دمکراسي اسلامي-پنتاگوني
محسن ابراهيمي
ظاهر اوضاع اينست که آمريکا لشکر کشيد. ديکتاتوري منفور را بزير کشيد. به روياي دهها ساله مردم عراق براي راي دادن تحقق بخشيد. انتخابات آزاد برگزار شد. جريانات اسلامي بالاترين راي را آوردند و دموکراسي در عراق پيروز شد. پيام سياسي اين است که در مقياس بين المللي، ميليتاريسم آمريکا حرف آخر را ميزند و در مقياس عراق، اکثريت مردم اسلامي هستند و خواهان نوعي از حاکميت اسلام.
اجازه بدهيد کمي در ابعاد مختلف اين موضوع تامل کنيم:
تصوير ژورناليسم غرب: شيعه ها در جنوب، کردها در شمال وسيعا در انتخابات شرکت کردند. سني ها انتخابات را تحريم کردند. شيعه ها بيشترين کرسيها را بدست آوردند. کردها در رده دوم قرار گرفتند. عربها و ترکمنها و ... اگر کسي هيچ تصويري از مردم عراق نداشته باشد و همه تصويرش را از گزارشهاي ژورناليسم رسمي غرب بگيرد قاعدتا بايد قانع شود که مردم عراق عناصر مسخ شده متعلق به فرقه هاي مذهبي و قومي هستند و دنيايي خارج و فراتر از مذهب و قوم و قبيله نميشناسند و همينکه توانسته اند به يمن بمباران خوشه اي ارتش آمريکا، صدام را با آيت الله سيستاني جايگزين کنند و به يک دموکراسي مذهبي-قبيله اي دست پيدا کنند بايد شکر گزار جرج بوش و توني بلير باشند!
نه خير. ذره اي حقيقت در اين تصوير وجود ندارد. نه در عراق انتخابات آزاد برگزار شده است و نه مردم عراق ميخواهند مافياي اسلامي بساط جنايتش را در عراق پهن کند. اين يک مانيپولاسيون سياسي سازمان يافته افکار عمومي است که توسط اتحاد مقدس کاخ سفيد و کارشناسان آکادميها و ژورناليسم درباري پيش برده ميشود. اين نسخه نظم نويني دموکراسي است که توسط طراحان نظم نوين براي مردم خاورميانه نوشته شده است. نسخه اي است که در آن، حقوق افراد، حتي در سطح دموکراسي تاچري و ريگاني و جرج بوشي هم شايسته مردم عراق نيست.
اين يک فرض محال است که مردم يک کشور بتوانند در منگنه رنجرهاي ارتش آمريکا و قاتلان فرقه زرقاوي و لمپنهاي مجلس اعلاي اسلامي و چاقوکشان مقتدا صدر و جانيان باقي مانده از حزب بعث، نمايندگان سياسي خود را انتخاب کنند و حتي مسخ شده ترين و مسخره ترين نوع دموکراسي پارلماني را مستقر کنند. آنچه در عراق اتفاق افتاد نه انتخابات بود، نه رقابت احزاب سياسي بود و نه به هيچ معنا آزاد بود. يک معامله سياسي سازمان يافته جهاني و اعلام نشده بود که قرار است ائتلافي از سران باندهاي ترور اسلامي و سرکردگان جنگي قومي را تحت نام پارلمان روي سر مردم عراق قرار دهد و به اين ترتيب تقابل ميليتاريسم آمريکا و تروريسم اسلامي را در قالب انتخابات به سرانجام برساند. فقط در يک چنين کلاهبرداري مافيايي بين المللي است که ميتوان رقابت دار و دسته هاي مذهبي و قومي را که يا رسما سر در آخور جمهوري اسلامي دارند و يا رسما از آخور پنتاگون و کاخ سفيد ارتزاق ميکنند انتخابات آزاد پارلماني گذاشت. فقط در يک چنين دموکراسي اسلامي-پنتاگوني است که مزدور سابق پنتاگون و دزد ديروز بانکهاي اردن مثل چلبي ميتواند شکمش را حتي براي رئيس جمهور شدن صابون بزند.
جرج بوش و توني بلير به مردم عراق و خاورميانه تبريک گفتند که دموکراسي در عراق پيروز شد. در اين اظهار نظر حقيقتي وجود دارد. و آن اين که آنچه در عراق ميگذرد، يعني سلطه باندهاي مذهبي-قومي بر سر مردم، تمام آن الگوي سياسي است که قرار است به زور ارتش آمريکا به "خاورميانه بزرگ" گسترش دهند. عراق بعد از نمايش انتخاباتي اخير، تمام معنا و محتواي سياسي دموکراسي نظم نويني در خاورميانه است.
يک لحظه تصور کنيد که در عراق امنيت و آزادي سياسي وجود داشت. احزاب سياسي ميتوانستند آزادانه برنامه سياسي خود را تبليغ کنند و مردم عراق در مقابل انتخاب دو آينده قرار ميگيرفتند: آينده متعلق به باندهاي اسلامي و قومي يعني آينده اي که در آن زن و مرد و پير و جوان و کودک قربانيان دست بسته و مستمر احکام و قوانين ضد انساني قران و شريعت هستند. و آينده متعلق به نيروهاي سکولار و کمونيسم کارگري يعني آينده اي که در آن رفاه و آزادي و امنيت و احترام همه انسانها مبناي قوانين اجتماعي وسياسي است. مردم کدام را انتخاب ميکردند؟ ترديدي نيست که ماليخولياهاي اسلامي سازمان يافته در باندهاي حکيم و مقتدا صدر و فرقه هاي متنوع اسلامي و قومي اولي را "انتخاب" ميکردند. اما قطعا مردم عراق در مقياس وسيع به آرامش، امنيت، سعادت، رفاه و آزادي خودشان راي ميدادند.
با نمايش انتخاباتي عراق، کشمکشها و آدمکشيهاي متقابل دو قطب ترورريسم جهاني، آمريکا و اسلام سياسي تمام نخواهد شد بلکه قالبها و اشکال تازه تري به خود خواهد گرفت. همان نيروهايي که عراق را ويران و مردمش را مستاصل کرده اند به همان نقش مخربشان اينبار در شکل ائتلافها و اتحادها و ساخت و پاختهاي جديد ادامه خواهند داد. مجلس نيمه اسلامي نيمه پنتاگوني، ظرف سياسي اعلام نشده يک ساخت و پاخت سياسي ميان آمريکا و بخشي از اسلام سياسي است. اين معامله سياسي چه دوام بياورد چه نياورد، چه تحکيم شود و چه تضعيف، چه بماند و چه بشکند تفاوتي در اين حقيقت نميکند که سهم مردم ادامه نا امني، فقر و بيحقوقي گسترده است. اولين قدم براي پيشروي به جامعه آزاد و انسان در عراق رها شدن از هر دوقطب اين کشکش و معامله سياسي است. اين مصاف اصلي و بزرگي است که در مقابل مردم، کارگران و انسانهاي آزاديخواه در عراق قرار دارد.