قتل ٢٢ کودک
يک کار بزرگ لازم است!
سياوش دانشور
از مهمترين اخبار اين هفته فاجعه قتل ٢٢ کودک ٨ الي ١١ ساله توسط دو جوان ٢٥ ساله در فاصله يکسال گذشته بود. شهر ري در حومه تهران و محلات قيام دشت و پاکدشت، منطقه ربودن اين کودکان، تجاوز به آنها، قتل آنها و دفنشان در حوالي يک مرغداري در خيابان حصار امير بوده است. برخي گزارشات پيرامون اين واقعه عنوان ميکنند دليل اينکه پليس جنائي در ايران در يکسال گذشته به اين موضوع اهميتي نداده است، اينست که عمده اين کودکان معصوم از کارگران افغانستاني بودند که در مزارع ذرت و کوره هاي آجرپزي اين منطقه مشغول بکار بودند. از راسيسم و ناسيوناليسم شنيع ايراني اسلامي و سياست کثيف اين حکومت همه چيز بر مي آيد. اما کودکان متولد ايران هم وضع بهتري ندارند. کودک دين و مذهب و مليت و ايدئولوژي ندارد. اينها همه کودکان آن جامعه، شهروندان آن جامعه و قربانيان بيدفاعي بودند که به خشن ترين شکل پرپر شدند.
پليس جنائي، اين پرونده قتل سريال را پرونده "دو شغال" ناميده است. "دو شغال"، يعني محمد و علي، اعتراف کردند که يکي ١٥ نفر و ديگري ١٠ نفر را به قتل رساندند. دو مرد و يک زن هم توسط اينان به قتل رسيدند. ترديد نبايد کرد که محمد و علي انسانهاي معمولي نيستند. اينها بيمار اند. اينها خود قرباني اند. يکي از قاتلين انگيزه قتل را تجاوز در دوران کودکي عنوان کرده است. انگيزه شناسي اين پديده را بايد بعهده روانکاوان گذاشت، اگر فرصتي براي اينکار بدهند. حتما بزودي اين دو قاتل را در همان محل قيامدشت شهر ري در ملا عام بدار مي آويزند و پرونده را ميبندند! اما ديگر آن ٢٢ کودک معصوم برنميگردند. ديگر کودکان زنده امنيتشان حفظ نميشود. ديگر کودکان خياباني، کودکان کار، کودکاني که توسط باندهاي قاچاق فروخته ميشوند، کودکاني که ٩ ساله توسط اسلام و حکم خدا و قرآن در جشن تکليف زن اعلام ميشوند و قانونا و شرعا ميشود مورد تجاوزشان قرار داد، مصون نيستند. اگر قرار بود به مسببين اين معضل اجتماعي، به مسببين ميليونها کودک خياباني، به مسببين خشونت روزمره عليه کودکان، به مسببين سواستفاده جنسي عليه آنها، به کساني که کودکان را هزار هزار در ميدانهاي مين جنگ ايران و عراق لت و پار کردند، با سياست اعدام پاسخ داد، بايد طيف وسيعي از دولتمردان، سياستمداران، آخوندها، کارفرماها، مردسالارها، پدوفيل ها و حتي افراد خانواده را هر روز اعدام کرد. اينجا بحث برسر مجازات اعدام نيست که عملي شنيع و خود قتل عمد است و بايد فورا لغو شود. اعدام هزاران "شغال حکومتي" هم هيچ کودکي را خوشبخت نميکند. بحث برسر تامين امنيت و سعادت و رفاه کودک است که در يک جامعه تماما لگد مال شده است. سوال واقعي يعني وضعيت اسفبار کودکان هنوز در مقابل ماست. چگونه بايد به اين وضعيت خاتمه داد؟ سعادت و شادي و امنيت و رفاه و آموزش کودکان در يک جامعه هفتاد ميليوني سوالي است که بايد پاسخ بگيرد.
اين موضوعي بسيار مهم و به تک تک ما مربوط است. در جامعه اي که نفرت توليد ميکند، خشونت بازتوليد ميکند، کودک را مثل حيوان نگاه ميکند، قوانين اش عليه کودک و حال و آينده اوست، سرمايه و سود سلطنت ميکند و قانون از فيلتر آخوند و اسلام ميگذرد، صحبت کردن از آزادي و رفاه کودک مسخره است. هر درجه اي تلاش براي بهبود حقوق کودکان، هر درجه تلاش براي تغيير نگاه جامعه به حرمت و حق کودک بسيار ارزشمند و مهم است و يک وجه تعطيل ناپذير تلاش جنبش آزاديخواهانه بايد باشد. اما منشا اين بدبختي و واپسگرائي بزرگ نفس اين حکومت است. منشا فساد و جنايت و فقر و تباهي و سقوط اخلاقي جامعه اين حکومت است. در جامعه اي که قتل و جنايت و خشونت و سرکوب و زن ستيزي و کودک آزاري يک وجه لاينفک آن است، خوشبختي کودکان متحقق نميشود. اين جامعه را بايد زير و رو کرد.
در دفاع از کودکان بپاخيزيم!
سه سال پيش در بلژيک چند پدوفيل چند کودک را ربودند، به آنها مکررا تجاوز کردند که دو يا سه نفر آنها جان سپردند. اين خبر در صدر اخبار مهم جهان قرار گرفت و مدتها روي آن و شيوه مقابله با آن بحث شد. در باره قوانيني که امنيت کودکان را بالا ميبرد، در باره سختگيري هاي مطبوعاتي، در باره رابطه و نزديک شدن با کودکان، در باره تعميق نگاه جامعه به حرمت و حقوق کودک. براي همبستگي با قربانيان اين فاجعه و خانواده هايشان و براي جلوگيري از پمپاژ تنفر در جامعه، ميليونها شهروند اين کشور به خيابانها آمدند و در يک مراسم بزرگ همبستگي قربانيان و بازماندگان را در آغوش گرم محبت و همدردي قرار دادند. اين اقدام مردم بلژيک يک اقدام بسيار مهم و تاثيرات آن در جامعه غربي تعيين کننده و ديرپا بود.
مردم ايران در قبال چنين فاجعه اي بايد مبتکر چنين اقداماتي شوند. برپائي اجتماعات بزرگ همراه با گل و شمع و شعارهاي دفاع از حقوق و امنيت و رفاه کودکان در سراسر ايران، برپائي سخنراني و مراسمهاي متعدد بزرگداشت براي اين کودکان، برجسته کردن روحيه همبستگي انساني و نگاه انساني جامعه به حقوق کودک امروز کاري بسيار حياتي و مهم است. فاجعه قتل ٢٢ کودک يک کار و عکس العمل بزرگ ميخواهد. سازمانهاي غير دولتي و فعالين حقوق کودک، کارگران و فعالين کارگري، فعالين جنش آزادي زن، جوانان و دانش آموزان، معلمان و دانشجويان بايد به اين موضوع با حساسيت برخورد کنند. اشتباه است اگر اين موضوع را به يک پرونده جنائي صرف تقليل دهيم. اين يک واقعه مهم در حيات آن جامعه است. اين رويدادي است که همه را بايد تکان دهد و به حرکت در آورد. نبايد اجازه داد جمهوري اسلامي و سرمايه داران مفتخور که خود باني اصلي اين جنايت اند در مقام قاضي و دادستان ظاهر شوند و با اعدام دو فرد بيمار پرونده را مختومه اعلام کند.
مردم ايران بايد در ابعاد ميليوني بخاطر اين کودکان معصوم، بخاطر کودکان خياباني، بخاطر کودکان کار، بخاطر امروز و آينده کودکان جامعه بحرکت در آيند. انسانيت در جامعه ايران بايد مثل يک درياي خروشان عليه اين وضعيت عرض اندام کند و عکس العمل نشان دهد. در دفاع از امنيت و رفاه و خوشبختي کودکانمان بايد متحدانه بپاخيزيم!