از انترناسيونال ۵۳،  جمعه  ۲۷  شهريور  ۱۳۸۳ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

حجاب، آزادي پوشش، دايناسورهاي اسلامي

سياوش دانشور

ممنوعيت سمبلهاي مذهبي در مدارس فرانسه که از ٤ سپتامبر و با بازگشائي مدارس به اجرا درآمد، بخشهاي مختلف جنبش اسلام سياسي را به تقلا و دست و پا زدن انداخت. تروريستهاي اسلامي در عراق دو ژورناليست فرانسوي را گروگان گرفتند و به دولت فرانسه اخطار دادند يا سرشان را ميبريم يا قانون منع سمبهاي مذهبي در فرانسه و مشخصا حجاب را لغو کنيد! در اروپا اسلاميها که با پول دولتهائي مانند عربستان و ايران و مماشات بخشي از طبقه حاکمه دولتهاي غربي دکان سه نبش مسجد و مدرسه اسلامي و کارخانه توليد نفرت و تروريسم راه انداحته اند دست به تظاهرات زدند و خواهان لغو اين قانون شدند! در ايران دايناسورهاي حکومتي از تريبونهاي نماز جمعه دادشان هوا رفت و همراه با برادران تروريست شان در عراق از "نقض آزادي و دمکراسي مسلمانان" حرف زدند. جنتي در نماز جمعه تهران گفت اينها ميگويند "يا درس بخوان سر لخت يا بيسواد بمان و سرت را بپوشان"! سپس ادعا فرمودند که اين سلب آزادي است!! سلب آزادي پوشش است!! و نتيجه گرفتند کسي که در پوشش خود آزاد نيست چطور در سياست آزاد است!! حقيقتا بايد به ايشان نوبل حماقت داد!

حاجي آقا جنتي! به شما و حکومت نکبت اسلامي تان اين حرفها نيامده است. شما مطلقا صلاحيت اسم بردن از آزادي پوشش و آزادي سياسي را نداريد. حکومتي که با زور اسيد و پونز و چاقو و زندان و اخراج و اعدام و شعار شنيع "يا روسري يا توسري" حجاب را به زنان تحميل کرده است، صلاحيت بحث کردن از آزادي پوشش را ندارد. آنهم رژيمي که با تمام عمله و اکره جناب جنتي و شرکا، که صبح تا شب در خيابان ميگيرند، شلاق ميزنند، بقول خودشان سياه ميکنند، قانون ميگذرانند و هنوز که هنوز است ميگويند مردم لخت بيرون مي آيند! به اين جماعت چه بايد گفت؟ آيا بايد با اين ابلهان بحث سياسي کرد؟ آيا بايد وارد توضيح مقوله آزادي پوشش و آزادي بيان و امثالهم شد؟ به اين حاجي آقا فقط بايد گفت شما لطفا خفه شويد!

مسئله چيست؟

ممنوعيت حجاب و سمبلهاي مذهبي در مدارس فرانسه، عليرغم محدوديت و غير همه جانبه بودنش، ضربه محکمي به اسلام سياسي بود. اين قانون تعداد زيادي زن و دختر را از زير دست جريانات اسلامي خلاص ميکند. فضا را به نفع ارزشهاي سکولار و نيروي سکولاريست ميچرخاند. اسلام سياسي را در موضع دفاعي قرار ميدهد. حجاب را بعنوان پرچم آپارتايد، که رابطه مستقيمي با اين جنبش و حضور سياسي و اجتماعي اش دارد، دستکم در مراکز آموزشي پائين ميکشد. الگوئي بدست ميدهد تا جريانات و فراکسيونهاي درون بورژوازي که سياست مماشات گرانه تري را در قبال جنبش اسلام سياسي اتخاذ کرده بودند در موضع پائين تري قرار دهد و متقابلا فشار اجتماعي را از جانب نيروهائي که مخالف اين بربريت هستند زياد ميکند. بخش زيادي از قربانيان حجاب را بيش از پيش متقاعد ميکند که مبارزه براي تغيير قانون به نفع زنان و کودکان کارساز است. تعداد بسيار بيشتري را به ميدان دفاع از حقوق جهانشمول زنان، کودکان، تلاش براي داشتن نظام آموزشي و اداري سکولار، ممنوعيت حجاب کودکان، و مقابله با مدارس مذهبي ميکشد. اين قانون و اجراي آن عليرغم محدوديتهاي کنوني و عليرغم استدلالهاي طيف مخالف دوستان جنتي در هيئت "چپ ضد امپرياليست" و خلقي و جهان سومي اروپا، دريچه اي به يک تعرض وسيعتر آزاديخواهانه و پيشرو براي جنبش آزادي و برابري باز ميکند.

جنتي هرچند آخوند است و برخوردار از جهالت آخوندي، اما سود و زيان جنبش اسلامي را خوب ميشناسد. منشا اين عر و تيز و واکنش سراسري بر عليه اين قانون در فرانسه اينجاست. جنبش اسلام سياسي خود را در منگنه ميبيند. ميدانند که پرچمشان را دارند پائين ميکشند و تناسب قوا را به ضررشان تغيير ميدهد. ميدانند مسئله صرفا قوانين يک کشور در مورد نظام آموزشي اش نيست. ميفهمند که اين دريچه اي براي تصفيه حساب با اسلام سياسي در دنياي بعد از ١١ سپتامبر است.

و بالاخره تا به حکومت اسلامي و اوضاع داخلي اش مربوط است، تصويب اين قوانين در فرانسه بازتاب بسيار مثبتي در ايران در جنبش آزادي زن دارد. زنان در ايران زير سايه سياه حکومت اسلامي حجاب را عملا شکست داده اند و بطور دوفاکتو دور ريخته اند. منتظر فرصت اند تا به دنيا نشان دهند که جشن حجاب سوزان در ايران چه جنبش سهمگيني است. جنتي معضل اصلي اش دختران مسلمان فرانسه نيست که حق "آزادي پوشش" ندارند!؟ خير، وضعشان بدتر از اينهاست که از اين افه ها بيايند. معضل ايشان خود جامعه ايران است که بقول همکار خطيبش زنان ديگر دارند عملا لخت بيرون مي آيند. اين قانون چهار ستون خيمه اسلام را ميلرزاند و جنتي و امثالهم را به سر و صدا واداشته است. داد و بيدادشان قابل فهم است.

کار اينها تمام است. کارشان را همين جنبش تمام ميکند. انقلاب ايران بدون ترديد رنگي زنانه دارد. رنگي شاد، اميدبخش، ضد مذهب، ضد حجاب، ضد اسلام دارد. حجاب سوزان تنها يک پرده انقلاب ايران براي آزادي و برابري است. کمونيسم کارگري و حزبش اين پرچم را از فرانسه تا ايران و از کانادا تا سوئد در دست دارد. جنبش ضد آپارتايد اسلامي در ايران کاري خواهد کرد که جنتي و امثال او بايد براي سکولاريسم امروز فرانسه دعاي خير کند!