در حاشيه رويدادها
سياوش دانشور
مانورهاي توخالي
بدنبال اصابت گلوله به قبر علي و حسين، در ميدان فلسطين تهران حزب الله دکان ثبت نام براي "عمليات استشهادي" باز کرده است. ابتدا آمار ٢٥٠٠ نفري از داوطلبان را اعلام کردند. کيهان نوشت که ظرفيت اعلام آمادگي بالاست و ميتواند به مرز "چهل ميليون و بيشتر" هم برسد!؟ قرار است از اينترنت براي ثبت نام داخلي و بين المللي تروريستها استفاده شود. پرده ديگر اين نمايش اجتماعات حزب الله در مقابل سفارت انگلستان با شعارهاي "مرگ بر آمريکا" و "مرگ بر اسرائيل" و مشابه آن در آغاز کار مجلس هفتم است. واقعيت اينست که بجز مقداري نيروي کرايه اي و نانخور حکومت، نه در تهران ١٢ ميليوني و نه در ايران ٧٠ ميليوني کسي تره براي حسين و علي تا چه رسد براي مقبره هايشان خرد نميکند. مردم، اين خاندان و اسلافشان در ايران و نظام منحوسشان را منشا بدبختي خود ميدانند. برعکس تصوير امثال کيهان، اين موضوع مثل فيلم مارمولک وسيله ديگري براي دست انداختن آخوند و اسلام و مقدساتش در ميان مردم شده است. در ايران ميگويند راستي چرا امدادهاي غيبي جلو گلوله ها را نگرفت؟ يا اينکه اين "امام زمان" به چه درد ميخورد؟ نسل جوان جامعه ايران، که هفتاد درصد جمعيت را تشکيل ميدهند، پيشتر مراسم عاشورا را به "حسين پارتي" تبديل کرده اند. در چنين جامعه اي که نفرت از مذهب در آن موج ميزند واضح است که موضوع گلوله خوردن قبر حسين و علي هم سرنوشتي جز جوک و دست انداختن اسلام پيدا نميکند.
جمهوري اسلامي هر روز موقعيتش در عراق تضعيف ميشود. پروژه مقتدا صدر با کمک تروريستهاي ارسالي سپاه و اطلاعات رژيم نتوانست بخشهاي مختلف جريانات اسلامي در عراق را جلب کند. سرمايه گذاري روي عواطف عقب مانده بخاطر سوراخ شدن بناي يک ارتجاع مذهبي واکنشي از سر استيصال براي پوشاندن يک سياست شکست خورده است. جنبه ديگر و مهمتر اين موضوع مصرف داخلي آنست. جمهوري اسلامي و تروريستهايش قرار نيست به داد قبر حسين و علي برسند. برعکس، قرار است حسين و علي به داد وضعيت وخيم جمهوري اسلامي برسند. قمه چرخاني و آوردن حزب الله در خيابان يک اسم رمز و يک نمايش اعلام آمادگي رژيم براي تعرض به مردم معترض در آستانه ١٨ تير است. هم مردم و هم رژيم اين را ميدانند. رژيمي که ميخواست زماني اسلام را به جهان "صادر" کند و "قدس و کربلا را آزاد کند"، امروز با جمع کردن چند صد نفر کرايه اي براي شعار دادن و کوکتل پرت کردن بطور رقت باري شکست سياسي ايدئولوژيکش را به نمايش ميگذارد. دست انداختن علي و حسين و امام زمان نتيجه شکست اسلام در ايران و بروز ديگري از موج برگشت قوي ضد اسلامي در ميان مردم است. سران رژيم در واکنش مردم به اين ماجرا عاقبت خود را ميبينند.
سالروز مرگ خميني
اينروزها رژيم اسلامي و جناحهايش در مراسمهاي "ارتحال امامشان" هر کدام ميخواهند وفادارايشان را به راه خميني اثبات کنند. انصافا اين يک قلم را راست ميگويند. اينها جملگي شاگردان مکتب خميني رهبر فاشيسم اسلامي معاصر هستند. همراه خميني و زير پرچم خميني دسته جمعي انقلاب ٥٧ را بخون کشيدند و بيش از صد هزار انسان شريف و آزاديخواه را کشتار کردند. زير پرچم خميني ميليونها جوان را در ميدانهاي مين جنگ ايران و عراق لت و پار کردند. زير پرچم خميني چاقو کشي و اسيد پاشي و قمه زني را براي تحميل حجاب به زنان سازمان دادند. زير پرچم خميني مردم کردستان را بمباران کردند. زير پرچم خميني سپاه و بسيج و کميته و شکنجه گر و شکنجه گاه سازمان دادند. زير پرچم خميني يک جامعه شصت ميليوني را به زندگي در يک زندان بزرگ محکوم کردند. از خشکه مقدس هايشان تا تازه ولتريزه و پوپريزه شده هايشان همگي در جنايتها و نسل کشي مردم ايران سهيم بودند. همينطور برادران ديگرشان در جنبش ملي اسلامي از قبيل بني صدر، سران جبهه ملي و نهضت آزادي تا حزب توده و اکثريت و نويسندگان آخوند زده در يک صف واحد براي تحکيم ضد انقلاب اسلامي عليه کارگران و مردم در انقلاب ٥٧ نقش ايفا کردند.
مردم ايران در سيماي خميني دوران وحشت، بمباران کردستان، قتل عام ترکمن صحرا، کشتارهاي اوين و قزل حصار و خرداد شصت، سازماندهي جنايت، بيحقوق کردن اکثريت جامعه، و حمايت دنياي سرمايه داري و در راس آن آمريکا و انگليس و فرانسه از خميني و رژيم اسلامي که براي نجات سرمايه داري ايران در انقلاب ٥٧ بميدان آورده شد را ميبينند. و امروز مردم ايران عليه اين سيماي خميني و عليه رژيمي که کل جناحهاي آن در سالروز مرگ خميني بر سر اعلام وفاداري به او در مسابقه هستند، به ميدان آمده اند.
آنچه در سالروز مرگ اين جنايتکار مخوف تاريخ بيشتر از هر زماني خود را نشان ميدهد کمر راست کردن انقلابي ديگر براي جارو کردن ضد انقلاب اسلامي و سرمايه داري در ايران است.