از انترناسيونال ۳۴،  سه شنبه  ۲۶  خرداد  ۱۳۸۳ -  ۱۵ ژوئن ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

اتحاديه اروپا، جمهوري اسلامي و "حقوق بشر"

کاظم نيکخواه

از روز شنبه هيئتي از جانب اتحاديه اروپا تحت عنوان "هيئت حقوق بشر اتحاديه اروپا" به رياست "مايکل گالر" وارد ايران شده است. اين هيئت از امروز دوشنبه ٢٥ خرداد مذاکرات خود را با مقامات حکومت اسلامي آغاز نموده است. اين چهارمين دور مذاکرات اتحاديه اروپا با حکومت اسلامي تحت عنوان "حقوق بشر" است که از مارس سال ٢٠٠٣ آغاز شده است. در مذاکرات امسال هيچ سازمان غير دولتي اي بجز عفو بين الملل شرکت داده نشده اند. سازمانهايي نظير "سازمان ديده بانان حقوق بشر" و "کميسيون بين المللي حقوق دانان" و گزارشگران بدون مرز در اين مذاکرات حضور ندارند. تا آنجا که به هيئت جمهوري اسلامي مربوط ميشود جواد لاريجاني بر کل مذاکرات نظارت دارد و نمايندگاني از قوه قضائيه جمهوري اسلامي نظير معاون دادستان تهران و معاون زندانها بهمراه هيئتي از وزارت امور خاجه رژيم اسلامي در مذاکرات شرکت دارند.

سوال اينست که هيئت حقوق بشر اتحاديه اروپا چه مساله اي را ميخواهد حل کند و به چه نيازي پاسخ گويد؟ آيا قرار است اينها به موج اعدامهاي اخير در ايران اعتراض کنند؟ آيا قرار است زنان تحت اعدام و سنگسار نظير افسانه نوروزي و کبرا رحمان پور و ليلا و ديگران را نجات دهند؟ آيا قرار است به سرکوب و دستگيري کارگران در اول مه و پايمال کردن حقوق بديهي کارگران نظير حق اعتصاب و تشکل و امثال اينها رسيدگي کنند؟ آيا ميخواهند دانشجويان معترض زنداني را رها کنند؟ جواب اين سوالات مطلقا منفي است. هيچکدام از اين مسائل آشکارا هدف مذاکرات حقوق بشري با مقامات دست دوم حکومت اسلامي را تشکيل نميدهد. مذاکره بر سر "حقوق بشر" کذائي پوشش ادامه مناسبات و مراودات اقتصادي و سياسي دولتهاي اروپايي با يکي از کثيف ترين و جنايتکارترين حکومت هاي تاريخ است. اين مراودات در حالي صورت ميگيرد که جمهوري اسلامي براي ارعاب و ايجاد فضاي خفقان عليه مردم معترض و سرنگوني طلب، به اعدامها و دار زدنهاي علني و در ملاء عام و تهاجم به زنان و جوانان شدت داده است. در همين هفته هاي اخير دهها نفر را حلق آويز کرده و به جنايت قرون وسطائي قطع دست و پاي افراد رسما اقدام کرده است. اينها را عاليجنابان رياکار و کثيف اتحاديه اروپا بخوبي ميدانند و بازي حقوق بشري با آخوندهاي قوه قضائيه و روساي زندانها قرار است نشان دهد که آنها به آن بي توجه نيستند.

تمام مساله اينست که دولتهاي اروپايي و در راس آنها دولت آلمان و فرانسه و ايتاليا و بريتانيا به مناسبات اقتصادي و سياسي و ديپلماتيک با جمهوري اسلامي نياز دارند و ميخواهند همچون بيست و پنج سال گذشته اين حکومت را داشته باشند. اين رابطه گذشته از جنبه هاي اقتصادي فوري آن که راه صدها شرکت اروپايي را به ايران باز کرده، در رقابت با آمريکا نيز مورد نيازشان است. با بن بست و شکست سياست آمريکا در عراق و تا حدي افغانستان و دست به دامن سازمان ملل شدن حکومت بوش، دولتهاي اروپايي دست خود را در مراودات با جمهوري اسلامي بازتر مي بينند. در اين رابطه آنها حتي دعاي خير حکومت بوش را نيز به همراه خود دارند که شايد بتوانند حکومت اسلامي را از موش دواني در عراق برحذر دارند. براي بخشي از اروپا و بويژه فرانسه و آلمان که در شروع جنگ عراق به دليل مخالفت با جنگ تحقير شده بودند، اين موقعيت مناسبي است که نبايد آنرا از دست بدهند. اين فرصتي است براي محکم کردن جاي پاي خود در ايران و مقابله با پيشروي استراتژيک آمريکا در عراق و در منطقه. اين راهي است براي شريک شدن در منابع اقتصادي و نفتي خاورميانه و حفظ يک پايگاه استراتژيک در منطقه از طريق جمهوري اسلامي. به همه اين دلايل ايران براي دولتهاي اروپايي يک نقطه استراتژيک است که به سادگي آنرا نميخواهند از دست بدهند.

"حقوق بشر" اما يک شوخي بيشتر نيست. با "حقوق بشر" اينها تلاش ميکنند اولا سر مردم را شيره بمالند و به افکار عمومي جهان که حکومت اسلامي را بحق انزجار آور و جنايتکار و قرون وسطائي ميداند وانمود کنند که دارند براي بهبود وضعيت حقوق بشر تلاش ميکنند. بعلاوه سلاح تبليغات منفي را از دست رقباي خود بگيرند. کارکرد پوشش حقوق بشري اينست که به يک رابطه جا افتاده اقتصادي و سياسي و حتي نظامي بيست و پنج ساله، حالتي سيال و مبهم بدهد که گويا اروپا به شرطي حکومت ايران را در جامعه بين المللي مي پذيرد و حاضر به ادامه رابطه با جمهوري اسلامي است که اين حکومت به سرکوب حقوق بشر پايان دهد.

يک مقام حکومت اسلامي ميگويد: مقامات ايراني نيز قرار است مسائلي از قبيل بيگانه ستيزي در اکثر کشورهاي اروپايي، اسلام ستيزي، حجاب زنان و همکاري انگلستان با حکومت آمريکا در عراق را در مذاکره با هيئت اتحاديه اروپا مورد نقد قرار دهند. و سر آخر اين به آن در. در بهترين حالت اينها به آن رضايت ميدهند و آنها به اين. و بازي ادامه مي يابد.

حقوق بشر تا آنجا که به اهداف قدرتهاي اروپايي و غربي مربوط ميشود يک بازي ديپلماتيک است. اما تا آنجا که به مبارزه مردم جهان براي تحميل اين حقوق به دولتها مربوط ميشود ديگر يک بازي نيست. يک جبهه گسترده در سطح جهان در دفاع از حقوق انساني عملا وجود دارد و به اشکال مختلف اين قدرتها را زير فشار قرار ميدهد. آنچه اين جبهه گسترده بين المللي فاقد آنست يک رهبري راديکال و سازش ناپذير است که بي کم و کاست بر ارزشها و حقوق انساني پافشاري کند و حکومتهاي بورژوايي را وادار کند که عملا پاي بندي خود به اين ارزشها را نشان دهند و به مماشات با نيروهاي قرون وسطائي و سرکوبگري نظير حکومت اسلامي پايان بخشند. هرچه اين جنبش گسترده بين المللي به اين سو گام بردارد، مماشات دولتها با دولتها و حکومتهاي سرکوبگر دشوار تر ميشود. بي ترديد جنبش راديکال سرنگوني و حق طلبانه مردم ايران عليه حکومت اسلامي يکي از تاثيرات مستقيمش تقويت بخش راديکال جبهه انساني و حقوق انساني در سطح جهان خواهد بود. هرچه صداي اين جنبش در سطح جهان به نحو رساتري به گوش رسد، جنبش بين المللي دفاع از حقوق انساني نيز راديکال تر خواهد شد.