در حاشيه اخبار
ناصر اصغري
nasser_asgary@yahoo.com
"انتخابي براي ترک کشور"!
براينت اروستد، ستون نويس مجله ليبرال آمريکائي، Harper's Magazine در شماره اکتبر اين مجله مطلبي دارد تحت عنوان "انتخابي براي ترک کشور"؛ و به ترک آمريکائي هايي مي پردازد که هر دوره بعد از انتخاب نماينده حزب جمهوريخواه به رياست جمهوري، پاسپورت آمريکائي خود را بعنوان اعتراض پاره مي کنند و به کشورهاي ديگري مهاجرت مي کنند. در دهه ٧٠ حدودا ٢٠ هزار نفر تنها به کانادا مهاجرت مي کردند. در دوره هاي اخير نيز بطور متوسط حدودا ٥ هزار نفر، که بدليل سختگيريهاي اداره مهاجرت کانادا کاهش يافت، به اين کشور مهاجرت مي کنند.
اين هم خودش انتخابي است، اما انتخابي است پاسيفيستي. آنچه که جامعه آمريکا احتياج دارد، راه برون رفت از اين دور تسلسلي است که نه تنها آمريکا بلکه جهان را نيز به قهقرا مي برد. چپ آمريکا بايد راهي براي خروج از توحش راست مذهبي بيابد.
جهان به اکتبري ديگر احتياج دارد!
مارکس در "جنگ داخلي در فرانسه" مي گويد: "اقدام اجتماعي بزرگ کمون، نفس وجود و عمل او بود." بدون شک نفس وجود انقلاب اکتبر نيز يکي از معدود اتفاقات بزرگ تاريخ بشريت بوده است. جدا از اينکه در امتداد خود اين انقلاب تا چه حد توانست مطالبات توده هاي انقلابي را عملي کند، اراده کارگران براي بزير کشيدن تزار و کنترل زندگي خودشان، عملي بود که به بشريت به انقياد کشيده شده اميد رهائي داد. يکي از رسانه هاي بزرگ دنيا مرگ لنين را چنين خبر داد: "لنين، مردي که يکي از بزرگترين انقلابات جهان را رهبري کرد، درگذشت!". اما انقلاب اکتبر تنها مردم روسيه را از آن زندگي جهنمي نجات نداد؛ و لنين تنها دستاورد بزرگ آن انقلاب نبود. آن معدود حقوقي که امروز بشريت مدرن از آن بهره مي برد، به درجه زيادي حاصل دستاوردهاي مستقيم يا غيرمستقيم انقلاب اکتبر است. سالگرد اين بزرگترين انقلاب کارگري جهان را هر کارگري در هر گوشه اي از جهان جشن مي گيرد.
بشر هيچگاه به اندازه امروز به اکتبر ديگري نيازمند نبوده.
١٠٠ هزار غيرنظامي ناقابل!
براساس تحقيقي که دانشگاه جان هاپکينس بعمل آورده و در شماره اکتبر مجله پزشکي لانست چاپ شده، از آغاز جنگ آمريکا عليه عراق تاکنون ١٠٠ هزار نفر از غيرنظاميان عراقي که اکثر آنان کودک و زن مي باشند، جان خود را از دست داده اند. گزارش هائي غيررسمي نيز از ٢٠٠ هزار نفر خبر مي دهند که بخش وسيعي از آنها در شهر فلوجه جان خود را در اين مدت از دست داده اند.
اکنون که دارم اين يادداشت را مي نويسم، پيش بيني ميشود که درگيريهاي شديدي در فلوجه رخ خواهد داد. دانلد رامسفلد، وزير دفاع آمريکا در کنفرانس مطبوعاتي ٨ نوامبر گفت: "غيرنظاميان زيادي تلف نخواهند شد." مرگ غيرنظاميان يک اتفاق عادي جلوه مي کند. اين را متأسفانه دستگاه تحميق و مهندسي افکار موفق بوده که جا بياندازد. اما نبايد مرگ کودکان و زنان و مرداني که هيچگونه نقش و سودي در اين جنگ ندارند، اينگونه طبيعي بنظر برسد. بايد بهر ترتيبي که امکان دارد، به اين عمل جنايتکارانه اعتراض کرد. تروريستهاي اسلامي و تروريسم دولتي آمريکا هرچقدر مي خواهند از همديگر بکشند، اما نبايد به اينها اجازه بدهيم اينچنين درباره مرگ غيرنظاميان، کودکان و زنان و سالخورده هاي جامعه صحبت کنند و با جانشان بازي کنند. نکته ديگر اينکه در محاسبات آن بخشي از اپوزيسيون که براي پيروزي جورج بوش و آرزوي حمله او به ايران هلهله مي کنند، تلفات وسيع غير نظاميان ذره اي اين جا ندارد.