يکسال پس از جنايت خاتون آباد
فاتح بهرامي
روز يکشنبه، ٤ بهمن، سالروز جانباختن کارگران خاتون آباد است. حکومت وحوش اسلامي کارگران معترض به فقر و بيکاري را از زمين و هوا به گلوله بست تا شايد زهر چشمي از طبقه کارگر ايران بگيرد. حداقل ٧ کارگر جان باختند و تعداد بسيار بيشتري زخمي شدند. هدف رژيم از اين جنايت و گستاخي ارعاب طبقه کارگر بود، اعلام رسمي و علني دشمني با طبقه کارگر و جنبش اعتراضي آن بود. اگر وجه اشتراک واقعه خاتون آباد در سال ٨٢ با شليک به کارگران بيکار اصفهان در سال ٥٨ در همين شليک گلوله به کارگر معترض است، اما اختلاف آنها به موقعيت حکومت در اين دو دوره مربوط ميشود. جنايت اصفهان گوشه اي از تعرض وسيع حکومت به انقلاب ٥٧ براي سرکوب آن و تثبيت رژيم بود، جنايت خاتون آباد اما نشانه استيصال و وحشت رژيم از جنبيدن اين طبقه و هراس از انقلاب آتي است.
خيلي قبلتر از ٤ بهمن پارسال معلوم بود که ارعاب نه فقط بي تاثير است که نقش معکوس دارد. رگبار مسلسل در خاتون آباد نه تنها کارگر را ساکت نکرد، نه تنها دور اعتراض مردم آزاديخواه را کند نکرد، بلکه کل وقايع يکسال گذشته بر پيشروي جنبش انقلابي و گسترش کمي و کيفي اعتراضات کارگري و ديگر اقشار جامعه تاکيد ميکند. حکومت اسلامي با دين و خدايش، با حجاب و تبعيضاتش، با سانسور و اختناق و ارعابش، و با تمام اجزاي کريه و ضد انساني اش تحت تعقيب است، تحت تعقيب جنبش انقلابي است. ازينرو امروز ارعاب رژيم مثل باد زدن آتشي است که شعله هايش در اثر باد بيشتر زبانه ميکشد. در واقع اين حکومت اسلامي است که از وحشت سرنگوني و مرگ تب کرده است.
اکنون يکسال پس از جنايت خاتون آباد، خود جنبش طبقه کارگر گامهاي بلندتري به جلو برداشته است. اين جنبش به فاز تعرضي وارد شده است. نه فقط بلحاظ مضمون مطالبات کارگران و گسترش اعتراضات آنها، بلکه پرچم اتحاد و همبستگي طبقاتي بلند شده است. آنچه بدنبال همان جنايت خاتون آباد تا اعتراضات اخير در نساجي کردستان و ايران خودرو مشاهده ميشود نشانه هاي اوليه يک تحرک جدي راديکال و همبسته کارگران است. سطح همبستگي کارگران در سراسر ايران با کارگران خاتون آباد و همچنين در حمايت از مطالبات و اعتصاب کارگران نساجي کردستان تاکنون بيسابقه بوده است. اين گوشه بسيار کوچکي از پتانسيل و قدرت طبقه کارگر است که بفعل در آمد و تازه اول کار است.
اما سالگرد واقعه خاتون آباد و گراميداشت ياد کارگران جانباخته نبايد بي سر و صدا بگذرد. همين پتانسيل اوليه بفعل درآمده همبستگي کارگري را بايد با تمام توان در گراميداشت ياد کارگران جانباخته، در محکومت جنايت رژيم، و در خدمت پيشروي و تثبيت دستاوردهاي مبارزاتي کارگران بکار برد. لازم است که تمامي رفقاي کارگر که در جمعها و اشکال مختلف در سال گذشته قتل عام کارگران را محکوم کردند امسال نيز چنين بکنند و مشوق فعالين و پيشروان کارگري در بخشهاي ديگر بشوند که به اين حرکت بپيوندند. بايد تلاش کرد که شکل پارسال اين ابراز همبستگي کارگري و محکوميت قتل و جنايت، امسال ارتقا پيدا کند و به سطح مجامع عمومي کشيده شود. هر کارخانه اي در مجمع عمومي خود به ياد کارگران جانباخته و محکوم کردن قتل آنها تصميمي بگيرد و حرکتي بکند، از يک اعتصاب با زمان معين تا صدور قطعنامه و اعلام آن به جامعه. نفس مطرح شدن و اعلام حمايت از يک مطالبه يا اعتراض کارگري در مجمع عمومي يک کارخانه ديگر بسيار مهم است. سطح پيشرفته تري از آگاهي طبقاتي و توجه به منفعت کل طبقه است، و به امر اتحادهاي وسيعتر کارگران خدمت ميکند. بايد تلاش کرد که در مراسمهاي گراميداشت ياد اين کارگران، بخصوص در خاتون آباد و شهر بابک، وسيعا شرکت کرد، و اعلام همدردي با خانواده هاي جانباختگان و محکوم کردن اين جنايت را قويا ابراز کرد. ديگر اقشار جامعه و تشکلهاي مختلف خواهان آزادي و برابري بايد صداي اعتراضشان را در سالروز اين قتل عام کارگران رساتر بلند کنند. بايد در سالروز جنايت خاتون آباد در سراسر ايران اعتراض و حرکتي را عليه رژيم و در دفاع از خواست و مطالبه کارگران سازمان داد و ياد کارگران را گرامي داشت. ٤ بهمن را بايد تبديل کرد به يکي از روزهائي که اعتراض کارگر عليه جمهوري اسلامي در سطح سراسري ابراز ميشود. آدمکشان حرفه اي حکومت اسلامي سرمايه، رفقاي ما را به جرم اعتراض به فقر و بيکاري کشتند، بايد عليه اين حکومت متحد و متشکل بشويم.