشريت است. اما پيروزي اي بسيار کوچک. هنوز وقايع پشت کودتاي شيلي جز گوشه هايي بازگو و ثبت نشده است. هيچکدام از گردانندگان اصلي کودتاي خونين شيلي و ماشين جنايت نظاميان که بيرحمانه و به نحوي بي حساب و کتاب بجان مردم بي دفاع شيلي افتاد و ربود و شکنجه کرد و به وحشيانه ترين اشکال زن و مرد و جوان را به قتل رساند، به محاکمه کشيده نشده اند. هنوز سران حکومت وقت آمريکا از نيکسون و هنري کيسينجر که دستور دهندگان اصلي اين قتل عام در سال ١٩٧٣ بودند، سران سيا، و خود پينوشه و ژنرالهايش رسما محکوم نشده اند. و هنوز جانوراني شبيه پينوشه و بدتر از آن در گوشه و کنار جهان بر سر مردم حکومت ميکنند و مشغول توطئه و سرکوب و جناياتي غير قابل وصفند و بشريت قادر به محاکمه اينها نشده است. يک نمونه مشهور آن حکومت اسلامي در ايران است که جناياتش از حکومت پينوشه نيز بسيار فراتر ميرود. بايد اميدوار بود که انقلاب ايران با سرنگوني اين حکومت و پايه گذاري نظامي نمونه وار و انساني و عادلانه در ايران، جنبش آزادي خواهي و انسان دوستي را در سراسر جهان قدرتمند تر سازد و فضا را بر کل جنايتکاران در سراسر جهان تنگتر کند.

اعدام نوجوانان در ايران

بنا به گزارشها تنها در تهران حد اقل ٣٠ نوجوان محکوم به اعدام در زندان بسر ميبرند و با رسيدن به سن ١٨ سالگي اعدام خواهند شد. يکي از آنان بنام "محمد م" به اتهام قتلي که در سن ١٦ سالگي مرتکب شده هم اکنون در معرض اعدام قرار دارد. جمهوري اسلامي تاکنون صدها کودک را در همان سنين کودکي اعدام کرده است که يک نمونه شناخته شده آن اعدام عاطفه دختري بود که در شهر نکا به جرم زنا در سال گذشته به دار آويخته شد. مقامات حکومت و حتي بنا به يک گزارش خود قاضي اي که حکم را در مورد عاطفه اجرا کرد قبل از اعدام به او تجاوز کرده بودند. اعدام جنايت دولتي است و اعدام کودکان جنايتي شنيع و ضد انساني است که با هيچ معيار قابل قبولي در اول قرن بيست و يکم خوانايي ندارد. اينکه کودکان را امروز به اعدام محکوم کنند و اجراي حکم را به بعد از سن بلوغ موکول کنند يک بازي ضد انساني و انزجار آور با قوانين تمدن بشري است. در سالهاي اخير به يمن مبارزات و اعتراضات در ايران و در سطح بين المللي بويژه "کمپين بين المللي عليه سنگسار" و "کميته بين المللي عليه اعدام"، جمهوري اسلامي ناچار شده است از مواردي از اعدامها نظير اعدام افسانه نوروزي کاملا عقب بنشيند. با اين مبارزات تاکنون توانسته ايم اعدام کبرا رحمانپور را نيز به تعويق بيندازيم و حکم سنگسار چندين زن متوقف شده است. بايد همين نيروي انساني را فعالانه به حرکت در آورد و با حرکتي متحدانه و به هر شکل ممکن مانع اعدام "محمد م" و تمام کودکاني شد که توسط قضات اسلامي به اعدام محکوم شده اند. بايد حکومت اسلامي و تمام دولتهايي که با آن مماشات ميکنند يا آنرا مورد حمايت قرار ميدهند را در سطح بين المللي به جرم اعدام کودکان زير فشار فزاينده قرار دهيم. بايد کاري کنيم که سلاح اعدام از دست حکومت اسلامي و تمام دولتها بطور کامل خارج شود. بقاي اين قوانين وحشيانه و دولتهايي نظير حکومت اسلامي در اول قرن بيست و يکم براستي لکه ننگي بر پيشاني بشريت است.