از انترناسيونال ۵۷،  جمعه  ۲۴  مهر  ۱۳۸۳ -  ۱۵ اکتبر ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

افغانستان:

پيروزي "راي" بر "اسلحه" يا سازش با اسلام سياسي؟

گفتگو با علي جوادي

انترناسيونال : انتخابات افغانستان زير سلطه پنجاه هزار پليس، ارتش تازه تاسيس افغانستان و نيروهاي نظامي آمريکا و موتلفين برگزار شد. مفسران دولت آمريکا و برخي دولتهاي غربي از پيروزي دمکراسي در افغانستان سخن ميگويند. تحليل شما از اين واقعه چيست؟

علي جوادي: اگر مبلغين دمکراسي غربي، مدافعين دمکراسي بازار و رقابت سرمايه، آنچه که در افغانستان در جريان است را "پيروزي دمکراسي" قلمداد ميکنند، شايد من و شما، که سوسياليست و آزاديخواه هستيم و منتقد دمکراسي از موضع آزادي و برابري بي قيد و شرط انسانها، بهتر باشد که اين "ارزيابي" را بپذيريم و به بررسي و تحليل آن آنگونه که مدافعينش مطرح ميکنند، بپردازيم. از اين تبليغات دول غربي و رسانه هايشان فقط ميتوان نتيجه گرفت که پس مساله و درد مردم افغانستان "دمکراسي غربي" نيست بلکه کسب حقوق مدني و سياسي و آزاديهاي گسترده و بي قيد و شرط و برابري زن و مرد و رفع انواع ستم و نابرابري در جامعه است.

اما در همين ارزيابي مدافعين دمکراسي غربي شما معيارها و اخلاقيات سياسي دوگانه را حتي با شاخص هاي "دمکراسي غربي" مشاهده ميکنيد. آنچه در افغانستان از آن "پيروزي دمکراسي" نام ميبرند، حتي با وضعيت سياسي و حقوقي که در غرب موجود است، کاملا متفاوت است. گويا سهم مردم اين گوشه جهان حتي آن نيست که در دمکراسي هاي غربي در اروپا و آمريکا در جريان است. حدود ٢٠ خانخان نظامي، کسانيکه خود تماما در کشتار و قتل عام مردم و ايجاد وضعيت سياه موجود در افغانستان در دو دهه گذشته شريک بودند، با جمع آوري ده هزار شناسنامه "صلاحيت" خود را براي کانديداتوري رئيس جمهوري افغانستان "کسب" کردند. هر کدام از "کانديداها"، از ژنرال دوستم تا يونس قانوني تا حامد کرزاي جملگي از "مجاهدين" مسلماني هستند، چه در رقابت و جنگ و چه در همدستي، جملگي در کنار آدمکشان حرفه اي اسلاميون طالبان به درجات مختلف مسبب فلاکت و جنگ و وضعيت رقت انگيز مردم افغانستان هستند. جملگي مشتي قاچاقچي مواد مخدر، مشتي آدمکش، و مشتي مسلمان مرتجع هستند. کساني هستند که با دستجات مسلح خود، با اسلام خود، با ضديت خود با زندگي و مدنيت، زندگي و حقوق مردم را به گروگان گرفته اند. ارتش تازه تاسيس افغانستان هم يکي ديگر از همين دستجات مسلح ضد مردم است. "انتخابات" افغانستان انتخابي اساسا ميان چنين موجودات کريهي براي حاکميت بر مردم است. ميگويم اساسا چرا که تنها کانديدي که داراي چنين سابقه اي نيست، زني به نام مسعودا جلال است. در يک جامعه آزاد اکثريت اين "کانديداها" بايد به جرم جنايت عليه مردم در پشت ميز محاکمه قرار داده ميشدند.

اما "سرنوشت" و "نتيجه" انتخابات افغانستان از پيش روشن است. اين انتخابات تشابه زيادي با مضحکه انتخاباتي در رژيم اسلامي دارد. سرنوشت انتخابات از پيش روشن است چرا که قانون اساسي افغانستان ايجاد يک "جمهوري اسلامي" و "حکومت اسلامي" را پايه گذاري کرده است. تمامي "کانديداها" به اسلام و قوانين ارتجاعي و ضد انساني اسلامي ملتزمند. هيچ قانوني در افغانستان نميتواند مغاير قوانين اسلامي تصويب شود. اسلام در افغانستان شاخص "دمکراسي" است. اين نوع "دمکراسي" را تحليلهاي تخصصي تر مدافعين دمکراسي بازار و سرمايه، "دمکراسي خاورميانه اي" نام نهاده اند. تحليل گوياتري است. نتيجه انتخابات از پيش روشن بود چرا که همه ميدانستند که حامد کرزاي که کانديد هيات حاکمه آمريکا در انتخابات افغانستان است، برنده اين انتخابات است. تمامي امکانات تبليغاتي و مالي و نظامي آمريکا براي سر در آوردن کرزاي از صندوقها بکار گرفته شدند. تقلب هم که مکان و نقش ويژه خود را داشت.

انترناسيونال : به هرحال امروز زنان براي راي دادن صف ميکشند و به روايت خبرگزاريها هجوم مي آورند. در حاليکه در دوره طالبان شيشه هاي خانه ها را هم سياه کرده بودند. آيا نفس اين موضوع پيشرفت محسوب نميشود؟

علي جوادي: مسلما وضعيت حاضر تفاوتهاي معين و قابل مشاهده اي با شرايط زندگي مردم تحت حاکميت سياه طالبان دارد. اما تفاوتها تنها قابل مشاهده نيستند. تشابهات هم برجسته و عريان هستند. بهرحال ميان آنچه که امروز در افغانستان موجود است با آنچه که حق و شايسته مردم است، يعني آزادي و برابري و رفاه، فاصله و شکاف عظيمي وجود دارد. يک دريا فاصله. مسلما نفس اينکه زني ميتواند کانديد رئيس جمهوري شود در مقايسه با شرايط زنان در زمان طالبان نشاندهنده تغيير قابل مشاهده و "پيشرفتي" است. نشاندهنده موقعيت تغيير يافته زن در جامعه است. اما کدام تغيير؟ سئوال اين است. تغيير از شرايط قرون وسطي و عصر حجري تحميل شده به زن در افغانستان به شرايطي مشابه موقعيت حقوقي و رسمي زن در جمهوري اسلامي. اين جوهر تغيير است. آيا اين تعريف آزادي و رهايي زن است؟ اين تغييرات تفاوت چنداني با پروژه خاتمي در حاکميت رژيم اسلامي ندارد. در جمهوري اسلامي افغانستان هم زن کماکان انسان فرو دست است. برابر و آزاد نيست. تحت مالکيت مرد است. مرد صاحب جنسي و حقوقي زن است. شرايط زن در "پيروزي دمکراسي" حتي با شرايط زن در رژيم پرو روسي ببرک کارمل هم قابل مقايسه نيست. بهرحال در مقايسه با طالبان هر تغييري "پيشرفت" است. اما آيا طالبان مبناي ارزيابي موقعيت بهتر زن در جامعه افغانستان است؟ چه بسر جهانشمولي حقوق زن آمده است؟ چه بلايي سر حقوق و دستاوردهاي زن در جامعه بشري آمده است که نميبايست مبناي "پيشرفت" و ارزيابي قرار گيرد؟ آيا بايد بپذيريم که عصر حاضر دوران معيارها و اخلاقيات دوگانه و نسبيت فرهنگي است؟ نسبيت فرهنگي فلسفه و ارزشي جز ارتجاع محض نيست.

واقعيت اين است که اکثريت زنان در افغانستان همچنان در ترس و وحشت ناشي از زن ستيزي حاکم بر جامعه بسر ميبرند. سايه شوم طالبان و نيروهاي مرتجع اسلامي و سنت مردسالارانه همچنان بر جامعه بروشني قابل رويت است. هنوز اکثريت زنان در ترس و اضطراب يا در "خانه ها" زنداني هستند و يا محکوم به زندگي در سلولهاي انفرادي "برقع" و "حجاب" هستند. در اين "انتخابات" هم اکثريت زنان به دلايل ناشي از ترس و تهديد همچنان خانه نشين بودند. "استقبال" گسترده زنان بخشي از تبليغات رسانه هاي غربي براي حقنه کردن پروژه هيات حاکمه آمريکا در جنگ تبليغاتي است. اين تبليغات فقط نشاندهنده اين است که چقدر حقوق زن در "پيروزي دمکراسي" با حقوق زن در جامعه اي آزاد و برابر متفاوت است.

براي آزادي بي قيد و شرط زن و براي برابري زن و مرد در جامعه افغانستان همچنان بايد جنگيد. زن در افغانستان همچنان در اسارت اسلام قرار دارد. جامعه هنوز در چنگال مذهب گرفتار است. فقر و فلاکت از سر و کول جامعه بالا ميرود. نبردهاي اصلي هنوز در پيش رو است. اين کار نيروهاي آزاديخواه و برابري طلب است. اين کار جنبش ماست. در اين مصاف نيروهاي "پيروزمند دمکراسي" در نقطه مقابل قرار دارند.

انترناسيونال : اکونوميست اين واقعه را انتخابات در "کشور سرداران محلي" نام نهاده است. کرزاي هم در روزهاي اخير گفت که طالبانها ميتوانند در سياست کشور دخالت کنند. موضوع چيست؟ با اين نيروها که در دوره هاي مختلف عليه هم جنگيده اند، اين انتخابات کدام آينده را براي افغانستان ترسيم ميکند؟ جنگ با طالبان برسر چي بود؟

علي جوادي: نشريه دست راستي اکونوميست ميخواهد بگويد در جامعه اي که خانخاني نظامي حکومت ميکرد، "دمکراسي" و "انتخابات" پيروز شده است. دارند ميگويند که "سرداران محلي" "راي" را جايگزين "اسلحه" کرده اند. همانطور که اشاره کردم اين جوهر تبليغات غرب است. دارند "پيروزي دمکراسي" را در افغانستان جشن ميگيرند. اما حتي اين روايت هم از اوضاع افغانستان نادرست و کاملا جعل واقعيات زندگي مردم است. هر کس که اندک آشنايي با اوضاع سياسي در افغانستان داشته باشد، ميداند که دستجات مسلح و خان هاي مرتجع و قلدر همچنان بر مقدرات زندگي مردم حاکم هستند. همچنان زندگي مردم را خان هر منطقه و باندهاي مسلح و سازمانهاي توليد و قاچاق مواد مخدر در دست دارند. هر کانديدي در انتخابات رياست جمهوري افغانستان خود يک دسته مسلح داشت. هر کدام از سران مرتجع قبيله اي بودند که زندگي را بر مردم سياه کرده اند. در افغانستان بر خلاف تبليغات اکونوميست "راي" بر "اسلحه" پيروز نشده است، دمکراسي غربي با اسلام سياسي به سازش و توافق رسيده است. اين نمونه اي از سازش و توافق ميليتاريسم آمريکا و نيروهاي رنگارنگ اسلام سياسي است. تازه به اين هم بسنده نکرده اند، قرار است بنا به گفته حامد کرزاي سهمي براي طالبان در قدرت سياسي باز کنند. ديدني است! اين سهم مردم در "پيروزي دمکراسي" از آزادي و عدالت اجتماعي و خلاصي از اسلام است.

اين انتخابات کدام آينده سياسي را براي افغانستان رقم ميزند؟ بنظرم اين انتخابات يک حلقه از پروژه نظامي - سياسي آمريکا، جنگ تروريستها، در افغانستان بود. آمريکا در جنگ با تروريسم اسلامي در افغانستان پيروز شد. جنگ با طالبان بر سر آزادي و رهايي مردم افغانستان نبود. جنگ با طالبان بر سر نابودي تروريسم اسلامي نبود. بر سر هژموني ميليتاريسم آمريکا در مقابله با اسلام سياسي بود. آمريکا بسادگي در اين جنگ پيروز شد. قادر شد هژموني خود را حاکم کند. هر چند که اين هژموني بسيار شکننده و بي ثبات است. با اتمام اين مراسم ظاهرا مردم افغانستان آزاد و برابر شده اند. حاکم بر سرنوشت خويش شده اند. اين ارزش مصرف "انتخابات" افغانستان در غرب است. از اينروست که شرودر عازم کابل ميشود. با اتمام اين انتخابات ميليتاريسم آمريکا تلاش ميکند مشروعيتي دو باره به جنگ خود با تروريسم اسلامي بدهد. مبلغين و ژورناليستهاي "هميشه باوجدان" رسانه هاي اصلي غرب از هم اکنون مشغول به کار شده اند. سرنوشت مردم افغانستان اما همچنان در اسارت اسلام سياسي و رژيم مرتجع جمهوري اسلامي افغانستان قرار دارد. امروز موضوع تغيير در افغانستان همين وضعيت نابهنجار است. مردم در افغانستان بي حقوق و محروم و فقر زده و اسلام زده هستند. به اين وضعيت بايد خاتمه داد.

انترناسيونال : تبليغات حول اين انتخابات وسيع بود، از جمله در کمپينهاي تبليغاتي انتخابات خود آمريکا. چرا؟

علي جوادي: برگزاري اين انتخابات حلقه اي ديگر از پروژه ماشين نظامي آمريکا و ايجاد "الگوي دمکراسي خاورميانه اي" در افغانستان بود. اين انتخابات اهميت ويژه اي براي هيات حاکمه قلدر و ميليتاريست آمريکا در سطح بين المللي و همچنين در سطح داخلي آمريکا در گرماگرم کمپين انتخاباتي ايفا ميکرد.

چرا اينهمه تبليغات حول اين انتخابات؟ در شرايطي که جنگ و تهاجم نظامي آمريکا در عراق شيرازه زندگي و مدنيت را از هم گسسته است، در شرايطي که تروريسم اسلامي و تروريسم ناتو هر روز فجايع جديدي خلق ميکنند، چه از سر بريدنها و گردن زدنها و چه از بمباران مناطق مسکوني مردم توسط ارتش آمريکا. در شرايطي که زندگي در عراق اسير جنگ دستجات مسلح اسلامي و ماشين جنگي آمريکا شده است، در شرايطي که بهانه هاي جنگي و عوامفريبانه دستگاه تبليغاتي آمريکا بيش از پيش افشا شده و سياستهاي جنگ طلبانه آمريکا مورد نفرت و انزجار افکار عمومي قرار گرفته است. در چنين شرايطي هيات حاکمه آمريکا ميکوشد چشم انداز ديگري را در مقابل افکار عمومي قرار دهد. ظاهرا قرار است افغانستان نمونه موفق پيروزي و کم هزينه آمريکا در جنگ و ميليتاريسم و قلدري باشد.

همانطور که در جنگ تروريسم آمريکا و ناتو با اسلام سياسي، افغانستان فقط صحنه عمليات و نه هدف عمليات بود. اين انتخابات هم نه از نظر آنچه در افغانستان ميگذرد بلکه از زاويه تحکيم موقعيت سياسي و کنترل صدمات سياسي ناشي از مخالفت افکار عمومي با گسترش سياست ميليتاريستي و تلاش براي تفوق سياسي در سطح جهان حائز اهميت است. رويدادهاي افغانستان از اين جنبه جايگاه ويژه اي در تبليغات رسانه هاي هيات حاکمه آمريکا دارند.

انترناسيونال : امروز چه سياستي را بايد در قبال وضعيت حال و آينده افغانستان قرار داد؟ کمونيستها و آزاديخواهان در افغانستان چکار بايد بکنند؟

علي جوادي: بطور خلاصه و در چند جمله: بايد کمپين افشاگري وسيعي را در سطح بين المللي بر عليه شرايطي که آمريکا و متحدين اسلامي اش بر مردم در افغانستان تحميل کرده اند، سازمان دهي کرد. بايد در مقابل کمپين ارتجاعي دستگاههاي غرب ايستاد. بايد سياست ارتجاعي نسبيت فرهنگي را که سهم مردم افغانستان را چيزي کمتر از پيشرفته ترين و گسترده ترين آزاديهاي سياسي و حقوقي و مدني در سطح جهان ميداند، نقد و افشاء کرد. افغانستان يک جامعه اسلام زده و فقر زده و به اسارت گرفته شده است. بايد براي کوتاه کردن دست مذهب از زندگي مردم، براي برابري زن و مرد، براي رفع ستم بر زن مبارزه اي گسترده را سازمان داد. ٩٠٪ مردم زير خط فقر که معادل ٢ دلار در روز است زندگي ميکنند. مردم خواهان آزادي و برابري و رفاه هستند. بايد براي آزادي و برابري و رفاه مبارزه کرد.