فرار از کنگره
در نقد بيانيه کناره گيري منشعبين
حميد تقوائي
متاسفانه بيست و چهار نفر از اعضاي کميته مرکزي چهل و شش نفره حزب ما طي بيانيه اي استعفاي خود از حزب را اعلام کرده اند. تاسف به اين خاطر که رفقائي که سالها در کنار هم مبارزه واحدي را به پيش ميبرديم صفوف ما را ترک ميکنند در حالي که جدائي آنها ضرورتي نداشت، ميتوانستند بمانند، در کنگره پنجم حزب که بزودي تشکيل ميشود شرکت کنند و بحثها و نظرات خود را در عاليترين ارگان حزبي مطرح کنند.
تاسف من از اينرو نيز هست که بيانيه اعلام برکناري آنها بر جعل و تحريف حقيقت متکي است. بيانيه به مساله واقعي و اصلي که در نهايت به کناره گيري رفقا منجر شد، يعني به اختلاف نظرات سياسي که "طي چند ماه گذشته رهبري حزب را فلج کرده بود" مطلقا هيچ اشاره اي نمي کند و در عوض تصويري بدست ميدهد که گوئي علت کناره گيري امضا کنندگان بيانيه اختلاف بر سر برگزاري کنگره و پلنوم بوده است. در تبيين و ارزيابي حزب در مورد جدائي منشعبين جوهر اين اختلاف نظرات سياسي توضيح داده شده است و بي شک در اين مورد بيشتر صحبت خواهيم کرد و خواهيم نوشت. اسناد اين مباحثات نيز روي سايت حزب، انترناسيونال و روزنه در دسترس عموم است. همه ميتوانند به اين اسناد رجوع کنند و صحت تبيين و ارزيابي حزب را دريابند. قصد من در اين نوشته پاسخگوئي به ارزيابي بي پايه، غير سياسي و بدور از حقيقتي است که در بيانيه منشعبين مطرح شده است.
قبل از هر چيز خود اين واقعيت که در رهبري حزب اختلافاتي وجود داشت که "طي چند ماه گذشته رهبري حزب را فلج کرده بود" براي نشان دادن اين نکته کافي است که گره کار بدست ارگان بالاتر اين رهبري به بن بست رسيده، يعني کنگره، قابل گشودن است. من از ابتدا بر همين حقيقت ساده تاکيدکردم و بر حياتي بودن برگزاري کنگره براي حل مساله پا فشاري کردم. رفقا نه تنها از پذيرش اين حقيقت ساده سر باز زدند بلکه با شرط و شروطي که در مقابل پلنوم قرار دادند آنرا هم بکلي از محتوا و از نوع نقشي که در اين شرايط ممکن بود ايفا کند خالي کردند.
رفقا ميگويند که من در مقام ليدر حزب بعد از فراخواندن پلنوم براي اواخر سپتامبر، در ٢١ اوت "تصميمات محيرالعقول" عدم برگزاري پلنوم و برگزاري کنگره را اعلام کرده ام، اما نميخواهند بگويند علت اين امر چه بود. نميگويند در فاصله اعلام پلنوم تا ٢١ اوت چه اتفاقي افتاد که اين تصميمات گرفته شد. مساله اين بود که ٢١ نفر از اعضاي کميته مرکزي در پنجم اوت اعلام کردند که اگر پلاتفرمي که به پلنوم ارائه ميدهند تصويب نشود حزب را ترک خواهند کرد. و همچنين اعلام کردند که در هر صورت در کنگره فوق العاده شرکت نخواهند کرد. بعبارت ديگر تابع نظر اکثريت نيستند. در پلنوم نظر اکثريت را مشروط ميپذيرند و با برگزاري کنگره عاليترين مرجع حزبي در اين شرايط کاملا مخالفند. و بدنبال اين در روز ١١ اوت اين جمع بيست و يک نفره تحت عنوان راه برون رفت حزب از وضعيت موجود بيانيه اي منتشر کردند که در واقع، به نظر من و اکثريت کميته مرکزي و دفتر سياسي، بيانيه انشعابشان بود. راه برون رفت خودشان از حزب بود و نه راه برون رفت حزب از اين وضعيت. در اين بيانيه اعلام شده بود که چنانچه پلاتفرم رفقا تصويب نشود و پلنوم پياده کنندگان آن، يعني آنها را انتخاب نکند، حزب را ترک خواهند کرد.
در برابر اين "تصميمات محير العقول" من اعلام کردم پلنومي که بخشي از کميته مرکزي با تهديد انشعاب در آن شرکت کند معتبر و اصولي نيست. در هيچ حزبي هيچ کميته اي با انشعابيون مشروط تشکيل جلسه نميدهد و تصميم گيري نميکند. از آنان بارها و مصرانه خواستم که تهديد انشعاب را از بالاي سر پلنوم بردارند، تابع نظر اکثريت بشوند و به پلنوم و کنگره بيايند. اما رفقا همچنان بر مخالفت خود با کنگره و مواضع غير اصولي خود پا فشردند و عاقبت حزب را ترک کردند.
آنچه در مورد کنگره فوق العاده در بيانيه آمده است نيز تماما مجعول و بدور از حقيقت است. من تمام اعضا و کادرهاي حزب و از جمله خود اين رفقا را به کنگره فراخوانده ام و نه "جمعي از اعضاي حزب در خارج کشور" و يا "اعضاي هم خط اقليت کميته مرکزي" را. اين کنگره وسيع و مستقيم همه کادرها و اعضا است و همه ميتوانند با حق راي در آن شرکت کنند. اين کنگره اعمال نظر و اراده مستقيم کادرها و اعضاي حزب است و با در برگرفتن بخش عظيمي از اعضا و کادرهاي حزب به دموکراتيک ترين و شفاف ترين شيوه همه حزب را نمايندگي خواهد کرد.
در شرايط ويژه حزب ما و با توجه به ضرورت اقدام سريع براي خاتمه دادن به وضعيت غير عادي و بلاتکليف فعلي، کنگره بايد هر چه سريعتر برگزار ميشد و اين سريعترين و در عين حال اصولي ترين و دموکراتيک ترين راه برگزاري کنگره بود. نکته ديگر اينکه مخالفت رفقا با برگزاري کنگره هيچ ربطي به اين ويژگي ها نداشت. رفقا اصولا با برگزاري کنگره در اين شرايط مخالف بودند و اين مخالفت خود را قبل از اعلام برگزاري کنگره مستقيم اعضا اعلام کرده بودند. بنابراين انتقاداتي که به کنگره مستقيم اعضا طرح کرده اند ربطي به تصميم آنها به عدم شرکت در کنگره و ترک حزب ندارد.
جدا از جنبه هاي اصولي که توضيح داده شد از نظر عملي نيز روشن بود که پلنوم قادر به حل هيچ مشکلي نيست و حتي ميتواند وضعيت حزب را وخيم تر کند. مشکل واقعي به بن بست رسيدن و فلج ارگانهاي رهبري حزب بدنبال اختلاف نظرات سياسي بود که پس از مرگ منصور حکمت در رهبري حزب بروز کرد و پلنوم بعد از پلنوم خود را به اشکال مختلف نشان داده بود. روشن بود که نشست کميته مرکزي به بن بست رسيده نميتوانست مساله را حل کند. کميته مرکزي که حول اختلاف نظرات مهم و عميق سياسي به دو نيمه تقسيم شده بود خود جزئي از صورت مساله بود و نه راه حل. هر کس اندک آشنائي با سازمان احزاب داشته باشد ميداند که در چنين شرايطي تنها ارگان بالاتر کميته مرکزي يعني کنگره ميتواند گره کار را باز کند. کنگره فوق العاده دقيقا براي چنين شرايطي پيش بيني شده است. همه چيز حاکي از آن بود که تشکيل کنگره در اين مقطع براي حزب ما امري مطلقا ضروري و حياتي است. با اينهمه رفقاي ما اين تنها راه حل واقعي و اصولي را نپذيرفتند و حزب را ترک کردند. علت واقعي مخالفت رفقا با کنگره اين بود که پس از انتشار مباحث در ميان کادرهاي حزب دريافتند که اکثريت بالائي از کادرها با نظرات آنان مخالفند. رفقا حزب را ترک کردند چون نميخواستند در اقليت باشند. چون نگران آن بودند که مجددا به کميته مرکزي انتخاب نشوند. بيانيه همه چيز ميگويد تا همين حقيقت ساده را ناگفته بگذارد. رفقا نظرات سياسي اي مطرح کردند که اکثر کادرهاي حزب را در برابر خود بسيج کرد و روشن بود که کنگره اين نظرات را نقد و رد خواهد کرد. براي درک ريشه و علت اصلي اين اختلاف نظرها بر سر کنگره و پلنوم و در نهايت کناره گيري رفقا بايد به مضمون اين اختلاف نظرات سياسي پرداخت. سر نخ اين اختلافات در بيانيه اعلام موجوديت حزب منشعبين بدست داده شده که من در نوشته ديگري در همين شماره انترناسيونال به آن پرداخته ام.