متن مکالمه تلفني مهاجراني با کاظم نيکخواه

روز جمعه ١١ مارس يک روز بعد از اينکه اعلاميه اي از تشکيلات خارج کشور منتشر شد که اعلام تظاهرات عليه حضور مهاجراني در کينگز کالج کرده بود، عطاء الله مهاجراني به تلفن من زنگ زد تا مساله را جويا شود. اکنون که ايشان با تظاهرات حزب رو در رو شده است و سخنراني عرفانيش را فرو خورده است بد نيست عين اين مکالمه را هم بخوانيد:

- الو آقاي کاظم نيکخواه؟

- بله بفرماييد

- من مهاجراني هستم

- حالتون چطوره؟

- من مهاجراني وزير سابق فرهنگ جمهوري اسلامي هستم

- بله متوجه شدم

- من تلفن شما رو از روي سايتتون برداشتم. چهره مهربوني دارين

- (خنديدم) من آدم مهربوني هستم ... ولي چهره منو کجا ديدين؟

- همونجا روي سايت حزب عکسهاي کميته مرکزي هست

- بله درسته

- من رو تعدادي از بچه هايي که روشنفکر و بعضا حتي چپ هستند دعوت کرده اند که در دانشگاه لندن اين دوشنبه سخنراني کنم. من از يکي از دوستان شنيدم که بچه هاي حزب کمونيست کارگري ميخوان اين جلسه رو بهم بزنن. گفتم به شما زنگ بزنم ببينم اين موضع حزب است يا نه.

- جلسه بهم زدن که نه اما در مورد تظاهرات بله اين موضع حزب است. تشکيلات انگلستان حزب اطلاعيه اي در اين مورد داده مگه نديدين؟...

- نخير روي سايت حزب نيست من نديدم

- کدوم يک از سايتهاي حزب رو نگاه کردين

- سايت حزب کمونيست کارگري ديگه

- آها شايد اين يکي سايت کمي عقبه برين تو سايت "روزنه" اون بالاي صفحه مي بينين. ( آدرس رو بهش دادم و نوشت و بعد ادامه دادم): شما وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بودين. معاون رئيس جمهوري رژيمي بودين که داره هنوز هم سر ميبره، شکنجه ميکنه، سنگسار ميکنه.. (حرف منو قطع کرد..)

- من الان آدم ديگه اي هستم من گذشته ام رو گذاشته ام کنار. سياست رو گذاشتم کنار. نميخوام که در مورد سياست حرف بزنم

- مهم نيست شما در مورد چي ميخواين حرف بزنين. مساله اينه که شما وزير ارشاد اسلامي و يکي از افراد کليدي رژيمي بودين که هزار جنايت کرده و داره ميکنه نميشه که يک مرتبه بياين بگين من سياست رو گذاشته ام کنار ميخوام از فلسفه حرف بزنم. فردا اگه آقاي خامنه اي بياد بگه من سياست رو گذاشته ام کنار بايد ازش قبول کنيم و ديگه به گذشته اش کاري نداشته باشيم؟ خود شما قبول ميکنين؟ بهرحال از نظر ما همه دست اندرکاران رژيم بايد محاکمه بشن. نبايد اجازه پيدا کنن بيان براي خودشان ميون مردم بگردن ميون پناهنده بگردن ميون ايرانيا بگردن...( حرف منو قطع کرد)

- من که الان دارم تو لندن زندگي ميکنم

- نميدونم شما کجا زندگي ميکنين حرف ما اينه که شما جزو سران و کارگزاران اين رژيم هستين شما دستتون به همين جنايات آلوده س..( حرف منو قطع کرد)

- تو حزب شما که الان اختلاف پيش آمده عده اي جدا شده اند. ٢٤ نفر از حزب رفته اند.

- (من حرفش رو قطع کردم) ٢٤٠ نفر هم پيوسته اند. اينو هم خبر دارين؟

- منظورم اينه که آقاي تقوايي هم گفته بالاي حزب در بحران است و کسي حرف کسي را گوش نميده. شما که تو خودتون نتونستين همديگه رو قانع کنين چطور ميخواين منو قانع کنين؟

- کي ميخواد شما رو قانع کنه شما سياست حزب رو پرسيدين. منم دارم براتون توضيح ميدم

- بهرحال موفق باشين. سخنراني بهرحال روز دوشنبه برگزار ميشه شايد هم اومدين اونجا همديگر رو ديديم

- تظاهرات ما هم حتما برگزار ميشه. بله شايد همديگر رو ديديدم

- خدا حافظ شما"

روز موعود يعني روزي که قرار بود سخنراني ايشان "بهرحال" برگزار شود من آنجا رفتم اما آقاي مهاجراني را نديدم چون ايشان آنطور که از برگزار کنندگان سخنراني شنيديم خود را در طبقه پنجم ساختمان مخفي کرده بودند و از پشت پنجره اعتراضات و تظاهرات را نظاره ميکردند!