اوضاع سياسي ايران
گفتگو با ليدر حزب
انترناسيونال: برخي مشاهدات به اوضاع سياسي ايران بعد ١٨ تير از يک درجه سکون و رکود در تحرک سياسي مردم صحبت ميکند. تحليل و ارزيابي شما از اوضاع چيست؟
حميد تقوائي: جمهوري اسلامي در ماه هاي اخير به سياست ارعاب و بگير و ببند روي آورده است. اين سياست از قبل از ١٨ تير شروع شد و هنوز ادامه دارد. به نظر من سئوال اين نيست که چرا اين سياست تشديد سرکوب و بگير و ببند در دستور رژيم قرار گرفته. جمهوري اسلامي هر وقت بتواند و هر وقت اتفاقا مشکلات درونيش بالا بگيرد دست به چنين شيوه هاي سرکوبگرانه اي ميزند، سئوال اينست که رژيم تا چه حد در پيشبرد اين سياستها موفق ميشود و چقدر ميتواند عملا مردم را مرعوب کند و به عقب براند. وقتي از اين نقطه نظر وضعيت را مورد توجه قرار بدهيم، مي بينيم رژيم پيشروي چنداني نداشته است. در يک نگاه کلي چنين به نظر ميرسد که مردم عقب رانده شده اند. بويژه وقتي شرايط را با ١٨ تير سال قبل مقايسه ميکنيد به چنين نتيجه اي ميرسيد. اما وقتي از نزديکتر به مساله نگاه ميکنيد، ميبينيد رژيم در دل همين شرايط بظاهر مختنق با مقاومتهاي بيسابقه اي روبرو شده.
ميدانيم هميشه يورش رژيم به مردم با حمله به زنان و مقابله با "بد حجابي" شروع ميشود. و در مقابل عکس العمل و مقاومت زنان شاخص خوبي از توازن قوا ميان مردم و رژيم است. در يورش اخير موارد متعددي از مقامت جانانه زنان داشتيم. در يک مورد زناني که از جانب لمپنهاي اسلامي رژيم مورد حمله قرا گرفته بودند نه تنها حجاب خودشان را برداشتند بلکه از خواهران زينب هم کشف حجاب کردند. در دل همين شرايط مبارزات کارگران و پرستاران و اقشار ديگر جامعه همچنان ادامه دارد.
اين واقعيتي است که امسال تظاهرات و اعتراضات سال قبل تکرار نشد و جنبش سرنگوني طلبانه مردم در آن سطح عروج نکرد و بروز پيدا نکرد، اما ازينجا نميشود و نبايد اين نتيجه را گرفت که مبارزه تمام شده و يا حتي ضعيف شده است. در ماه هاي اخير مبارزه مردم در ابعاد و در اشکال ديگري و حتي از لحاظ کيفي در اشکال پيشرفته تري مدام در جريان بوده است. مبارزات شکل يافته تر و متشکل تر و از لحاظ مطالبات و مضمون سياسي روشن تر و شفاف تر شده است. و اين واقعيت پايه اي تر و تعيين کننده تري از افت و خيز شکل بروز مبارزه مردم بصورت تظاهرات و يا اعتراضات خياباني است.
انترناسيونال: فکر نميکنيد که مواجهه مردم با رژيم اسلامي به کيفيت جديدي رسيده و در اين زمينه بايد اقدامات جديدتري را در دستور گذاشت؟
حميد تقوائي: دقيقا همينطور است. اين بحث را از چند ماه پيش، بعداز پلنوم بيستم، حزب ما مطرح کرد که ميتوان و بايد ابعاد و اشکال جديدي به مبارزات داد و از لحاظ کيفي سطح اعتراضات را ارتقا داد. وقتي از مبارزه صحبت ميکنيم يک تصوير و تلقي تصويريست که يک ناظر خارجي، يک خبرنگار از مبارزه دارد. اگر اتفاق قابل مشاهده اي از ديدگاه يک ناظر خارجي نيفتد و تظاهرات و اعتصابي در کار نباشد و مردم بخيابانها نريخته باشند به اين نتيجه ميرسند که اوضاع آرامست و جنبش و اعتراضي در کار نيست. بعبارت ديگر جنبش اعتراضي وقتي برسميت شناخته ميشود که بروز بيروني شديدي پيدا کرده باشد. اين نوع ارزيابي واقعيت و حقيقت را منعکس نميکند. بخصوص براي ما که خبرنگار و ناظر و گزارشگر تحولات و مبارزات نيستيم بلکه دست اندر کاران و سازماندهندگان يک جنبش اعتراضي و انقلابي هستيم که دارد در ايران شکل ميگيرد. از اين نقطه نظر جنبش سرنگوني را فقط با بروزاتش ارزيابي کردن ساده نگري و سطحي نگري است.
وقتي شما به جنبش سرنگوني دقيق ميشويد ميبينيد مدام در حال پيشروي است و بخصوص در چند سال گذشته راديکاليزه شده و به چپ چرخيده است. زماني در اين جنبش دوخرداديها و نهادهائي نظير دفتر تحکيم وحدت و اپوزيسيون راست با شعارها و مواضعي نظير نافرماني مدني و رفراندوم و غيره نفوذ و پايگاهي داشتند و توهماتي را بوجود مي آوردند. امروز مي بينيم جائي براي اين نيروها و شعارها و مواضع در ميان مردم نيست. آن طيفي که اپوزيسيون پرو رژيمي حکومت بود امروز کاملا منزوي و حاشيه اي است و از اين نظر جنبش رشد کرده است. از نظر اشکال مبارزاتي نيز همينطور. خواستهائي که مطرح ميشود، قطعنامه ها و بيانيه هائي که داده ميشود، تشکلهائي که بوجود مي آيند، همه نشانگر رشد و پيشروي جنبش سرنگوني طلبانه مردم است. ٨ مارس و اول ماه مه امسال، جريان زلزله بم و دستگيري فعالين کارگري در اول ماه مه در سقز اشکال جديدي از مبارزه و نحوه برخورد با رژيم را نشان ميدهد، که به نظر من کاملا مثبت است و بايد به استقبال آن رفت و رشد و ارتقايش داد. فعالين اين جنبش، در بين کارگران و يا زنان يا معلمان به کار کمپيني و متشکل علني روي مي آورند و چپ در اين جنبش قدم بجلو ميگذارد و هويت پيدا ميکند. در يک کلام ميشود گفت جنبش آگاهانه تر و سياسي تر و متشکل تر شده. وقتي اين معيارها را در نظر بگيريد شکي بجا نمي ماند که جنبش سرنگوني در دوره اخير گامهاي بلندي بجلو برداشته است. بحثهاي پلنوم بيستم حزب ما که در انترناسيونال منتشر شد، راهها و شيوه هاي عملي مشخصي را در همين جهت مطرح ميکند و رهبران عملي و چپ را به انجام آن فرا ميخواند. اين بحثها تحت عنوان حزب و جامعه در ايران و هويت علني بخشيدن به چپ در شماره هاي قبلي انترناسيونال منتشر شده و من خوانندگان و بويژه فعالين عملي مبارزات و اعتراضات مردم را به اين بحثها رجوع ميدهم.
انترناسيونال: ارزيابي شما از افق سياسي مسلط به مبارزه مردم چيست؟ آيا افق راست يا چپ در مبارزه مردم دست بالا را دارد؟
حميد تقوائي: نکته قابل توجهي که بويژه در دوسال اخير بايد بر آن انگشت گذاشت اينستکه مبارزات مردم و کلا جامعه در دوسال اخير به چپ چرخيده است و ما مدتهاست اين واقعيت را در شعارهائي که مردم مطرح ميکنند و در نحوه مبارزاتشان و برخوردي که به رژيم دارند مشاهده ميکنيم. مردم بيشتر و بيشتر به چپ ميگروند و چپ را انتخاب ميکنند و چپ هم از نظر حزبي با ما، با حزب کمونيست کارگري تداعي ميشود. اين حزب ما بود که مدتها قبل از شکل گيري جنبش سرنگوني پرچم سرنگوني را بلند کرده بود و شعارها و خواستهائي که امروز بر سر زبانهاست و در جامعه رايج شده است مدتهاست که بوسيله حزب ما در جامعه مطرح و تبليغ ميشود. شعارهائي مثل دولت سکولار و يا آزادي و برابري و لغو آپارتايد جنسي و لغو مجازات اعدام و غيره. اينها شعارها و مواضعي است که حزب ما بيش از دو دهه است پرچم آنرا بدست گرفته و براي تحقق آنها مبارزه کرده است. اين شعارها در مبارزات و در خيابانها فرياد زده ميشود و در قطعنامه ها و بيانيه ها منعکس ميشود. همه اينها نشان ميدهد که جامعه و جنبش انقلابي مردم عليه رژيم به چپ سوق پيدا کرده است. و دقيقا عکس اين موضوع براي راست صادق است. راست تا حد زيادي نفوذ خود را از دست داه است و شعارها و آلترناتيو راست همانطور که در بالا هم اشاره کردم، کلا در ميان مردم منزوي و بي اعتبار شده است. دو خرداد و سلطنت طلب و جمهوريخواهان زماني ميتوانستند ادعا کنند که در بخشهائي از جامعه نفوذ دارند و مواضع و سياستهايشان پيرواني دارد. اينها ميتوانستند در مواقعي که بعنوان نمونه روزنامه اي بسته ميشد اعتراضات مردم را بزير چتر خود بکشند و مثلا در جنبش دانشجوئي تحرکي بوجود بياورند، و يا اميدوار باشند که با تزهائي مثل نافرماني مدني اعتراضات مردم را کنترل کنند. دوره اين نيروها امروز به سر رسيده است و کلا نفوذ راست در جامعه رو به کاهش است. منظور من البته اين نيست که نيروهاي راست مطلقا هيچ پايگاهي ندارند. بالاخره هميشه بخش کوچکي از جامعه که منافعش اقتضا ميکند طرفدار راست هست. صحبت من بر سر کاهش نفوذ راست در يک سطح اجتماعي و بويژه در ميان کارگران و جوانان و زنان است.
انترناسيونال: امروز بخشي از جمهوريخواهان که سابقا طرفدار خاتمي بودند از "آشتي با مطالبات مردم" و "حق قيام مردم" صحبت ميکنند. حزب کمونيست کارگري همواره از سياست سرنگوني رژيم اسلامي، سازماندهي انقلاب کارگري و برقراري يک جمهوري سوسياليستي سخن گفته است. اوضاع امروز و تغييراتي که در جريان است چه وظايفي را مقابل حزب ميگذارد؟
حميد تقوائي: اينکه امروز دوخرداد چنين مواصعي ميگيرد نتيجه دو عامل مختلف است. يکي اينکه موقعيت دو خرداد در جامعه تغيير کرده است. دو خرداد يک سرش در رژيم بود و سر ديگرش در اپوزيسيون. امروز بخش درون رژيميش به اپوزيسيون رانده شده و ناگزيرست بعنوان اپوزيسيون حرف بزند. عامل دوم رابطه دو خرداد با مردم و با مبارزات اعتراضي مردم است. همانطور که گفتم جنبش مردم راديکال تر شده است و دو خرداد اگر بخواهد نقش هميشگيش در حفظ نظام را ايفا کند ناگزيرست گوشه چشمي هم به اعتراضات مردمي داشته باشد و نسبت به آن بي تفاوت نباشد. شعارها و مواضع ظاهرا مردمي که به آن اشاره کرديد از اينجا ناشي ميشود. اما اينها همه تلاشهاي عبثي است. عمر دو خرداد سپري شده. دو خرداد امروز چوب دو سر طلاست. هم در حکومت و در ميان بالائيها ارزش مصرفش را بعنوان سوپاپ اطمينان از دست داده و نقش چنداني نميتواند ايفا کند و هم از طرف ديگر در ميان مردم توهمي ايجاد نميکند و کسي را بدنبال خودش نميکشد. از اين نقطه نظر ميشود گفت دو خرداد از نظر سياسي هر چه بيشتر دارد به اوضاع بي ربط ميشود و اينکه چه مواضعي ميگيرد و چه ميگويد نه زياد در ميان بالائي ها اهميتي دارد و نه مطلقا در ميان مردم. اما به هر حال دو خرداد به شکل نيمه جان باقي خواهد ماند تا مگر زماني در يک تند پيچ و بالانس جديد قوا دوباره به کار بيايد و براي حفظ نظام بجلو رانده بشود. تا زماني که جمهوري اسلامي هست دو خرداد هم خواهد بود.
انترناسيونال: در باره سياست حزب و رهنمودهاي مشخص تا به سازماندهي انقلاب مربوط است روي چه نکاتي تاکيد داريد؟
حميد تقوائي: ما در ادبيات اخيرمان رهنمودهاي مشخصي را در رابطه با شرايط حاضر و در سطوح مختلف مبارزه مطرح کرده ايم. من اينجا بطور خلاصه اشاره ميکنم که ما خواستار اين هستيم که بخصوص فعالين چپ و رهبران عملي مبارزات مردم بويژه در ميان کارگران و جوانان و زنان قدم جلو بگذارند و دست بزنند به سازماندهي تشکلهاي علني که در شرايط حاضر امکانپذيرست، طرح بيانيه ها و قطعنامه ها و حمايت خواهي و اعلام حمايت از مبارزات بخشهاي ديگر جامعه را در دستور کارشان بگذارند، و همينطور کمپينها و مصافهاي معيني را حول مسائل مشخص مبارزاتي که پيش مي آيد و ميتواند نظر بخش وسيعي از جامعه را بخود جلب کند را سازمان بدهند. اينها همه ميتواند و بايد به شکل علني پيش برود و علني بودنشان خود ضامن حفظ امنيت و ادامه کاري آنهاست. اين نوع تشکلها و مطالبات و کمپينها حول مسائل خاص و معيني شکل ميگيرد که در توازن قواي موجود ميتواند طرح و دنبال بشود بي آنکه جمهوري اسلامي قدرت مقابله با آن را داشته باشد. فرضا حول مساله قتل زهرا کاظمي، حول مساله زلزله زدگان بم، حول مساله کشتار کارگران خاتون آباد و يا مساله دادگاه دستگير شدگان اول مه سقز که دوباره مطرح شده است. اينها همه مسائل مشخصي است که ميتواند مبناي انواع تشکلها، کمپينها، و پلاتفرمهاي مبارزاتي قرار بگيرد. من فعالين جنبش کارگري و کلا فعالين چپ در جامعه را فرا ميخوانم که در سطح هر چه وسيعتري اين تشکلها و کمپينها را ايجاد کنند، پلاتفرم و اهداف آنها را مشخص کنند و فعالانه آنها را گسترش بدهند. اين نقشه عملي است که از يک طرف در توازن قواي موجود کاملا عملي و امکانپذير است و از طرف ديگر در عين اينکه مستقيما شعار سرنگوني را اعلام نميکند - چون موازنه قوا اجازه نميدهد- در عين حال رژيم را از هر سو تحت فشار قرار ميدهد و در خدمت سرنگوني رژيم است. اين راه مشخص و عملي ايست براي تعميق و گسترش و بجلو سوق دادن جنبش انقلابي مردم عليه رژيم جمهوري اسلامي.
خلاصه کنم: ما خواستار کمپينها، تشکلها، قطعنامه ها و پلاتفرمها و بيانيه هائي هستيم که حول خواستهاي معيني در جنبش کارگري و در ميان جوانان و زنان و بخشهاي مختلف جامعه شکل بگيرند و بطور علني مطرح بشوند و نيرو جمع کنند. اين وظيفه ايست که در برابر فعالين و رهبران عملي مبارزات مردم قرار دارد.