سخنراني اختتاميه کنگره ٥
حميد تقوائي
با انرژي و سرعتي بيش از گذشته به پيش ميرويم
اين کنگره براي من و فکر ميکنم بسياري از ما غير قابل انتظار بود. چرا اين طور بود؟ کنگره چه خصوصياتي داشت؟ اول اينکه اين عظيم ترين کنگره اي بود که حزب تاکنون تشکيل داده است. رفقائي بودند، از کشورهاي مختلف، در فرودگاه به مشکل برخورده بودند و دوباره و سه باره بليط خريده بودند تا خود را به کنگره برسانند. رفقا ما کساني هستيم که هر وقت تشخيص بدهيم حزب به ما احتياج دارد هر طور شده در صف اول حاضر ميشويم. حتي رفقائي که فعاليت متشکلي با حزب ندارند و خود را دوستدار حزب ميدانند تشخيص دادند که به هر قيمتي شده بايد در اين کنگره حضور به هم برسانند. اين يک نقطه قدرت کنگره بود. نکته ديگر اينکه براي اولين بار رفقاي ما در داخل کشور در مباحث کنگره دخيل شدند. برخي از آنها قطعنامه شوراها را بعنوان تاييد کننده امضا کردند که متاسفانه در اين کنگره فرصت نشد به آن بپردازيم ولي ما در هر نشستي اين قطعنامه را تصويب کنيم اين را در نظر خواهيم گرفت و نام اين رفقا را هم ذکر خواهيم کرد. البته دخالت رفقاي ما در داخل کشور تنها به اين محدود نبود. از طريق اينترنت بطور زنده به کنگره پيام فرستادند، پيامهاي متعددي هم قبل از کنگره بدست ما رسيده بود که بعضي را در اينجا خوانديم. در کنگره چهارم هم همين تکنولوژي بود ولي ما چنين استقبالي نگرفتيم. به نظر من اين هم نشاندهنده اين واقعيت است که در داخل ايران نيز اعضاي حزب، کادرهاي حزب، فعالين و دوستداران حزب وقتي تشخيص دادند حزب به حضور آنها احتياج داد و اين کنگره نقطه عطفي است در حرکت اين حزب، از جايشان برخاستند و به هر ترتيبي که توانستند حضور خود را اعلام کردند. پيام دادند، قطعنامه ها را خواندند، نظر دادند و امضايشان را پاي قطعنامه ها گذاشتند و مهر خود را به اين کنگره زدند. براي اولين بار در اين کنگره، رفقاي فعال و رهبران عملي جنبش کارگري، رهبران جنبش شورائي در صنعت نفت در انقلاب ٥٧، فعالين کمونيست در سيمان عراق، در کردستان ايران، به کنگره آمدند و پيامهاي پر شوري را در اينجا خواندند، که براي من شخصا غير قابل انتظار بود. من تصوير ديگري از اين کنگره گرفتم. کمونيسم کارگري اگر در خطر بيفتد و بخواهد از يک تند پيچ گذر کند آنوقت چه کسي بهتر و بجا تر از رهبر جنبش شورائي کارگران نفت ميتواند اعلام کند که خط منصور حکمت را شناخته ام و تشخيص داده ام و پايش ايستاده ام و فراخوان بدهد به طبقه کارگر ايران که " اين حزب توست، اين بار در صحنه است و اجازه نميدهد قدرت را از ما بدزدند و همان بلاي انقلاب ٥٧ را به سرمان بياورند". اين خصوصيات را در کنار شور و شوقي که در اين کنگره، و نه فقط در سالن و جلسات رسمي بلکه در بيرون سالن هم، وجود داشت در نظر بگيريد تا به حقيقتي که در افتتاحيه گفتم، پي ببريد. اين يک کنگره فوق العاده بود. و اين کنگره بسيار از مساله مباحث اخير و انشعاب فراتر رفت.
رفقا اين را ميخواستم در اينجا اعلام کنم که ما با اين کنگره مساله انشعاب را پشت سر گذاشتيم، اين پرونده را بستيم و کنگره اين مساله را هم از نطر سياسي و هم از نظر تشکيلاتي به سرانجام رساند. و اکنون با سياستها، با پلاتفرمها و با مصوبات سياسي اين کنگره فقط ميتوانيم بجلو برويم. تا آنجائي که هرکس که از ما جدا شده - حزب درست کرده اند و يا حزب درست نکرده اند - اگر در داخل جنبش چپ هست، احترامش بجاست و اگر نيست همانطور که ما در قبال هر نيروي ديگري وظيفه خودمان ميدانيم که از سياستهاي راديکال و سوسياليستي دفاع کنيم، در اين مورد هم چنين خواهيم کرد.
رفقا پرونده بحثهاي داخلي و انشعاب بسته شد، اين حزب فقط ميتواند به پيش برود. يک کوه کار داريم، فقط همين قطعنامه استراتژي را در دستور بگذاريم يک کوه کار داريم. از راديو و تلويزيون گرفته تا تک تک شهرها و کشورها در خارج ايران تا يک يک استانها و شهرها و حوزه ها و محافل و جمع هاي اعضاي حزب و دوستداران حزب در شهرهاي ايران فعاليتهاي وسيع و همه جانبه اي از ما ميطلبد. منتظر ما هستند رفقا! بعد ازآنکه بحثها علني شد و قبل از اين کنگره و در پيام مستقيم به اين کنگره بسياري از فعالين از داخل کشور براي ما مينوشتند "چه شد؟ منتظريم، بحثها را دنبال کرديم، حزب تا اينجا آمده است، اين راهها را باز کرده است، بايد اين پرچم را بلند کند و به پيش برود."
رفقا، من که گفتم بايد انقلاب را بسازيم نه تهييج کردم و نه گزافه گفتم و نه خواستم به کسي روحيه بدهم. اين گفته منصور حکمت را امروز بالعينه داريم ميبينيم که اگر ما هم کنار برويم جامعه ما را صدا ميزند. اين يک ضرورت است. اين را در پيامهائي که کنگره دريافت کرد ديديم و قبل از آن هم در بحبوحه بحثهاي داخلي، وقتي رفقائي که از ايران آمده بودند را ملاقات کرديم اولين بحثي که جلوي ما گذاشتند اين بود که "بحثهاي حزب و جامعه در ايران چه شد؟ چرا دنبالش را نگرفتيد؟" فعالين جنبش کارگري، طبقه کارگر جلو آمده و اين بحث را برداشته است و ميخواهد همچنان ما را در جلوي صف خودش ببيند. ما بايد اين پرچم را بلند کنيم و به پيش برويم. ميتوانيم، همه امکاناتش را داريم، مهمتر از همه خط و سياست و مصوبات روشني داريم که حزب و انقلاب ايران را بجلو ميبرد. سرنوشت حزب و انقلاب در ايران به هم وابسته است. و اينکه حزب و انقلاب چطور بجلو ميروند و چه مراحلي را پشت سر ميگذارند کاملا دست ما را ميبوسد. من اميداورم همانطور که کنگره با اين شور و شوق تشکيل شد، اسنادي تصويب کرد و راه را نشان داد، حزب با همين شور و شوق ما بجلو برود. ما اين کنگره را وسيعا منعکس ميکنيم. فيلمها و نوارهايش هست، سعي ميکنيم مصوبات و سخنراني هايش را به شکل کتبي هم در يک مجموعه منتشر کنيم - اسناد کنگره چهارم را هم ميخواستيم منتشر کنيم فرصت نشد، اين اسناد را هم بصورت کتبي منتشر خواهيم کرد- و سعي ميکنيم خود اين کنگره مثل يک گلوله انرژي حزب را بجلو پرتاب کند. قدمهاي بزرگي ميشود بجلو برداشت که بدون کنگره ممکن نبود و من مطمئنم همه شما در اين جهت آستينها را بالا ميزنيد. حزب ديگري است، نقطه عطفي را پشت سر گذاشتيم، حزبي است که فقط ميتواند با انرژي و سرعتي بيش از گذشته بجلو برود. پرونده انشعاب را ببنديم، گذشته را پشت سر بگذاريم، به پيش ميرويم. موفق و پيروز باشيد.