در حاشيه رويدادها، سياوش دانشور
"انتخابات" رژيم اسلامى
با نزديک شدن به نمايش انتخابات رئيس جمهور اسلامى جنب و جوش در ميان جناحهاى حکومت و اپوزيسيون طرفدار آن تشديد شده است. اخبار "منابع" نزديک به حکومت روى رفسنجانى تمرکز بيشترى دارد. بخشى از راست حکومتى نميخواهد به آمدن رفسنجانى گردن بگذارد و بيشتر در فکر يکدست کردن نهادهاى قدرت است. بخشى ديگر رفسنجانى را کليد تعديل فشار بين المللى روى رژيم و باز شدن فرجه براى معامله با آمريکا و اروپا ميداند. دو خرداديها که آينده اى براى خود نميبينند با معين و کروبى و پرچم "اصلاحات نمرده و دور دوم اصلاحات را شروع ميکنيم" فعلا سرگرم اند. اما عاقل ترهايشان خود را در لحظه آخر براى حمايت از رفسنجانى آماده ميکنند. اپوزيسيون حاشيه حکومت و ملى مذهبى ها چرتکه مى اندازند که آيا ميشود از "فرصت" انتخابات استفاده کرد يا نه؟ هر کدام حضور خود و وجود شرايط بازترى براى نمايش رقابت اسلاميون در اين مضحکه را "راه نجات" مردم ميدانند. بخشى از جمهوريخواهان بيرون حکومت طبق عادت ژنيتيکى پيش شرطهاى "يک انتخابات دمکراتيک" را مطرح ميکنند و حول بيانيه اخير ٥٦٥ نفر، که خودشان نام "اتمهاى آزاد" را برخويش نهاده اند، بعنوان يک "حرکت تاريخى و عروج حرکت دمکراسى در ايران" دم گرفته اند. جناح ديگر رفراندوم چى دلگير شدند که چرا اين همه بيانيه در مقابل بيانيه صادر ميشود و چرا به فراخوان رفراندوم که همان حرف را ميزند ملحق نميشوند؟ عده ديگرى نقش کوفى عنان را بازى ميکنند که اين دو بيانيه و فراخوان گوشه هاى يک جنبش واحد است و تناقضى با هم ندارد! خلاصه اينکه وضعيت رژيم و اپوزيسيون راست آن درهم ريخته و ديدنى است.
آينده رژيم اسلامى را نه جدال ديپلماتيک اروپا و آمريکا تعيين ميکند و نه توافق بر سر پرونده اتمى و نه خرده انتقادهاى ليبرالى در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران. نه رژيم اسلامى توان چرخشهاى اساسى و همگامى با غرب را دارد و نه فشار ديپلماتيک ميتواند نانى در کاسه رفراندومچيها و منتظرين در اتاق انتظار انقلاب مخملى بگذارد. آينده رژيم اسلامى را مردم محروم ايران و جنبش انقلابى براى سرنگونى جمهورى اسلامى تعيين خواهد کرد. رفسنجانى و لاريجانى و معين و ديگران مهره هاى سوخته اى هستند. هم براى حکومت اسلامى و هم براى مردم. نه ميتوانند فرصت بخرند و نه جامعه فرصت ديگرى در اختيارشان ميگذارد. اين "انتخابات" و نتيجه آن اگر جايگاهى داشته باشد اينست که مسير روياروئى آمريکا و غرب با رژيم ايران را تعين بيشترى ميدهد. اهميت رفسنجانى چه براى غرب و چه براى جناحهاى حکومت همين است. براى برخى فضا را ميتواند به نفع کل رژيم و امکان مبهم تنش زدائى فراهم کند و براى برخى ديگر پيشرفت تقابل با رژيم ايران و مطرح شدن در کنار آمريکا را موجب شود. "اتمهاى آزاد" و حواريون شان اما در هر دو حالت اميد و چشمشان به بالاست.
براى جنبش آزادى و برابرى و مردمى که خواهان سرنگونى تمام و کمال حکومت اسلامى اند، نه "انتخابات"، نه رفراندم، دردى را دوا نميکند. اين رژيم بايد جارو شود. و همين نقطه عزيمت و همين واقعيت اجتماعى و انقلابى در جامعه ايران است که درهم ريختگى و تنشهاى کل کمپ راست را توضيح ميدهد. مردم ميخواهند از اين وضعيت عبور کنند و دارند هر روز به جنبش و اعتراضشان تعين سياسى بيشترى ميدهند و عده اى رويدادهاى اخير لبنان و اوکرائين را سندى براى "آغاز انقلابات مخملى خاورميانه" ميدانند و حول آن به جست و خيز مشغول شده اند. موقعيت وخيم رژيم، شرايط پيچيده ايران و منطقه، و عروج جنبش انقلابى سرنگونى، شان نزول اين بيانيه هاست.
حداقل دستمزد ٨٤
شورايعالى کار حداقل دستمزد کارگران را براى سال ٨٤ تعيين کرد. ١٢٢ هزار و ٥٩٢ تومان! يعنى تقريبا يک سوم خط فقر رسمى و اعلام شده توسط بانک مرکزى. به حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته ١٥ درصد با احتساب تورم (معلوم نيست چگونه حساب کرده اند) اضافه شده است. اين ميزان در همين روزهاى نزديک سال نو و گران شدن اجناس به جيب خودشان بازگشت. آش اينقدر شور است که يکى از مسئولين شوراهاى اسلامى کار گفته است که "اينگونه افزايش دستمزدها، توهين به جامعه کارگرى است و نمايندگان کارگرى بايد جلسه را ترک ميکردند"!
نه اين حضرات "نماينده" کارگرى هستند و نه کارگران هيچوقت شوراهاى اسلامى کار را بعنوان نماينده خود قبول کردند. اين ژست ها براى اينست که اعتراض و عصبانيت کارگران را به کانال شوراهاى اسلامى و عريضه نويسى هاى آنها هدايت کنند. توقع کارگران از دستمزد روشن و اعلام شده است: دستمزدى که پاسخ تامين يک زندگى مرفه را براى خانواده کارگرى ميدهد. اين خواست در قطعنامه هاى کارگرى و در اعتراضات متعدد کارگران بارها عنوان شده است. جمهورى اسلامى و سرمايه داران با اين حداقل دستمزد دارند فقر مطلق را به خانواده کارگرى تحميل ميکنند و کارگران ايران ناچارند در مقابل آن بايستند. چه مبارزه براى افزايش دستمزد و چه مبارزه براى نقد کردن دستمزدهاى معوقه و ديگر مطالبات کارگرى در صفحه ديگرى جريان دارد که در آن شوراهاى اسلامى کار هيچکاره اند. در مبارزه مستقيم و توده اى کارگران، در اعتصاب و اعتراض هر روزه، در تصميم مجامع عمومى کارگرى، و در تلاش براى برپائى تشکلهاى واقعى کارگران. مبارزه براى افزايش دستمزدها و ديگر مطالبات کارگرى مستقل از اين تصميم دولت و کارفرمايان ادامه خواهد يافت. از جمله اول مه روز کارگر فرصت مناسبى براى اعلام متحد و سراسرى اين خواستهاست. ٭