مصاحبه با علي جوادي
سلطنت مرد؟
انترناسيونال: صفبندي سياسي در ايران بسرعت قابل تغيير است. از نقطه نظر شما مبناي اين تغيير صفبندي چيست؟
علي جوادي: در چند کلمه بايد بگويم که هيولاي خيزش مردم و انقلاب اجتماعي آن کابوسي است که مباني سياسي تغيير صفبندي در درون نيروهاي اپوزيسيون راست و محافظه کار و نيروهاي جنبش ملي - اسلامي را تشکيل ميدهد. جريانات راست و محافظه کار اپوزيسيون، بخشهاي اصلي جريان سلطنت طلبي و بقاياي نيروهاي شکست خورده جنبش ملي - اسلامي، شعارها و خواستهاي مردم را ديده اند. از ميزان نفوذ و اعتبار آرمانها و عقايد راديکال و آزاديخواهانه و ضد مذهبي و سکولار در جامعه مطلع اند. از قدرت و نقش کارگر و برابري طلبي آگاه اند. از نقش و موقعيت سياسي و اجتماعي کمونيسم کارگري در جامعه باخبرند. صفوف اين نيروها در پس مواجهه با اين واقعيات عظيم اجتماعي دچار تغيير و تحولي محسوس شده است. شکل گيري يک جبهه سياسي در اردوي اين اپوزيسيون در دفاع از "طرح رفراندوم" اساسا طرحي براي مقابله با اين واقعيت عظيم اجتماعي است. آنچه در ايران در جريان است وقوع و شکل گيري يک انقلاب عظيم اجتماعي است. در مقابله با اين اردوگاه همه نيروها اعم از ارتجاع حاکم و اپوزيسيون ضد انقلابي در حال تغيير آرايش سياسي اردوي خود بمنظور مقابله با اين تحول عظيم هستند. صفبندي جديد له و عليه انقلاب اجتماعي و پرچم کارگري و کمونيسم در جامعه است.
اين روند قابل پيش بيني بود. از دل جنبش توده هاي مردم براي سرنگوني رژيم اسلامي، جنبشي انقلابي در حال شکل گيري و گسترش است و اکنون سر بلند کرده است. کابوس انقلاب اين جريانات متعدد ضد انقلاب را بهم نزديک کرده است. طرح رفراندوم محل تلاقي و فصل مشترک اين جريانات در مواجهه با انقلاب مردم است. ما اين چرخش و شکل گيري اين روند را پيش بيني ميکرديم. ما خود را براي عبور از اين شرايط آماده کرده بوديم.
انترناسيونال: يکي از جوانب اين تغيير صفبندي در صفوف اپوزيسيون پيوستن بخشهاي وسيعي از سلطنت طلبان و رضا پهلوي به پروژه رفراندوم است. معناي اين نزديکي چيست؟ ارزيابي شما چيست؟
علي جوادي: پيوستن رضا پهلوي به اين اردوگاه به معني پايان پروژه سلطنت در فرداي تحولات ايران است. سلطنت پروژه اي مرده بود اما عملا با اين اقدام رضا پهلوي رسما دفن شد. افسردگي و چند پارگي و تشتت بيسابقه در صفوف سلطنت طلبان يکي از نتايج اوليه اين چرخش است. پيوستن رضا پهلوي به صف رفراندوم چي ها نشان هراس جريان اعاده اوضاع سابق و سلطنت طلبي از انقلاب و دگرگوني بنيادي در جامعه است. اين جريانات با انقلاب مردم سرنگون شده اند. روشن است با انقلاب مردم هم به جايي نخواهند رسيد. جامعه ايران دارد به نقطه جوش خود نزديک ميشود. اين جامعه ديگر شاهد خوش باوري و خامي سياسي دوران ٥٧ نخواهد بود. دوران "همه با هم" مدتهاست به سر آمده است. تجزيه و تمايز صفوف اپوزيسيون يک واقعيت عيني تحولات حاضر است. صفوف اپوزيسيون اکنون به روشني به دو اردوگاه چپ و راست تجزيه شده است. راست در اين مقطع به دور پروژه پوچ رفراندوم بسيج شده است. رفراندوم طلبي پرچمي براي پرهيز از سرنگوني انقلابي رژيم آدمکشان اسلامي است. رفراندوم طلبي تلاشي براي جلوگيري و ايجاد مانع در راه انقلاب مردم است. جنبشي عليه آزاديخواهي کارگر و کمونيسم است.
انترناسيونال: رفراندوم طرحي پوچ و خيالي است. غير واقعي است. چرا اين جريانات به اين صف پيوستند؟
علي جوادي: رفراندوم پروژه اي پوچ و غير واقعي است. رژيم اسلامي با زبان خوش در مقابل اراده آزاد مردم کنار نخواهد رفت. تصور اينکه ماشين آدمکشي اسلامي در پس بيان آراء مردم از قدرت کناره خواهد گرفت و تسليم مردم خواهد شد، يک غير ممکن رياضي است. اين بساط آدمکشي را بايد بزور به زير کشيد و نابود کرد. اي کاش ميشد بدون اينکه خوني از دماغ کسي ريخته شود مردم از شر جمهوري اسلامي خلاص شوند. اين کاش ميشد رفراندومي برگزار کرد، راي ها را در صندوق ريخت و تکليف رژيم را يکسره کرد. برابري زن و مرد را اعلام کرد. آپارتايد جنسي را لغو کرد. دست مذهب و شر اسلام را از زندگي مردم کوتاه کرد. سران رژيم را به جرم جنايت عليه مردم به دادگاه سپرد. بساط اعدام و شکنجه و سنگسار را برچيد. تمام احزاب را آزاد اعلام کرد. حق اعتصاب و تشکل و تظاهرات را برسميت شناخت. دستگاه سانسور را بر چيد. کار مزدي و استثمار انسان را دون شان انسان اعلام کرد. و با يک راي گيري ساده از جامعه اعلام کرد که از اين پس آزادي و برابري و رفاه و شادي حق و سهم همگان خواهد بود. ايکاش ميشد. اما واقعيت اين است که براي تحقق اين اهداف بايد رژيم اسلامي را سرنگون کرد و انقلاب متمدنانه ترين و انساني ترين راه براي سرنگوني رژيم اسلامي و برچيدن اين بساط جنايت و تبعيض و کشتار است. راه ديگري نيست.
اما رفراندوم طلبي طرحي براي سرنگوني رژيم اسلامي نيست. بر عکس تلاشي براي اصلاح نظام حاکم است. علت پيوستن نيروهاي سلطنت طلبي و احزاب مشروطه خواه به صف رفراندوم چي ها را بايد در همان صف بندي بنيادي جامعه در حال حاضر جستجو کرد. اين نيروها در هراس از انقلاب و در جهت تجديد آرايش صفوف طبقه حاکم به اين پروژه پيوسته اند. کودنانه مي پندارند که رفراندوم سکويي براي اين جريانات براي پرش به بالا و پلکاني براي ترقي و ارتقاء اين جريانات است. اشتباه ميکنند. از سکوي رفراندوم چي گري فقط ميتوانند به پايين سقوط کنند. اين حکم مردمي است که سرنگوني رژيم اسلامي را پيش شرط هر تحول انساني و آزاديخواهانه در جامعه ميدانند.
انترناسيونال: اين جريانات مدعي هستند که رفراندوم تلاشي براي انتقال مسالمت آميز از جمهوري اسلامي است. طرحي براي جلوگيري از خشونت و خونريزي است. پاسخ شما چيست؟
علي جوادي: اين استدلال نيست. ضد استدلال است. پوچ است. خوشخيالي نيست. عوامفريبي محض است. رفراندوم تلاشي براي عبور مسالمت آميز به يک رژيم سکولار و آزاد و برابري طلب نيست. کيست که نداند رژيم اسلامي در اثر راي مردم و در فرداي فرضي چنين رفراندومي اسلحه هايش را زمين نخواهد گذاشت. زندانهايش را تعطيل نخواهد کرد. بساط سنگسار و شلاق و چشم در آوردنش را جمع نخواهد کرد. کيست که نداند در فرداي يک رفراندوم پوچ و فرضي رژيم اسلامي قواي سرکوبش، اعم از بسيج و سپاه و نيروهاي امنيتي و ارتشي را به مرخصي نخواهد فرستاد. چه کسي است که باور کند "صدا و سيماي" لاريجاني دوربينهايش را در اختيار تمام نيروهاي اپوزيسيون اعم از کمونيستهاي آزاديخواه و سلطنت طلب قرار خواهد داد تا آزادانه تبليغ کنند؟ بعيد بنظر ميرسد کسي تا اين اندازه خام انديش باشد.
رفراندوم طرحي براي انتقال مسالمت آميز و عبور کم مشقت از جمهوري اسلامي نيست. اگر کسي خواستار پايان دادن به خشونت و خونريزي است بايد کمک کند تا تمامي بساط رژيم اسلامي را جمع کند. خشونت عنصر ذاتي حاکميت رژيم اسلامي است. اين رژيم بدون خشونت و خونريزي قادر به دوام نيست، يک شبه سقوط خواهد کرد. براي ختم بساط خشونت و خونريزي بايد اسلحه را از دست حاکميت سياسي گرفت. بايد بزور اسلحه را از دستش در آورد. انقلاب مردم تنها راه واقعي جلوگيري و پايان دادن به بساط خشونت و خونريزي در جامعه است.
تبليغات رفراندوم چي ها واقعا مشمئز کننده است. رژيمي آدمکش هر روز به طرف مردم شليک ميکند. اما اين جماعت از مردم ميخواهند که خشونت و خونريزي نکنند. اين تنها گوشه اي از تلاش اين جريانات براي خلع سلاح مردم است.
انترناسيونال: آيا مشکل اين جريانات عدم شناخت از مضمون طرح رفراندوم است؟ آيا عدم درايت سياسي بيانگر چنين موضعگيري سياسي است؟
علي جوادي: بهيچوجه. هيچکدام. مشکل اين جريانات نه در عدم شناخت از اهداف رفراندوم است و نه در عدم درک سياسي اين جريانات. بر عکس رفراندوم ابزار و اهرمي در دست اين جريانات بمنظور مقابله با صف آزاديخواهي و برابري طلبي و انقلاب در جامعه است. اين سمت گيري سياسي از طرف اکثريت عظيم نيروهاي راست و محافظه کار ناشي از هراسشان از چشم انداز تحولات آتي است. عروج کمونيسم کارگري بمثابه پرچمدار صف اردوي آزاديخواهي و برابري طلبي در جامعه زمينه ساز تحرک و تجديد آرايش اين جريانات شده است.
انترناسيونال: نقش و موقعيت چپ و کمونيسم کارگري را در اين موضعگيري راست چگونه ارزيابي ميکنيد؟
علي جوادي: اردوي چپ و کمونيسم کارگري در حال قدرت گيري است. اين واقعيتي غير قابل انکار حتي از جانب اين جريانات است. اين جريانات ناچار به سنگر بندي در مقابل اين اردوي آزاديخواهي و عدالت طلب هستند. اقتضاي حرکتشان اين است. ميکوشند تا تجديد آرايشي در درون طبقه حاکم بورژوازي در جامعه ايجاد کنند تا بتوانند ساده تر به مقابله و اجتناب از انقلاب کارگران بپردازند.
انترناسيونال: رضا پهلوي مرز آزاديخواهي و استبداد را در دفاع و رد طرح رفراندوم بيان کرده است. شما مرز را کجا ميکشيد؟
علي جوادي: مرزها و خطوط آزاديخواهي و برابري طلبي روشن است. تعجب ميکنم آقاي رضا پهلوي خود را در اين حوزه وارد کرده اند. ايشان مدافع تاج و تخت پادشاهي است. اعاده اين دستگاه کوچکترين ربطي به آزاديخواهي ندارد. اما ظاهرا مستقل از تقسيم بندي پوچ ايشان بايد پذيرفت که خود ايشان در صف آزاديخواهي و "حقوق بشر" قرار دارند. اين ادعايي خيالي است. من تاکنون در تاريخ شاهد نبوده ام که مردمي جان به لب رسيده و زحمتکش بمنظور ابقاي سلطنت کفش و کلاه کنند و سينه خود را در مقابل گلوله هاي رژيم قرار دهند. سلطنت اکنون مرده اي بيش نيست.
انترناسيونال: شما در مصاحبه هاي تلويزيوني اظهار کرده ايد که پروژه سلطنت به آخر خط خود رسيده است. چرا؟ مگر شانسي هم داشتند؟
علي جوادي: بهيچوجه! ابقاي سلطنت در فرداي ايران يک پروژه غير ممکن است. سلطنت در فرداي ايران جايي ندارد. سلطنت طلبي رگه اصلي و تعيين کننده جريانات راست و محافظه کار در جامعه نيستند. برعکس پاشنه آشيل آن هستند. اگر اين جريانات دست راستي شانسي داشته باشند، اين شانس نصيب جريانات سلطنت طلب نخواهد شد. مردم يکبار سلطنت را به زير کشيده اند. اما عروج و شکل گيري انقلاب آزاديخبش مردم شانس اين جريانات را تماما تيره و تار کرده است.
انترناسيونال: سرنوشت طرح رفراندوم را پس از پيوستن سلطنت طلبان به اين طرح چگونه مي بينيد؟ آيا نيرو گرفته اند؟ آيا تضعيف شده اند؟
علي جوادي: سئوال جالبي است. برخي از ملي اسلاميها به شما خواهند گفت که اين "عقد ازدواج" باعث تضعيف پروژه رفراندوم طلبي خواهد شد. موقعيت و کارنامه اين جريان را تيره تر از آن ميدانند که جاي جشن و شادماني در اين بهم پيوستن برايشان باقي گذاشته باشد. بي بي سي که اين گونه مي انديشد. از طرف ديگر برخي از جريانات ملي - اسلامي از اين نزديکي ذوق زده اند. اما مستقل از اين ارزيابي ها قرار گرفتن اين دو نيرو در کنار هم قويترشان نخواهد کرد. پروژه رفراندوم آن چنان پوچ و خيالي است که بساطشان با تاج و شنل پهلوي و عباي دوم خردادي رنگ و رونقي نخواهد گرفت.
انترناسيونال : پروژه سلطنت طلبي از نقطه نظر شما تمام شده است. اما موقعيت راست را علي العموم در تحولات آتي چگونه مي بينيد؟
علي جوادي: باز هم بايد تکرار کنم که سلطنت طلبي به پايان خط خود رسيده است. خودشان هم ميدانند. اين جريانات قبل از شکست تسليم شدند. اما اردوي راست بدون سلطنت طلبي همچنان در صحنه وجود خواهند داشت. نقش و تاثير کارکردش با عروج و گسترش صفوف کمونيسم و کارگر و اردوي آزاديخواهي ضعيف و کمرنگ شده است.
ما براي سرنگوني رژيم و پيروزي کارگر و آزاديخواهي تلاش ميکنيم. ما براي سازماندهي يک انقلاب کارگري تلاش ميکنيم. انقلاب کارگري کم مشقت ترين و متمدنانه ترين راه براي خلاصي مردم از اين وضعيت سياه و تاريک است.