از انترناسيونال ۴۸،  جمعه  ۳۰  مرداد  ۱۳۸۳ -  ۲۰ اوت ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

دست رژيم از سر فعالين کارگري کوتاه!

سياوش دانشور

اخيرا جمهوري اسلامي طي نامه هائي به دستگير شدگان اول مه سقز ميخواهد آنان را در روزهاي آتي دادگاهي کند. بنا به اخبار دريافتي قرار است برهان ديوارگر و محمود صالحي روز دوم شهريور و جلال حسيني و محمد عبدي پور روز سوم شهريور دادگاهي شوند. اتهامات وارده به دستگيرشدگان اول مه مثل هميشه نخ نما و متکي به پرونده سازي است: ارتباط با گروههاي اپوزيسيون!

گردهمائي در روز جهاني کارگر حق طبيعي و مشروع کارگران و مردم آزاديخواه است و ربطي به رژيم اسلامي ندارد. اين کارگران "جرمي" مرتکب نشده اند. مجرم رژيم اسلامي است که ميليونها خانواده کارگري و اکثريت عظيم مردم را به گرسنگي و فقر و بيکاري و فحشا و اعتياد و ناامني سياسي و اقتصادي و اجتماعي محکوم کرده است. اگر قرار است دادگاهي تشکيل شود، که بزودي تشکيل خواهد شد، دادگاه سران رژيم اسلامي در پيشگاه مردم بجرم يک ربع قرن جنايت عليه مردم ايران است. بيدادگاههاي رژيم اسلامي درست مانند تمام ارکان اين رژيم کوچکترين مشروعيتي ندارد. اين سياست رژيم اسلامي بايد در نطفه خفه شود. اين تلاش مذبوحانه رژيم اسلامي بايد پاسخي محکم و دندان شکن بگيرد. اينرا جنبش آزادي و برابري و در راس آن حزب کمونيست کارگري تضمين ميکند. جمهوري اسلامي با سياست محاکمه فعالين اول مه تلاش ميکند شکست مفتضحانه اش را در اول مه جبران کند. دستگيري شرکت کنندگان اول مه سقز با عکس العمل يک جنبش قوي توده اي و جهاني پاسخ گرفت. جنبش همبستگي کارگري در داخل و خارج جمهوري اسلامي را به عقب نشيني وادار کرد و دستگيرشدگان در ميان استقبال گرم و پرشور مردم آزاد شدند. پوزه جمهوري اسلامي در اين ماجرا به خاک ماليده شد. حال برگشته تا انتقام بگيرد. اينبار پاسخي به مراتب قاطع تر و سراسري تر بايد رژيم اسلامي را سرجايش بنشاند.

الگوها و تجارب همبستگي طبقاتي و کارگري در مورد کشتار کارگران خاتون آباد و آزادي شرکت کنندگان در اول مه سقز امسال، مبناي حرکت همه جانبه و فوري براي مقابله با رژيم اسلامي است. اقدامات متنوع و وسيعي ميتواند در دستور قرار بگيرد. اولا بايد همه مردم در داخل و خارج از اين واقعه بعنوان يک مسئله مهم مطلع باشند. بايد پوسترهاي اين کارگران همه جا به در و ديوار چسپانده شود. اين واقعه را بايد به يک موضوع داغ سياست ايران تبديل کرد. ثانيا بايد خواستي همگاني در راس هر اعتراض عليه اين سياست محوري شود: دادگاه محکوم است و بايد الغا شود! شرکت در اول مه جرم نيست، حق طبيعي کارگران است! اين خواست بايد از زبان مجامع عمومي کارگري، قطعنامه ها، طومارها، شعارها، اجتماعات و غيره در ابعاد سراسري مطرح شود. حمله به فعالين کارگري در هرگوشه ايران حمله به کل طبقه کارگر و به اين اعتبار حمله به جنبش آزادي و برابري است، در همين ابعاد بايد درک شود و در همين ابعاد بايد پاسخ بگيرد. بخشهاي مختلف طبقه کارگر ايران در صنايع کوچک و بزرگ بايد فورا عکس العمل نشان دهد. تعيين روشهاي اعتراضي مثل اعتصاب کوتاه مدت، سخنراني و صدور قطعنامه در مجمع عمومي کارخانه يا سالن نهارخوري، فرستادن پيام پشتيباني براي خانواده هاي اين کارگران، فراخوان و دعوت از مردم براي اعتراض به اين سياست ضد کارگري رژيم اسلامي، ميتواند فورا جمهوري اسلامي را به عقب نشيني وادار کند. بخشهاي مختلف مردم و جنبش آزاديخواهانه از دانشجويان، معلمان و پرستاران لازم است عکس العمل نشان دهند. بايد اين حمله به کارگران را حمله به خود تلقي کنند. خانواده هاي اين دوستان نقش مهمي در بسيج مردم در ابعاد سراسري و بويژه در سقز و شهرهاي کردستان دارند. بايد راسا با رسانه ها و نهادهاي مختلف سخن بگويند و خواهان حمايت همه جانبه جهاني شوند. در سراسر ايران و در شهرهاي کردستان بايد مردم آزاديخواه خانواده هاي اين کارگران را در حلقه عظيم حمايت خود قرار دهند. بايد نداي همبستگي جهاني و طبقاتي و آزاديخواهانه از هرگوشه بلند شود.

در خارج کشور بايد صفي وسيع از افکار عمومي پيشرو، اتحاديه هاي کارگري و سازمانهاي مدافع حقوق انساني رژيم اسلامي را زير منگنه بگيرد. بسيج اتحاديه ها و افکار عمومي پيشرو، اجتماع و تظاهرات و افشاي چهره سرکوبگر و ضدکارگري رژيم اسلامي به ميليونها مردم در اين کشورها امر فوري همه آزاديخواهان است. تنظيم شکايت از جمهوري اسلامي با خواست اخراج نمايندگان رژيم از نهادهاي بين المللي از جمله سازمان جهاني کار از جانب اتحاديه و سازمانهاي معتبر کارگري جهان بايد در دستور قرار بگيرد.

حزب کمونيست کارگري ايران با تمام قوا تلاش ميکند صف هرچه گسترده تر از کارگران و مردم آزاديخواه را در داخل و خارج براي تحقق اين اهداف به ميدان بکشد. کارگران کمونيست و رهبران عملي و راديکال جنبش آزادي و برابري، اعضا و کادرهاي حزب بايد در راس و در صف مقدم اين تلاشها قرار بگيرند. دست کثيف ارتجاع اسلامي از سر کارگران بايد فورا کوتاه شود.