اوضاع سياسي ايران
گفتگو با اصغر کريمي
انترناسيونال: در اين هفته مردم تهران در ابعاد هزاران نفره به خيابانها ريختند. چه برسر سياست بگير و ببند و نظامي کردن خيابانها توسط جمهوري اسلامي آمد؟
اصغر کريمي: با حضور هزاران نفره مردم در خيابانهاي تهران و چند شهر ديگر، مردم سياست رژيم را نقش بر آب کردند. چنان نيروهاي رژيم درمانده بودند که جرات عکس العمل زيادي پيدا نکردند. اين اعتراض مقدمه اعتراضات بزرگتري خواهد شد. اگر توجه کنيم که همزمان در بندرعباس و نورآباد ممسني هم مردم دست به اعتراضات هزاران نفره زده اند و پرستاران و معلمان جنب و جوش تازه اي شروع کرده اند بيشتر متوجه ابعاد تحرک مردم خواهيم شد. مساله اين است که جنبشي براي سرنگوني حکومت اسلامي وجود دارد که روز بروز بر عمق و دامنه آن افزوده ميشود. اين جنبش که با يک بگير و ببند از بين نرفته است. يک جنبش اجتماعي را يا بايد در همان سطح سرکوب کرد و به خاک و خون کشيد و يا خواستهايش را پاسخ داد تا بتوان از تغيير موقعيت آن جنبش، سرکوب آن و يا کوتاه آمدنش صحبت کرد. جمهوري اسلامي نه توان شکست اين جنبش را دارد و نه توان پاسخگوئي به هيچکدام از مطالبات آنرا. از لغو حجاب و آپارتايد جنسي و رهائي فرهنگي تا آزادي بيان و عقيده و اعتصاب، تا افزايش دستمزدها و رفاه و گسترش خدمات و دهها خواست و مطالبه ريز و درشت ديگر هست که هيچکدامش را رژيم نميتواند برآورده کند. اين بحران آخر رژيم است و مرحله سياسي ديگري بدنبال آن نخواهيم داشت. جمهوري اسلامي با هيچ سياستي به طرف ثبات نخواهد رفت. اين ناآرامي ها، اعتراضات مردم و انقلاب مردم است که روز بروز بيشتر چهره جامعه را شکل ميدهد. در چنين شرايطي سياست بگير و ببند چند هفته بيشتر دوام نمياورد.
انترناسيونال: اينبار پرچم سرخ در تظاهرات تهران بالا رفت و در دفاع از سوسياليسم مستقيما شعار داده شد. ارزيابي شما از موقعيت گرايشات مختلف چيست؟
اصغر کريمي: جامعه ايران در سالهاي اخير بطور محسوسي به چپ چرخيده است. خيلي ها هنوز نميخواهند اينرا باور کنند. هيجده تير سال قبل يکي از لحظاتي بود که همه به چشم ديدند که چگونه شعارهاي آزادي و برابري بر تارک جنبش اعتراضي مردم که اينبار در خارج کشور هم در ابعاد بيسابقه اي عروج کرده بود ميدرخشد اما باز هم جرياناتي نخواستند باور کنند. روز شانزده آذر پرچم زيباي آزادي برابري و شعارهاي دفاع از کارگران پتروشيمي و حقوق و مطالبات کارگران در دانشگاه تهران باز هم به همگان نشان داد که دانشگاهها هم عميقا به چپ چرخيده اند. هشت مارس در تهران و سنندج هم همين روند را نشان داد و اينبار علاوه بر پرچم سرخ آزادي، شعارهاي "سوسياليسم بپاخيز براي رفع تبعيض" و "سوسياليسم دواي درد مردم"، در تظاهرات هزاران نفره مردم تهران به هرناباوري نشان داد که جنبش سرنگوني، که انقلاب مردم ايران سوسياليستي خواهد بود. اشکال مورد علاقه راست تحول و جابجائي قدرت از بالا بدون دخالت مردم، بند و بست و کودتا، و دخالت نظامي غرب و غيره است. سالهاي اخير اما پرتلاطم ترين دوره به ميدان آمدن مردم بوده است. دوره بيشترين تظاهراتها، مشت گرده کردنها و شعار دادنها، دوره بيشترين اعتصابات و اعتراضات توده اي بوده است. اين از يکطرف و حضور حزب کمونيست کارگري از طرف ديگر فضا را روز بروز بر اپوزيسيون راست تنگ تر کرده است. شعارهاي راديکال و کمونيستي در سالهاي اخير موقعيت برتري نسبت به ساير شعارهاي سياسي پيدا کرده است. کافي است به محوري ترين شعار جريانات راست يعني رفراندم دقت کنيم تا عمق اين تغيير تناسب قوا ميان چپ و راست را ببينيم. در يکسال گذشته جاي اين شعار را سرنگوني و آزادي و برابري گرفته است. اينکه امروز شارلاتاني بنام اهورا بجاي رضا پهلوي فضا پيدا ميکند، هرچند براي چندصباحي بيش نيست، بيانگر بي مايگي اپوزيسيون راست است. راست نه برنامه روشني دارد، نه تحزب قوام يافته اي و نه رهبران و چهره هاي قابل اعتنا و قابل اعتمادي.
به فاکتور مهم ديگري هم اينجا بايد اشاره کرد و آن نقش تلويزيون انترناسيونال است. با راه افتادن تلويزيون انترناسيونال در ماههاي اخير، کمونيسم کارگري اهرم بسيار نيرومندي براي نفوذ در اعماق جامعه، يافته است. بساط سرکوب و اعدام و خفقان، قبل از هرچيز براي دور کردن مردم از کمونيستها و ايده هاي زير و رو کننده آنها بود. ما اما سد سانسور را شکسته ايم، خود را به جامعه، به مردم تشنه حرفهاي راديکال رسانده ايم، خود را در دسترس جوانان ضدمذهب و ضدفرهنگ عزا و عقب مانده، اکثريت بستوه آمده از فقر و بيکاري و اجحافات سرمايه داران، زنان متنفر از نابرابري و بيحقوقي و تبعيض، مردمي که براي سرنگوني يک حکومت بغايت متحجر و عقب مانده و جنايتکار روزشماري ميکنند، قرار داده ايم. آنتن هاي بشقابي پشت بامها که رژيم در جمع کردنشان بارها و بارها مزه شکست را چشيده است، دارند ايده هاي انساني و آزاديخواهانه کمونيستها را ميگيرند و به اعماق جامعه ميبرند اين ايده ها دارد توسط مردم هضم ميشود و به فرهنگ و خودآگاهي شان تبديل ميشود. فضاي جامعه بسرعت عوض ميشود. جامعه به چپ نياز دارد و آنرا پيدا کرده است و به گرد آن حلقه ميزند. اين حقيقت سالها و ماههاي اخير جامعه ايران است که خيلي ها دوست ندارند آنرا باور کنند. بنظر من امروز در ميان مردم موقعيت کمونيسم کارگري از هرجريان راستي مستحکم تر شده است. ايده هاي کمونيستي بسرعت جاي خود را در ميان بخشهاي وسيعتري باز ميکند و اين روند را نه جمهوري اسلامي و نه جريانات اپوزيسيون راست نميتوانند مهار کنند. ممکن است قدرت آکسيوني و فراخواني جريانات راست بسيار از قدرت کمونيسم کارگري بيشتر باشد، اين ناشي از نفوذ فکري و سياسي آنها نيست امري مربوط به توازن قواي بين مردم و حکومت است. مردمي که به فراخوان راست هم به خيابان بيايند شعارهاي چپ ميدهند. اين به فاکتور تثبيت شده اي تبديل شده است. حزب کمونيست کارگري تضمين ميکند که انقلاب آتي ايران يک انقلاب کارگري، يک انقلاب کمونيستي باشد.
انترناسيونال: حزب چه سياستي در قبال اوضاع امروز ايران دارد؟ تامين رهبري حزب بر اعتراضات مردم چگونه تامين ميشود؟
اصغر کريمي: قبل از هرچيز با دخالت فعال در اعتراضات، با گسترش حضور حزب و دسترسي حزب به مردم و مردم به حزب. تشخيص اوضاع و ارائه سياست ها و تاکتيک هاي مناسب در هر مقطع. گسترش حضور و همه اين فاکتورها بر متن حفظ راديکاليزم حزب. بنظر من در ميان اين فاکتورها، بايد بر يک فاکتور تاکيد بيشتري گذاشت و آن با چشم باز نگاه کردن به اوضاع بشدت متحول و اتخاذ تاکتيک هاي مناسب براي هر مقطع است. تاکتيک هائي که امکان عملي شدن آنها وجود دارد، براي توده وسيعي از مردم قابل بدست گرفتن است و در عين حال در راستاي اصول، سياست ها و اهداف حزب است و اين هوشياري سياسي ويژه اي از حزب طلب ميکند.
انترناسيونال: کمپ راست اپوزيسيون آرزوي قلبي مردم ايران عليه وضع موجود را ميشناسد و تلاش ميکند کنترل شده از آن استفاده کند. تاکتيک حزب در جدال وسيعتر چپ و راست در جامعه و جنگ افقها و آلترناتيوها در شرايط حاضر کدامست؟
اصغر کريمي: اين سياست هميشگي جريانات بورژوائي است که تلاش کنند سوار مبارزات و جانفشاني هاي مردم بشوند و لازمه اينکار مهار اعتراض مردم و تلاش براي تغيير و تحول از بالا است. راست نماينده اعتراض و انقلاب مردم نيست، برعکس مانع آن است. مانع ابتکارات انقلابي مردم و شعارهاي آزاديخواهانه مردم است. خواستهاي نيم بندي را پيش ميکشد و اشکال بي خطري از اعتراض مثل نافرماني مدني را جلو مردم ميگذارد، تا توجه آنها را جلب کند و خود را نماينده آنها جا بزند. راست قادر نيست روند کنوني را مهار کند، ناچار مردم را به خيابان دعوت ميکند اما تلاش ميکند اعتراض آنها و شعارهاي آنها را کنترل کند و در قالب محدودي نگهدارد. اما مردم گوش نميدهند، قالبها را ميشکنند و ايستگاههائي را که راست تعريف ميکند يکي يکي پشت سر ميگذارند. حزب بايد ضمن تلاش براي رهبري اعتراض مردم و حضور فعال در همه اعتراضات و بزنگاههاي سياسي، همزمان سياست جريانات راست را افشا کند و مردم را بطور روزمره از خط مشي ها و سياست هاي اين جريانات دور کند.
انترناسيونال: نقش طبقه کارگر، جنبش اعتراضي معلمان، جنبش ضد آپارتايد جنسي و جنبش جوانان در اين مقطع کدامند؟ چه عاملي کل نيروي جنبش آزادي و برابري را به هم گره ميزند و در تقابل با جمهوري اسلامي به جلو ميراند؟
اصغر کريمي: اين جنبش ها هرکدام نقشي مهم و اساسي را در تحولات سياسي دارند و اجزاء مکمل جنبش سرنگوني و جنبش آزاديخواهانه و انقلابي مردم براي انداختن رژيم اسلامي هستند. انقلاب ايران يک انقلاب زنانه است و جوانان هم نسل شکست نخوردگان هستند. اينها نيروي پيشتاز، پرتحرک، پرتوقع، مدرن و ضدمذهب و اسلام اند و نيروي مهم انقلاب به حساب ميايند. در عين حال بخش اعظم زنان و جوانان از اقشار محروم و زحمتکش جامعه و بخشي از طبقه کارگرند. در ميان کارگران نيز نسل جوان روحيه رزمنده تري دارد. بيکاري و بيکارسازي گسترده، کار دوم و سوم براي تامين معاش، در کنار عنصر خفقان موانع بزرگي براي متشکل شدن کارگران ايجاد کرده است. اما طبقه کارگر با اتکا با تجارب تاريخي خود و با توجه به قدرت جريان سوسياليستي و کمونيسم کارگري در صفوف خود با اولين برآمد مبارزات توده اي بسرعت بر اين ضعف تاريخي خود غلبه خواهد کرد و اين خلاء را بسرعت پرخواهد کرد. در شرايط کنوني حزب با تمام قوا تلاش ميکند تا فعالين و رهبران سوسياليست و کمونيست در ميان کارگران موقعيت اجتماعي بيشتري در ميان کل طبقه کارگر و در کل جامعه پيدا کنند. بهردرجه اين مساله تحقق پيدا کند به همان درجه امر رهبري طبقه کارگر بر انقلاب آتي مسجل تر خواهد شد. پيشروي در اين عرصه در عين حال مستقيما به معني پيشروي حزب کمونيست کارگري خواهد بود. انقلاب به هزاران رهبر سراسري و محلي نياز دارد، انقلاب هزاران آژيتاتور ميخواهد، اگر کارگران و رهبران پيشرو و سوسياليست در ميان بخشهاي مختلف جامعه نجنبند و اين خلاء را پرنکنند، فردا هر بچه آخوند و هر ابن الوقتي، هرقومپرست و مرتجعي ميتواند بر گرده مردم سوار شود. امروز در بطن اعتراضات و اعتصابات گسترده اي که در جريان است، در اول مه ها و هشت مارسها، در هيجده تيرها و شانزده آذرها، در اعتراضات شهري حول خدمات اجتماعي و يا درمقابل زورگوئيهاي مزدوران حکومت اسلامي، بخش پيشرو جنبش کارگري و رهبران سوسياليست و راديکال در ميان دانشجويان، زنان، جوانان و معلمان و غيره فرصتي پيدا ميکنند تا رهبري مردم را بدست گيرند، فرصتي پيدا ميکنند تا رهبري انقلاب فردا را تمرين کنند، فرصتي پيدا ميکنند تا چم و خم مبارزه توده اي و هدايت آنرا بياموزند، تمرين آژيتاسيون کنند، به مردم اميد و آگاهي بدهند، سازمان بدهند و بدينطريق موقعيت اجتماعي و نفوذ سياسي و اجتماعي خود را در ميان بخشهاي هرچه وسيعتري از مردم تحکيم و تقويت کنند. اين مساله بنظر من امروز يکي از کليدي ترين راه پيشروي جنبش کارگري و جنبش کمونيستي کارگري است. اما تحقق اين امر نيز امروز تماما به وجود حزب گره خورده است. حزب آن حلقه و فاکتور است که بايد تضمين کند که انقلاب آتي را طبقه کارگر رهبري خواهد کرد، که طبقه کارگر هژموني اش را بر کل مردم ناراضي و محروم و آزاديخواه، بر زنان و جوانان و جنبش خلاصي فرهنگي و ضدمذهبي تامين خواهد کرد.
انترناسيونال: کادرها و فعالين حزب در ايران در شرايط حاضر چه اقداماتي را بايد در دستور قرار دهند؟
اصغر کريمي: در دل مبارزات جاري است که انقلاب شکل ميگيرد، که کارگران و مردم متشکل ميشوند، کمونيسم قدرت ميگيرد و رهبري کمونيستي کارگري شکل ميگيرد. در دل اعتصابات و اعتراضات جاري است که ميتوان جنبش مجمع عمومي را دامن زد، انواع نهادها، کميته ها، کمپين ها را سازمان داد، در دل همين اوضاع است که ميتوان در محله و کارخانه آدم هاي مستعد را پيدا کرد، به هم نزديک کرد، متشکل کرد، بر فضاي اطراف تاثير گذاشت، توازن قوا را در محيط خود عوض کرد و پيشروي کرد. کافي است جمع کوچکي از کمونيستهاي کارگري در يک کارخانه يا محله حضور داشته باشند. با چندماه فعاليت قاعدتا بايد اتحاد و همبستگي مردم در آن محل يا کارخانه گسترش يافته باشد، روحيه مبارزاتي بالا رفته باشد، موقعيت زنان در خانواده و در محيط بالا رفته باشد، رفتار خانواده ها و بزرگترها نسبت به کودکان انساني تر شده باشد، تلقي آدمها و توقعات و انتظاراتشان نسبت به زندگي عوض شده باشد، تعداد کمونيستهاي کارگري و حوزه ها و سلول هاي حزبي افزايش يافته باشد و مردم محل يا کارگران کارخانه به هم بافته تر شده باشند. اين مساله بايد به همت فعالين کمونيست و کارگران، جوانان و زنان و افراد پيشرو به مثابه يک جنبش در همه کارخانه ها و محلات پا بگيرد. اين اساس کار کمونيستهاي کارگري است. بر متن اين نوع فعاليت قدرت عمل و دامنه تاثيرات حزب بيشتر ميشود، طبقه کارگر و مردم در موقعيت مناسب تري در مقابله با رژيم و مرتجعين محل قرار ميگيرند و حزب نيز در ابعادي باور نکردني رشد ميکند و قدرت ميگيرد و بر متن اين فعاليت است که قدرت مردم براي اعتصاب و اعتراض و تظاهرات بيشتر ميشود. الگوي يک فعال يا يک جمع کمونيست کارگري هم اين نوع فعاليت است و هم همزمان شرکت فعال و نقشه مند در اعتراضات و اعتصابات جاري، شناساندن حزب، توزيع ادبيات حزبي، کمونيست کردن و حزبي کردن تعداد آدمهاي هرچه بيشتري در محيط کار و زندگي و از اينطريق بسط نفوذ کمونيسم کارگري و حزب کمونيست کارگري. در يک کلام ايجاد تغيير مثبت در فکر و عمل مردم. همه مساله براي کمونيستها تغيير است. کمونيسم کارگري کمونيسم پراتيک است.