در حاشيه رويدادها، سياوش دانشور
مذهب، قوميت، نظم نوين
مرگ پاپ و انتخابات فرمايشي در عراق در ترسيم سيماي امروز سرمايه داري و دمکراسي نظم نويني خصلت نما است. براي مرگ پاپ سران بيش از دويست کشور بخط شدند و ماشين عظيم رسانه اي را بخدمت گرفتند تا اعلام کنند که مذهب در سياست رسمي جا دارد. معلوم شد بورژوازي امروز حتي از ادعاي سکولاريسم نيز فاصله گرفته است. البته حواسشان جمع بود که همزمان "قداست روحاني" پاپ را با ضد کمونيسم ويژه او عجين کنند. مرگ پاپ و تبليغات رسمي پيرامون آن يکبار ديگر نشان داد که صنعت مذهب يک رکن مهم حاکميت سياسي در نظم نوين جهاني است، طوق بردگي سرمايه است، و بايد در زندگي مردم نقش بيشتري بعهده بگيرد.
اما اين تنها مذهب نيست که جايگاه خود را در سياست و فرهنگ و اخلاقيات حاکم ترسيم ميکند، قوم پرستي و ناسيوناليسم بازيگر ديگر دمکراسي نظم نويني است. نمايش تقسيم قدرت ميان اقوام و عشاير و مذاهب در عراق، بعد ديگر اين تصوير است. همان رسانه ها و همان دولتهائي که براي دستگاه مذهب و پاپ بخط شدند، ميگويند مردم عراق به آرزوهاي ديرينه شان رسيده اند و براساس قوميتها و مليتها و مذاهب دمکراسي را تجربه ميکنند! راست ميگويند، اين دمکراسي نظم نويني است: انهدام يک جامعه به بهانه "مقابله با ديکتاتوري"، اعمال تروريسم کور دولتي به بهانه "مقابله با تروريسم"، آزمايش مخرب ترين سلاحهاي کشتار جمعي به بهانه "مقابله با ساخت سلاحهاي کشتار جمعي"! هديه دمکراسي به مردم عراق عقب راندن جامعه به دوره قبل از شکل گيري دولت - ملت بورژوازي است. سرهم بندي دولتي براساس "کرد" و "شيعه" و "سني" و بدست دادن بالانسي در موازنه قدرت يعني مدل دمکراسي نظم نويني. قرار است در اين دمکراسي، طبقات و جنبشها، افکار و آرا، شهروند، حقوق فردي و اجتماعي، جهانشمولي حق بشر، برابري و غيره محلي از اعراب نداشته باشد. قرار نيست ديگر سوسياليست، ليبرال، محافظه کار، سوسيال دمکرات و غيره باشيد، امروز هر کسي بايد با قوميت و مذهب و فرهنگ باز تعريف شود. محل تولد و زبان مادري و يا تعلق به فلان سکت و فرقه مذهبي مبناي هويت فردي و اجتماعي و مبناي دخالت در قدرت و قدرت سياسي است. بايد در مقابل اين بربريت ايستاد!
تنها کارگر و سوسياليسم ميتواند اين سير قهقرائي دنياي امروز را متوقف کند و جوامع امروز را در مسير پيشرفت و تمدن قرار دهد. اين اوضاع براين واقعيت تاکيد ميکنند که تاريخ و جامعه "خود بخود و تدريجي" پيشرفت نميکند. بقول منصور حکمت معلوم شد که "جهان بدون فراخوان سوسياليسم، بدون اميد سوسياليسم و بدون "خطر" سوسياليسم به چه منجلابي تبديل ميشود"!
پيش به سوي اول مه
شواهد حاکي از آنست که اول مه امسال در ايران روز داغي است. جمهوري اسلامي فشار به کارگران و مردم محروم را به اوج رسانده است. طبق اظهارات خودشان با حداقل دستمزد تعيين شده نان خالي هم براي خانواده کارگري جزو اقلام لوکس شده است! فضاي اعتراض در ميان کارگران شديد است. کارگران اين وضعيت را نميپذيرند و ناچارند که نپذيرند! جنبش افزايش دستمزد و خواست ٤٥٠ هزار تومان حداقل دستمزد همگاني راه افتاده و به اول مه و اعتراض در اينروز جهت داده است. تلاش براي برپائي تشکلهاي واقعي کارگري، لغو کار قراردادي، حق اعتصاب و ديگر مطالبات کارگري، بحث جاري و داغ کارگران پيشرو و فعالين کارگري است. نارضايتي بحدي وسيع است که خانه کارگر و شوراهاي اسلامي "اپوزيسيون" شدند و رفسنجاني کمپين انتخاباتي اش را با طرفداري از "افزايش دستمزد" شروع کرده است. در صحنه سياسي نيز کمپ راست، چه در حکومت و چه در بيرون حکومت، تماما متشتت و بي افق است و در مقابل راديکاليسم و عمل اعتراضي مستقيم مردم هر روز و در ظرفيتها و فرصتهاي مختلف ابعاد جدي تري ميگيرد. راه حل چپ مقبوليت اجتماعيش تقويت شده و چشمها بسوي دخالت کارگر بعنوان يک طبقه در تحولات سياسي دوخته شده است. اول مه امسال ميتواند نقطه تلاقي روندهاي سياسي مهمي در جامعه ايران باشد. يک تحرک گسترده در اول مه ميتواند کارگر را در مرکز تحولات سياسي قرار دهد.
مسئله افزايش دستمزد و حداقل حقوقها تنها معضل کارگران نيست. اين خواست در ميان معلمان و پرستاران نيز يک خواست قديمي و محوري است. بدنبال اعتصاب معلمان در مناطق چهارگانه اهواز و چند شهر ديگر خوزستان در روزهاي دوشنبه و سه شنبه اين هفته، اخبار حاکي از تلاش معلمان براي برگزاري اجتماعات سراسري در اول مه و روزهاي بعد است. خواستهاي رفاهي معلمان و پرستاران و کارگران خواست وسيع اکثريت مردم محروم است. اين مطالبات بايد بصورت قطعنامه ها و شعارهاي سراسري در اجتماعات اول مه اعلام شود. قبل از اول مه بصورت مصوبه مجامع کارگري و معلمان در مدارس و مناطق تصويب شود. بايد تلاش کنيم که فضاي شهرها و مراکز آموزشي و محلات و کارخانه ها رنگ و روي روز کارگر و خواست افزايش دستمزد را بگيرد.
اول مه روز کارگر و روز بشريت آزاديخواه است. در تاريخ معاصر و در اذهان توده هاي وسيع مردم هميشه خوشبختي و رفاه با آرمان کارگر تداعي شده و فقر و بدبختي با نظام بورژوايي. در اول مه، در مقابل مذهب و ناسيوناليسم و سرمايه، پرچم انترناسيوناليسم کارگري را برافرازيم و در صفي جهاني بر هويت مشترک انساني و طبقاتي مان تاکيد کنيم! در اول مه با پرچم آزادي و رفاه جامعه به ميدان بيائيم! ٭