١٦ آذر

پيشروي کمونيسم کارگري

سياوش دانشور

١٦ آذر امسال "بدون شرح" است. هر ناظر سياسي بسادگي ميتواند ببيند که کمونيسم کارگري بعنوان يک جنبش سياسي در قلب جامعه ايران جا دارد. در دانشگاه و کارخانه و کوچه و خيابان، اين کمونيسم کارگري است که مهر خود را بر روند اوضاع ميکوبد. ١٦ آذر امسال در مقايسه با سال گذشته سرخ تر، راديکال تر، متعين تر، و سراسري تر بود. امسال راست نتوانست تکان بخورد. اساسا سراغ ١٦ آذر نرفت. جريانات اسلامي و دو خردادي تلاش کردند زير چتر رفراندوم جلو بيايند اما حاشيه اي تر از حاشيه اي بودند. سخنراني خاتمي هم با تعرض چپ پاسخ گرفت و با شعار "برو گمشو" از او استقبال شد. همينطور شعار "انحلال مجلس فرمايشي هفتم" در کنار تعرض به خاتمي و فراري دادنش از دانشگاه نشان داد که خواست "انحلال، انحلال، جمهوري اسلامي انحلال"، خواست و جهت جنبش آزاديخواهانه و انقلابي مردم در آستانه مضحکه انتخابات رياست جمهوري است.

تلاش کمپ راست اپوزيسيون براي علم کردن مجدد شعار رفراندوم را، که تلاشي براي مقابله با اين موج وسيع چپ گرائي و سرنگوني خواهي است، بايد در اين متن ديد. کارگر و زن و دانشجو و پرستار و معلم ميدانند که مبارزه شان از هم جدا نيست و همين را در ١٦ آذر تصريح کردند. مردم در ابعاد وسيع آزادي و برابري و نان و رفاه ميخواهند و در شعار "سوسياليسم بپاخيز براي رفع تبعيض" و "آزادي، برابري، حکومت کارگري" اين خواست دهها ميليوني را فرياد ميکنند. ١٦ آذر سرخ بود، ١٦ آذر پرشکوه بود، ١٦ آذر شمايل جديد و تيزي از سياست در ايران را ترسيم کرد. ١٦ آذر نشان داد که امسال هم سال کمونيسم کارگري بود. سال پيشروي و سال جاافتادن و رواج شعارها و اهداف کمونيسم کارگري بود. دوره جديدي در مقابل ماست. کار را بايد تمام کرد. صفبنديهاي سياسي چه در اپوزيسيون ايران و چه در سطح منطقه اي و بين المللي همه اين حقيقت را تاکيد ميکنند که اگر تلاش و مبارزه مردم براي سرنگوني و انقلاب عليه وضع موجود به يک پيروزي همه جانبه کارگري و سوسياليستي منجر نشود اين امکان هست که جامعه را براي دهها سال اين نيروها به عقب برانند. حزب کمونيست کارگري در راس اين مبارزه است و کادرها و فعالين اين جنبش بايد نقش مهم و دورانساز خود را بعنوان رهبران و سازماندهندگان اين تحول عظيم عميقا درک کنند. ١٦ آذر امسال تعرض جنبش سوسياليستي در صحنه سياست ايران را با برجستگي خاصي نشان داد.

١٦ آذر و سه جنبش سياسي

- ١٦ آذر تاريخ و پيشينه خود را دارد. تاريخ را نميتوان لاک زد. در سال ٣٢ و بعد از کودتا عليه دولت مصدق، نيکسون معاون رئيس جمهور وقت آمريکا به ايران رفت و تظاهرات دانشجويان در اينروز در تهران توسط نيروهاي امنيتي شاه به گلوله بسته شد. قندچي و رضوي و بزرگ نيا در اين روز توسط رژيم شاه به قتل رسيدند. جريان راست محافظه کار و سلطنت طلب در مورد اينروز و همينطور قيام بهمن ساکت است. چون در ١٦ آذر جنايت کرده و در انقلاب ٥٧ سرنگون شده است. ١٦ آذر و ٢٢ بهمن ٥٧ "روزهاي سياه" براي جنبش راست محافظه کار است. به همين دليل چه سال پيش و چه امسال کل رسانه هاي راست و وابسته به سلطنت طلبان در اينروز ساکت بودند و فراخوان و سياستي براي مردم نداشتند.

- جريان ديگر جنبش ملي اسلامي و يا جنبش ضد شاهي است که در مورد ١٦ آذر صرفا به واقعه سال ٣٢ و قتل دانشجويان اشاره ميکند و از آن زمان تا امروز را آگاهانه قلم ميگيرد. براي اين خط ١٦ آذر وسيله اي است که از مجراي آن دعواي قديمي و مرز جمهوريخواهي و سلطنت را تبئين کند. از خاتمي و رژيم اسلامي و جريانات ملي مذهبي و اسلاميون حاشيه حکومت تا وابستگان دو خرداد در خارج کشور و جبهه ملي و حتي طيفهاي چپگراي اين سنت سياسي در اين تبيين از ١٦ آذر اشتراک دارند. اين خط هم فراخوان ويژه اي براي ١٦ آذر نداشت. کاري که حکومت اسلامي و جريانات دانشجوئي وابسته به آن در دانشگاههاي کشور در اينروز صورت ميدهند، يعني "يادمان ١٦ آذر"، عملا همين سياست و ديدگاه را تامين ميکند.

- ديدگاه سوم را کمونيسم کارگري نمايندگي ميکند. اين جنبش در عين حال که تاريخ را منکر نميشود و جنايت در اينروز را بعنوان واقعه اي که ثبت است تاکيد ميکند، در عين حال به مکانيزم تحول و هويت جديد ١٦ آذر تاکيد دارد. هويتي که محصول عروج اين جنبش سياسي در ايران و در دانشگاههاي کشور است. ١٦ آذر در دو سال اخير تصوير جديدي از مبارزه آزاديخواهانه مردم ايران را ترسيم ميکند. آزادي و برابري و تمايلات قوي سوسياليستي، شعارهاي ضد آپارتايد اسلامي، شعارهاي عليه فقر و پيوند زدن مبارزات بخشهاي مختلف جامعه عليه وضع موجود زير يک پرچم و سياست سوسياليستي، هويت امروز ١٦ آذر است. اگر براي هر کسي اين تحول ١٦ آذر در سال گذشته با اغماض نگريسته ميشد، امسال در ابعاد بسيار گسترده تر نشان داد که حقيقت امروز ١٦ آذر اينست: روز خروش همگاني عليه فقر و اختناق و آپارتايد، براي آزادي و برابري و سوسياليسم. اين ديگر نه جنبش ضد شاهي و ترکيب جبهه ملي و حزب توده سال ٣٢ است، نه مراسم رژيم اسلامي و جنبش ملي اسلامي و موئتلفين جمهوريخواه است و نه حرکت راست محافظه کار در مقابل رژيم اسلامي. اين روز چپ است. روز کمونيسم کارگري است. روز عدالتخواهي سوسياليستي است. روز نشان دادن اين واقعيت است که ١٦ آذر مانند مردم در آن جامعه، مانند فرهنگ و سياست و ارزشها، متحول شده و هويت امروز آن هويتي سوسياليستي است.