در باره حداقل دستمزد کارگران

گفتگو با اصغر کريمي

انترناسيونال: روابط عمومي وزارت کار رژيم اسلامي حداقل دستمزد براي سال ٨٤ را ١٢٢ هزار تومان اعلام کرد. نظرتان در اين مورد چيست؟

اصغر کريمي: ١٢٢ هزار تومان سه بار حتي از سطح فقري که خودشان تعيين کرده اند هم کمتر است. ١٢٢ هزار تومان از اجاره يک خانه دو اطاقه اي در تهران و شهرهاي بزرگ هم کمتر است. اين يعني تداوم فلاکتي که به سر طبقه کارگر آورده اند. کارگران نه تنها اينرا نميپذيرند بلکه با عظيم ترين اعتصابات و اعتراضات به اين تصميم جنايتکارانه پاسخ خواهند داد. ميگويم جنايتکارانه، چون کفاف يک تغذيه کافي را هم به خانواده هاي کارگري نميدهد، چون کفاف هزينه دکتر و درمان را هم به کسي نميدهد، چون هزينه يک زندگي بخور و نمير هم از اين بيشتر است. اين تصميم يعني بطور مستقيم عمر کارگران را کاهش دادن، يعني طول عمر بچه هاي کارگران را پائين آوردن، يعني ادامه فروش اجزاء بدن براي تامين زندگي، يعني تن دادن به تن فروشي براي گذران زندگي، يعني کشيده شدن کارگران بيشتري به اعتياد و پاشيده شدن خانواده ها و مردن بي نام و نشان در خيابانها. سوال اين است که آيا تصميم گيرندگان حاضرند يک روز با اين حقوق زندگي کنند، آيا نمايندگان مجلس و وزراي مفتخور و مديران و کارفرماها حاضرند يک ماه با اين حقوق بسازند. چرا کارگري که از قبل استثمارش، مشتي مفتخور زندگي شاهانه اي براي خود ايجاد کرده اند و ميليون ميليون حقوق ميگيرند و ميليارد ميليارد دزدي ميکنند بايد اين سهم از زندگي را بپذيرد. سال قبل سال بالا رفتن قابل توجه انتظارات کارگران از زندگي شان بود، سال مقايسه کردن حقوق خود با مديران و نمايندگان مجلس بود، سال اعتراض به اين تبعيضات بود. سال وسيعترين اعتصابات کارگري بود. سال ٨٤ سال بالا رفتن باز هم بيشتر انتظار کارگران و مردم از يک زندگي انساني و سال شدت و حدت اعتصابات خواهد بود.

انترناسيونال: توماري در ميان کارگران حول ٤٥٠ هزار تومان دستمزد براه افتاده است، نظرتان در مورد اين اقدام چيست؟

اصغر کريمي: اين گوشه اي از عکس العمل کارگران در مقابل تصميم حکومت و کارفرماها است. کارگران دنبال راهي براي اتحاد حول افزايش دستمزد ميگردند و اين بنظر من اقدام جالبي است. اگر کارگران تشکل هاي سراسري خود را داشتند لابد نمايندگان سراسري کارگران مينشستند و رقمي را بعنوان حداقل دستمزد تعيين ميکردند. الان که چنين تشکلي وجود ندارد کارگران هر کارخانه اي خواستي مطرح ميکنند و اين يک نقطه ضعف است. نميتوان منتظر ايجاد تشکل سراسري هم شد. تومار ٤٥٠ هزار تومان يک اقدام ميان بر است که هم رقمي بسيار بالاتر از ١٢٢ هزار تومان را بعنوان مطالبه کارگران مطرح کرده است و هم يک رقم معين را به همه کارگران در سراسر کشور پيشنهاد کرده است که ميتواند کل کارگران را حول آن متحد کند. به نظر من بايد از اين ابتکار با قدرت تمام حمايت کرد، و من همينجا توجه همه فعالين کارگري را به اين مساله جلب ميکنم. قطعا هرچند اين مبلغ تقريبا ٤ برابر حداقل دستمزدي است که توسط دولت و کارفرماها تعيين شده است و به نظر زياد و شايد تحققش دشوار بنظر برسد و قطعا دشوار است اما بنظر من عملي است. واقعيت اين است که دولت چنان در بحران است، جامعه چنان در تب و تاب ميسوزد و در حال انفجار است که يک مبارزه قابل توجه از جانب کارگران چند کارخانه ميتواند موجب خيزش عظيمي در ميان کل طبقه کارگر شود و اين کل مردم آزاديخواه و تشنه انقلاب را به دفاع از کارگران به خيابان ميکشاند و کنترل را از دست رژيم خارج ميکند. رژيم بشدت از اين وضعيت وحشت دارد و طبقه کارگر بايد از اين وضعيت بيشترين استفاده را براي جلو راندن خواستهاي خود بکند. ٤٥٠ هزار تومان حداقل دستمزد خواستي است که ميليونها کارگر و معلم و پرستار و کارمند ميتوانند حول آن به حرکت درآيند. فعالين و رهبران کارگري بايد بسرعت حول اين تومار متحد شوند و به حرکت درآيند.

اما آيا ٤٥٠ هزار تومان دستمزد براي يک زندگي مناسب کافي است؟ طبق آمار رسمي خط فقر در حال حاضر ٣٠٠ هزار تومان است. اين رقم را دولت کارفرماها اعلام کرده است. مبناي اين محاسبه يک زندگي انساني و نياز کارگر در قرن بيست و يکم نيست. فقط اجاره يک دو اطاقه در تهران و شهرهاي بزرگ ٣٠٠ هزار تومان است. به اين غذا و پوشاک و دوا و درمان را هم اضافه کنيد، يعني يک زندگي بخور و نمير را، قطعا از ٤٥٠ هزار تومان بالا ميزند. از نظر کساني که ٣٠٠ هزار تومان را بعنوان خط فقر تعيين کرده اند حتي يک دو اطاق خوابه براي يک خانواده پنج نفره هم زيادي و اشرافي! به حساب ميايد. ٤٥٠ هزار تومان يک دستمزد عادلانه نيست و حداقل نيازهاي يک خانواده پنج نفره را هم پاسخ نميدهد و حتي از خط فقر واقعي هم هنوز پائين تر است، اما همانطور که در متن تومار آمده است اين رقم به عنوان قدم اول طرح شده است. واقعيت اين است که با حقوق کمتر از يک ميليون تومان در ماه حتي از يک زندگي حداقل هم خبري نيست. مدير يک شرکت در مصاحبه با صدا و سيما که از او پرسيده بود از حقوق ماهي يک ميليون تومان خود راضي هستيد گفته بود نه، چون ميخواهم زندگي کنم. نکته ديگر اين است که حقوق هيچ کس نبايد کمتر از ٤٥٠ هزار تومان باشد و کمتر از اين بايد ممنوع شود. اين هم يکي از نکات خوب اين تومار است. علاوه بر پرستاران و معلمان ميليونها نفر از کارمندان دولتي و خصوصي هم حقوقهاي ناچيزي ميگيرند، طبق آمار دولت حداقل ١٠ ميليون نفر هم بيکارند و اين شامل همه آنها هم ميشود يعني بايد به همه بيکاران بيمه بيکاري داده شود و کمتر از ٤٥٠ هزار تومان نباشد. اين يک خواست عمومي و سراسري است و بايد از جانب همه، شاغل و بيکار، کارگر و معلم، زن و مرد مورد پشتيباني قرار گيرد.

سوالي که مطرح ميشود اين است که آيا عملي است؟ آيا دولت و کارفرما اينقدر درآمد دارند که حقوقها را ٢٧٠ درصد افزايش دهند؟ جواب روشن است. اولا، دولت و نظامي که دولت پاسدار آن است مسئول همه فقر و فلاکتي است که به جامعه تحميل شده است. گورشان را گم کنند تا مردم نظام ديگري که يک زندگي انساني را تامين کند سازمان دهند. ثانيا، بودجه ارتش و سپاه و بسيج و دم و دستگاه جاسوسي و شکنجه و زندان و تروريسم و پول هنگفتي که صرف موسسات مذهبي و آخوند و نهادهاي ريز و درشت دولتي و غيردولتي ميشود و دزديها و رشوه ها و غيره براي تامين بيشتر از اين حقوق کافي است. ثالثا، کارگر در ازاي هر صدهزار توماني که ميگيرد چندين برابر آن سود تحويل کارفرما ميدهد. بنابراين ٤٥٠ هزار تومان را ميتوان با بخشي از دزدي هرروزه کارفرمايان از کارگران تامين کرد. اين کار حتي در همين شرايط هم عملي است فقط سود کمتري نصيب سرمايه داران ميشود و از شدت استثمار کاسته ميشود.

انترناسيونال: کارگران براي تحميل اين مطالبه به جمهوري اسلامي چه اقداماتي را بايد در دستور قرار دهند؟

اصغر کريمي: يک جنبش گسترده بايد حول اين مساله براه انداخت. همه جا، در هر کارخانه اي، در هر مدرسه و دانشگاهي، در هر بيمارستان و اداره اي بايد ٤٥٠ هزار تومان را جا انداخت و آنرا به خواست عمومي همه مزد بگيران و حقوق بگيران تبديل کرد. در و ديوار را بايد از اين خواست پر کرد و همه جا حول آن بحث راه انداخت، در قطعنامه ها مطرح کرد، تجمعات اعتراضي حول اين خواست سازمان داد، همسران کارگران و کل خانواده ها را به ميدان کشيد. ترويج زيادي لازم ندارد که کارگر اينرا حق خود بداند از هر کارگري سوال کنيد براي اجاره و غذا و پوشاک و پول دوا و دکتر چقدر نياز دارد چيزي حدود اين رقم و يا بيشتر از اين را به شما خواهد گفت. بهترين، موثرترين و در عين حال سريعترين شکل بسيج حول اين خواست تشکيل مجامع عمومي کارگري در همه کارخانه ها است. اين حق کارگران است که رسما و علنا و قانونا در کارخانه جمع شوند و درمورد دستمزد خود بحث کنند و نظر بدهند. در هر اعتصابي اين خواست را بايد در کنار ساير خواستها طرح کرد. کارگران و ساير حقوق بگيران در سطح يک شهر يا منطقه ميتوانند همراه با خانواده هايشان روز معيني دست به تجمع در برابر ادارات دولتي بزنند و اين خواست را جلو مقامات بگذارند. بايد مجامع عمومي کارگري را پشت اين خواست آورد، ٤٥٠ هزار تومان را به عنوان خواست مجمع عمومي رسميت داد و سپس خبرش را به گوش همه رساند و ديگران را تشويق کرد. به رسانه ها نوشت، به سايتها نوشت، اطلاعيه داد و در شهر پخش کرد، براي ساير مراکز کارگري فرستاد و غيره. بايد سريع جنبيد و امضاي مجامع عمومي کارخانه ها، معلمان مناطق مختلف تهران و همه شهرها، پرستاران بيمارستانهاي مختلف را پاي اين تومار اضافه کرد. همزمان بايد تومارهاي هرچه وسيعتري حول اين خواست در شهرها و محلات مختلف براه انداخت. در و ديوار را بايد از خواست حقوق و دستمزد ٤٥٠ هزار تومان، پر کرد. در هر کارخانه و محله اي، در هر شهر و بيمارستان و منطقه اي بايد کميته اي حول اين مساله درست کرد و همه را بسيج کرد. حتي بايد دانشجويان و ساير بخشهاي جامعه را به حمايت از اين خواست عمومي کشاند. جنبش حول دستمزد ٤٥٠ هزار تومان، در عين حال جنبشي براي متشکل شدن کارگران و مردم زحمتکش در ابعادي بسيار وسيع خواهد بود.

از الان تا اول مه ميتوان همه جا را حول اين مساله به تکان واداشت و در اجتماعات و قطعنامه هاي اول مه بعنوان يک خواست مهم آنرا مطرح کرد. اما مساله به همين چند هفته نبايد محدود بماند، اين خواست قدرت بسيج دارد، قدرت متحد کردن و متشکل کردن دارد، و کسي جلويش را نميتواند بگيرد. حول اين خواست ميتوان فضاي جامعه را عوض کرد و اين خواست کارگران را به يک خواست عمومي جامعه تبديل کرد.

انترناسيونال: حزب در اطلاعيه اش حتي از اين صحبت کرده است که حقوق کارگران بايد حداقل معادل حقوق نمايندگان مجلس اسلامي باشد. حقوق ها بايد بالاي يک ميليون تومان باشد. توازن قوا براي تحميل چنين مطالبه اي چگونه است؟

اصغر کريمي: اگر بيست سال قبل موقعيت يک کارگر را با نماينده مجلس مقايسه ميکردي شايد اولين کسي که برايش اگر نه عجيب، بلکه بسيار ذهني به نظر ميرسيد خود کارگر بود. منظورم کارگران آگاه و سوسياليست نيست، توده وسيع کارگران را ميگويم. امروز خوشبختانه وضع بشدت عوض شده است. امروز توده وسيع کارگر موقعيت خود را با موقعيت مقامات مملکت و مديران و ساير مفتخوران جامعه مقايسه ميکنند و به آن انتقاد و اعتراض ميکنند. بنابراين اين مقايسه که حقوق کارگر چرا از حقوق يک نماينده مجلس کمتر است دارد در ابعاد وسيعي رواج پيدا ميکند و اين فوق العاده مهم است. اين نشانه اي از رشد برابري طلبي و عمق يافتن و گسترش يافتن انتقاد سوسياليستي به وضع موجود است. و همانطور که اشاره کردم اوضاع رژيم بحراني است، جامعه آماده انفجار است، در صورت شکل گيري هر حرکت جدي از طرف کارگران کل جامعه پشت سر آنها به حرکت درخواهد آمد. بعلاوه طرح اين خواست در شرايطي که خود رژيم سطح فقر را ٣٠٠ هزار اعلام کرده است، "خطرناک" نيست. منظور من اين است که رژيم و مقاماتش نميتوانند رسما عليه اين خواست موضع بگيرند يا کسي را با طرح اين خواست به براندازي و سرنگوني و غيره متهم کنند و دستگير کنند. مطلقا رژيم در چنين موقعيتي نيست. از اين فرصت بايد استفاده کرد و مردم را به ميدان آورد. توازن قوا بنظر من آماده است، مساله مهم اين است که فعالين کارگري و رهبران اعتصابات کارگري خود را براي اين مصاف بزرگ آماده کنند و قدرت متحد کننده اين خواست که ميتواند به خواست يکپارچه و سراسري در جامعه تبديل شود را مورد توجه قرار دهند. اين يک خواست ساده با قدرت بسيج بسيار زياد است. و بسيج کارگران حول اين خواست فضاي کل جامعه را به نفع جنبش کارگري، به نفع انقلاب مردم، به نفع انسانيت، به نفع ارزشهاي انساني بسرعت دگرگون خواهد کرد.