شهلا دانشفر

آرش عزيز سلام!

با تاکيدات شما بر اهميت سبک کار کمونيستي و اهميت متشکل کردن رهبران عملي کارگري کاملا موافقم و اجازه ميخواهم از اين فرصت استفاده کنم و من نيز مختصري در مورد اهميت اين موضوع بنويسم.

در شرايطي که جامعه در التهاب مبارزه ميسوزد و چپ و راديکاليسم در جامعه هر روز قويتر ميشود، زمينه فعاليت براي چپ و فعالين حزبي صدچندان مساعد تر ميشود، شما در نامه تان بر نکته مهمي انگشت گذاشته ايد. شما بر سبک کار گذشته و چپ سنتي به عنوان يک معضل رايج در ميان فعالين حزبي اشاره ميکنيد. سبک کاري که بطور واقعي انرژي زيادي را از فعالين حزبي مي بلعد، اما به نسبت اينهمه تلاش و فعاليتي که انجام ميگيرد، حاصل آن آنطور که بايد رضايت بخش نيست. سبک کاري که بعنوان عاملي بازدارنده عمل کرده و ميتوان اذعان کرد که در نتيجه آن هنوز بسياري از رفقاي ما عليرغم سالها فعاليت و مبارزه نتوانسته اند جاي خود را در سطح وسيع اجتماعي و در راس جنبش هاي اعتراضي موجود در جامعه پيدا کنند. اينها همه واقعياتي است که حميد تقوايي در بحث ابراز وجود علني و اجتماعي کمونيست ها به روشني به آن پاسخ ميدهد.

امروز مشاهده من اينست که رفقاي ما باانرژي تر، شادابتر و سرحالتر از هر وقت دارند فعاليت ميکنند، بيش از هر وقت در سوخت و ساز سياسي حزب دخيل هستند، اما به نظر من هنوز نقشه اي دقيق و روشن بر کارشان حاکم نيست. البته اين را اضافه کنم که در مدت کوتاهي که از طرح بحث بر سر ابراز وجود علني و اجتماعي چپ ميگذرد، ما با پاسخ خوبي از جانب فعالين حزب در داخل روبرو شده ايم و اين مباحثات تاثيرات مهمي در شکل کار و فعاليت آنها داشته است. بطوريکه امروز فعالين حزب بيش از هر وقت به عرصه هاي اجتماعي مبارزه در جامعه وارد شده و نقش فعالي در سازماندهي اين اعتراضات و دامن زدن به جنبش مجامع عمومي کارگري پيدا کرده اند. اما هنوز نتوانسته اند کاملا از شيوه کار گذشته خود را رها کنند. بخشي از فعالين حزب هنوز در چهارچوب فعاليت به سبک گذشته کار ميکنند و هنوز جاي خود را در سطح اجتماعي باز نيافته اند و بخشي ديگر از رفقا به درست وارد عرصه هاي اجتماعي و علني فعاليت شده اند، روابط گسترده اي حول خود بوجود آورده اند، اما مشکل آنها اينست که خود آنچنان جذب اين فعاليت ها شده و غرق در آن شده اند که همچنانکه شما نيز اشاره کرده ايد، در فعاليت آنها کار کمونيستي کردن و جذب عضو به حزب به اندازه کافي جاي خود را باز نيافته است. حال آنکه همه هدف اينست که در متن فعاليت گسترده اجتماعي بتوانيم دامنه نفوذ حزب را گسترش دهيم، انسانهاي هر چه بيشتري را هم فکر خود کنيم، حوزه هاي حزبي را شکل دهيم و در دل اين فعاليت کادرهاي حزب بار بيايند و حزب در داخل بدنه اي محکمتر و قوام يافته تر داشته باشد. هدف اين فعاليتها همانطور که شما نيز تاکيد کرده ايد جذب رهبران عملي و کارگران کمونيست به حزب و گسترش دامنه نفوذ و دخالت حزب در اعتراضات موجود درجامعه است. هدف اين فعاليتها تبديل فعالين کمونيست به رهبران و سخنگويان اعتراضات موجود و شخصيت هاي شناخته و محبوب در جامعه است.

بعلاوه گسترش نفوذ و اتوريته گرايش راديکال و سوسياليستي در راس جنبش اعتراضي طبقه کارگر و اعتراضات موجود در سطح جامعه، از جمله جنبش رهايي زن، مبارزه جوانان و مبارزات ديگر بخش هاي جامعه و کمونيست کردن و جذب رهبران عملي کارگري و طيف راديکال و پيشرو جامعه به حزب، امر فوري و همين امروز ماست. از اين طريق قدرت بسيج ما در جنبش هاي اعتراضي موجود در جامعه افزايش مي يابد و ميتوانيم ايده هاي خود را به ميان کارگران و توده هاي وسيع مردم ببريم. قاعدتا اين طيف از کارگران و فعالين جنبش هاي اعتراضي موجود، آمادگي بيشتري براي جذب نظرات و سياستهاي ما دارند. اينها طيف راديکال و ميلتانت طبقه کارگر و اعتراضات جاري در جامعه را تشکيل ميدهند و زمينه براي جذب آنها بيش از بيش فراهم است. اما بايد به اين کار انرژي لازم را اختصاص داد. اين يعني ساختن حزب در داخل و توده اي کردن راديکاليسم در راس جنبش هاي اعتراضي موجود.

بحث هاي سياست سازماندهي ما در ميان کارگران، عضويت کارگري و مباحث مربوط به آژيتاتورهاي علني کارگري، مباحثي که منصور حکمت سالها قبل نوشته است، به جنبه هاي مختلف همين بحث اشاره دارد. اين مباحث همگي در جلد ٦ و جلد ٧ مجموعه آثار منصور حکمت به چاپ رسيده است، به همه رفقا توصيه ميکنم که بار ديگر به آنها رجوع کنند و آنها را بخوانند. بعلاوه اينکه بحث حميد تقوايي در زمينه ابراز وجود علني کارگران کمونيست در ادامه همين مباحث است و در مقابل فعالين ما، امروز راه ميگذارد. بايد بدقت اين مباحث را خواند و آموخت. در هر حال بحث مفصلي است و قطعا در فرصتي ديگر بيشتر به آن خواهم پرداخت.