ياسر عرفات در گذشت !
ياسر عرفات رئيس حاکميت خودگران فلسطيني و رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين و سازمان الفتح در گذشت. با مرگ عرفات جنبش ملي فلسطين قهرمان و ليدر تاريخي و شخصيت کليدي خود را در سطح بين المللي از دست داد. ياسر عرفات در ساعت ٣٠:٣ دقيقه بامداد روز پنجشنبه ١١ نوامبر بوقت پاريس در سن ٧٥ سالگي بر اثر ابتلا به يک بيماري ناشناخته در يک بيمارستان نظامي در اطراف پاريس پس از فرو رفتن در کوما درگذشت. قرار است جسد عرفات براي انجام مراسم دفن و يادبود به قاهره برده شده و پس از آن براي بخاک سپردن به رام الله منتقل گردد. با مرگ عرفات غم و اندوه عميقي چهره مناطق فلسطيني را در برگرفت و پرچم هاي فلسطيني به حالت نيمه اهتزاز درآمدند.
مرگ عرفات بدون شک نقطه عطف مهمي در جنبش ملي فلسطين و تاريخ تحولات سياسي در فلسطين و منطقه است. پي آمدهاي مرگ عرفات چه خواهد بود؟ مساله فلسطين و صلح در خاورميانه چه سير و روندي را طي خواهد کرد؟ چشم انداز ايجاد کشور مستقل فلسطيني دچار چه فراز و نشيبي خواهد شد؟ موقعيت سياسي حاکميت خودگردان پس از عرفات چه شکلي بخود خواهد گرفت؟ بالانس و توازن قواي جنبشهاي اجتماعي در صحنه سياست فلسطين دستخوش چه تغيير و تحولاتي خواهند شد؟ هر چقدر آينده تحولات سياسي و مناقشات فلسطين و اسرائيل نا روشن و غبارآلود باشد، يک واقعيت روشن است، با مرگ عرفات بار ديگر اين معضل تاريخي، مساله فلسطين، مساله ايجاد کشور مستقل فلسطيني، مساله صلح در خاورميانه با حدت و شدت بيشتري در افکار عمومي و در مرکز سياست ديپلماتيک بين المللي قرار خواهد گرفت و بارديگر راه حل فوري خود را طلب خواهد کرد.
پي آمدهاي مرگ عرفات چيست؟ بدون ترديد حفره اي در راس حاکميت خودگردان فلسطيني ايجاد شده است. چه کسي جانشين عرفات خواهد شد؟ بعيد به نظر ميرسد که تک نفري چنين موقعيتي را بتواند ايفا کند. عرفات در ليدرشيپ جنبش ملي فلسطين از موقعيت منحصر بفردي برخوردار بود. آنچه اعلام شده اين است که پس از عرفات رئيس پارلمان فلسطين، راوي فتوح، رياست حاکميت خودگردان را براي ٦٠ روز در اختيار خواهد داشت. پس از آن انتخابات در مناطق فلسطيني بايد تکليف رياست حاکميت خودگردان فلسطيني را تعيين کند. اما اين جنبه صوري و حقوقي تعيين تکليف سياسي و پر کردن خلايي است که با مرگ عرفات در صحنه سياست فلسطين ايجاد گشته است. اين چهارچوبها تماما متاثر از موقعيت متقابل نيروهاي سياسي حاضر در صحنه سياست در فلسطين است. اين قالبها و توافقات به شدت شکننده و ناپايدار هستند. تهاجمات سيستماتيک اسرائيل و عمليات انتحاري اسلاميستها از طرف ديگر شرايط سياسي و موقعيت نيروهاي درگير را هر لحظه دچار نوسانات بسياري خواهد کرد.
براي درک جوهر تحولات آتي بايد به موقعيت جنبشهاي اجتماعي نگاهي انداخت. اين نيروها اساسا به دو کمپ عمده سازمانيافته تقسيم ميشوند: نيروهاي جنبش ملي فلسطين که در زير چتر سازمان آزاديبخش فلسطين گرد آمده اند و شاخه هاي مختلف جنبش ارتجاع اسلام سياسي از بخشهاي متشکل و اساسي اين جنبش هستند. اما کمپ سومي هم وجود دارد. اين کمپ سوم را مردمي تشکيل ميدهند که به هيچکدام از اين دو کمپ تعلق نداشته و آرمانها و آمال خود را در اين جنبشهاي ناسيوناليستي و يا جنبشهاي اسلامي نمي يابند. اين کمپ سوم نيروي قابل ملاحظه اي است، هر چند که چندان متشکل نيست و رهبري شناخته شده اي در حال حاضر ندارد. سرنوشت واقعي سياسي تحولات آتي فلسطين را موقعيت اين جنبشهاي اجتماعي و کشمکش آنها از يکطرف و تقابل آنها با ارتجاع حاکم بر اسرائيل تعيين خواهند کرد.
بدون ترديد موقعيت سياسي و ديپلماسي در فلسطين در غياب عرفات دچار تغيير و تحولاتي قابل ملاحظه و شتاب بيشتري خواهد شد. تعادل کنوني با مرگ عرفات بر هم خورده است. از هم اکنون جنبش اسلامي و نيروهايي از جمله حماس و جهاد اسلامي خواهان سهيم شدن در حاکميت خودگردان و چنگ انداختن بيشتر بر سرنوشت مردم فلسطين هستند. در سوي ديگر جنبش ملي ناسيوناليستي فلسطين دچار دست اندازهاي ناشي از خلاء عرفات گشته و شکاف ميان گرايش راست پروغربي اين جنبش از يکسو و گرايش ميليتانت و آنتي "امپرياليستي" آن از سوي ديگر عميقتر خواهد شد. در حال حاضر گرايش ناسيوناليست ميليتانت رهبري خود را در سيماي مروان برغوتي که در زندان اسرائيل بسر ميبرد جستجو ميکند. گرايش پرو غربي اين جنبش ناسيوناليستي کم و بيش به گرد چهره هاي اصلي اين گرايش يعني محمود عباس و احمد قريع جمع خواهند شد. محمود عباس اکنون به جانشيني عرفات در سازمان آزاديبخش فلسطين انتخاب شده است.
اما در آن طرف مرزهاي سرزمينهاي اشغالي، بورژوازي آمريکا و ارتجاع اسرائيل در صدد تقويت گرايش پرو غربي جنبش ملي فلسطين در پر کردن خلايي هستند که اکنون ايجاد شده است. هيات حاکمه آمريکا با درک موقعيت ويژه حاضر خواستار به جريان انداختن مجدد پروسه تشکيل دولت فلسطيني شده اند. قبلا دولت بوش در کنار آريل شارون اعلام کرده بود که تا زمانيکه عرفات در رهبري دولت خودگردان فلسطين قرار دارد حاضر به مذاکره با اين نيرو نيست.
مساله فلسطين بايد حل شود. صلح در خاورميانه بايد مستقر شود. پاسخ اين مساله تنها و در درجه اول در ايجاد يک کشور مستقل فلسطيني در کنار کشور اسرائيل با کليه حقوق منبعت از حق حاکميت در يک کشور و برسميت شناختن حقوق کامل مردم فلسطين است.
بيش از نيم قرن است که چند ميليون مردم سرزميني را به بهانه هاي واهي "سرزمين موعود يهود" از خانه و محل سکونت خود با زور و قلدري و آتش آواره و سرگردان کرده اند. چند دهه است که هر تلاش اين مردم براي تشکيل کشور مستقل با سرکوب و لشکرکشي خونين دولت نژادپرست اسرائيل و حاميان غربي آن و بورژوازي آمريکا پاسخ گرفته است. در دوران جنگ سرد مساله مردم فلسطين به يکي از محورهاي تلاقي و رو در رويي قطب شرق و غرب تبديل شد. مصائب و رنجهاي اين مردم ستمديده دستمايه کشمکش اين دو بلوک و صفبندي آنها شد. پايان جنگ سرد از ابعاد جهاني و کوله باري که اين تخاصمات جهاني بر مساله فلسطين قرار داده بود، کاست. قرار داد صلح اسلو بر بستر اين تغيير و تحولات جهاني ممکن شد. معادله "صلح در مقابل زمين" آن مجرايي بود که اين نيروهاي متخاصم را به يکديگر نزديک کرد.
اما قرار داد صلح اسلو از دو طرف مورد تهاجم همه جانبه اي قرار گرفت. در يک طرف نيروهاي ارتجاعي اسرائيل به رهبري نتانياهو و شارون و در طرف ديگر نيروهاي ارتجاعي حماس و جهاد اسلامي به قرباني کردن طرح صلح اسلو برخاستند. ديري نگذشت که اميد مردم به صلح قرباني جنگ و خصومت جريانات و گروههاي ناسيوناليست و قوم پرست و مذهبي و تجاوز آشکار دولت اسرائيل شد. به سرعت آشکار شد که تحقق صلح و ايجاد دولت مستقل فلسطيني مستلزم کنار زدن و حاشيه اي کردن اين جريانات دست راستي و مرتجع چه در صحنه سياسي اسرائيل و چه در فلسطين است. به سرعت روشن شد که راست افراطي اسرائيل نيازمند تروريسم اسلامي براي توجيه بقاء و تحرک خود است. بدون وجود يکي ديگري هم دوام و قوام چنداني نخواهد داشت. آيا راه حل هاي امپرياليستي براي صلح اين بار قادر به مهار و کنترل اين دو کمپ ارتجاعي خواهد شد؟ آيا خروج عرفات از معادلات محرکي براي حل مساله فلسطين خواهد شد؟ توني بلر براي تاکيد بر پرداختن به اين مساله عازم ديدار با جورج بوش است. هر چند که پاسخهاي تاکنوني تماما مبتني بر گتوئيزه کردن مناطق فلسطيني و ايجاد بانتوستانهاي مختلف و محروم کردن اين مردم ستمديده از حقوق شهروندي بوده است.
بهر حال پاسخ هر چه باشد اما صلح پايدار مستلزم خلاصي از شر اين نيروهاي سوپر ارتجاعي است. راه آتي پر پيچ و خم است. موانع دستيابي به صلح بسيارند. براي حل مساله فلسطين، براي دستيابي به صلحي پايدار در منطقه عدالت و سکولاريسم در هر دو سو بايد پيروز شوند. براي صلح پايدار آزاديخواهان و سوسياليستها چه در اسرائيل و چه در فلسطين بايد پيروز شوند. براي پيروزي کمپ سوم، کمپ آزاديخواهي و سوسياليست بايد در جلوي صحنه قرار گيرند. اين تنها امکان براي تحقق يک زندگي انساني در فلسطين است.