١٨ تير، براي سرنگوني حکومت، براي آزادي و برابري!
علي جوادي
٥ سال پيش بستن نشريه دوم خردادي "سلام" بهانه اي براي شروع يک اعتراض همگاني شد، اعتراضاتي که در تقابل با تهاجم وحشيانه رژيم به خوابگاه دانشجويان شکل گرفت. اين اعتراضات به "شش روزي که حکومت اسلامي را لرزاند"، لقب گرفت. اين يک رويداد تاريخي بود. در واقع در ١٨ تير ٧٨ جهان شاهد اعلام موجوديت قوي و علني جنبشي توده اي براي سرنگوني رژيم اسلامي در ايران بود. نشريه دست راستي اکونوميست با نگراني و تيزبيني خاصي پرسيد: آيا انقلاب دوم ايران آغاز شده است؟ متعاقبا يکسال پيش در اعتراضات ٢٠ خرداد تا ١٨ تير جامعه شاهد رويداد تاريخساز ديگري بود، انقلابي شکل گرفت که در حرکت اوليه خود پرچم آزادي و برابري را برافراشت.
اين رژيم با خواست و مختصات زندگي روزمره مردم در ضديتي آشکار قرار دارد. جامعه ايران يک جامعه اسلامي نيست. سنتها و مناسبات اسلامي نه يک تمايل واقعي و ذاتي اکثريت مردم بلکه يک تحميل اجباري است که هر روز بايد با شلاق و ارعاب و زندان بر مردم معترض تحميل گردد. از طرف ديگر رژيم اسلامي سرمايه اکنون در بن بست اقتصادي لاعلاجي قرار گرفته است. راه حلي ندارد. نتيجه عملکرد اقتصادي اسلاميستها براي مردم چيزي جز فقر و بيکاري و بي خانماني و سيه روزي نبوده است. بيکاري گسترده و ٦ ميليوني، نرخ تورم بالاي ٢٠٪، و گسترش بيسابقه اعتياد و فحشا چهره جامعه را ترسيم ميکند. از هر نظر اين حکومت در بن بست است. اعتراضات سال گذشته نشان داد که جامعه براي سرنگوني رژيم پرچم انقلاب را در دست دارد.
اعتراضات ١٨ تير به جناحهاي رژيم اسلامي نشان داد که قادر نيستند جنبش سرنگوني طلبانه مردم را از درون مهار کنند و يا آنرا به ابزاري براي معاملات سياسي درون جناحي خود تبديل کنند. نيروهاي جناح خاتمي ديدند که زمانيکه مردم به خيابان مي آيند وقعي به بيانيه هاي شوراي عالي امنيت ملي و اخطارهاي عمال و دار و دسته خامنه اي و غيره نميگذارند. نيروهاي اوباش اسلامي با شعار "توپ، تانک، بسيجي ديگر اثر ندارد" مواجه شدند. در ١٨ تير مردم شاهد شکست تلاش نيروهاي ملي اسلامي در همراهي با جناح دوم خرداد براي خاموش کردن شعله اعتراض دانشجويان و مردم بودند. ١٨ تير جايگاه و چهره واقعي دوم خرداديها را به عرياني نشان داد. در فرداي ١٨ تير سياست "فشار از پايين، چانه زني در بالا" به سياست "بازدارندگي فعال" اعتراضات مردم تغيير يافت. ١٨ تير درس تلخي به جناحهاي رنگارنگ دوم خردادي داد. دچار تفرقه و جدايي بيشتر شدند. رکود و بي آبرويي اين جريانات از آنروز شتاب بيشتري گرفت.
در فرداي ١٨ تير ٧٨ جريانات دوم خردادي مذبوحانه کوشيدند تا حرکت دانشجويان براي خارج کردن تظاهرات از حيطه دانشگاه را نتيجه سياست انصار حزب الله براي سرکوب اعتراضات دانشجويي قلمداد کنند. کوشيدند به آتش کشيده شدن چند مرکز دولتي را کار "اراذل و اوباش" قلمداد کنند. جاي تعجبي هم نبود. تمام رژيمهاي مرتجع و استبدادي زمانيکه مردم در تلاش براي سرنگوني رژيم به سمبلهاي آن حمله ميکنند چنين اقداماتي را کار گروهي "خرابکار" بيان ميکنند. مراکز سپاه و مساجد و کميته ها مراکز شکنجه و سرکوب و ترور و ارعاب و تحميق مردم هستند، بدون شک در هر خيزش توده اي مورد حمله مردم قرار خواهند گرفت.
در فرداي ١٨ تير ٧٨ جناحهاي رژيم اسلامي کوشيدند با حربه کودتا مردم را خانه نشين کنند. تبليغ وقوع کودتا، تلاش براي جلوگيري از کودتا، خطر احتمالي کودتا جملگي چنين هدفي را دنبال ميکردند. اما مبلغين اين سياستها بسرعت پي بردند که مردم مرعوب کودتا نخواهند شد. کودتا در مقابل مردم به ستوه آمده اي که در کمين رژيم اسلامي هستند مانند جرقه آتشفشاني خواهد شد که رژيم را بهمراه خود بسرعت بزير خواهد کشيد. رژيم اسلامي در پس کودتا نه تنها قادر به حل هيچ معضلي نخواهد بود بلکه با اعتراضاتي گسترده مواجه خواهد شد که فصل پاياني عمر رژيم خواهد بود.
١٨ تير در عين حال درسهاي معيني براي دول غربي و بوروژازي جهاني به همراه داشت. معلوم شد که غرب در استراتژي خود براي ايجاد تغيير و تحول در درون رژيم بمنظور پايان دادن به بحران حکومتي رژيم شکست خورده است. متناظر با اين ارزيابي استراتژي قديم مورد ارزيابي و تجديد نظر قرار گرفت. سياست "تغيير رژيم" در اين راستا معني پيدا ميکرد. اما اين سياست هم اکنون با معضلات جدي اي روبرو شده است. تجربه آمريکا در عراق به هر ناظري که ريگي به کفش نداشته باشد نشان داد که سياست "تغيير رژيم" آمريکا چيزي جز فاجعه و از هم پاشيدگي شيرازه جامعه بدنبال نخواهد داشت. صورت مساله غرب اکنون اين است: اگر رژيم اسلامي رفتني است، اگر انقلاب ديگري در راه است، چگونه بايد با اين تحولات روبرو شد؟ چگونه ميتوان تلاطم هاي بعدي ايران را کنترل کرد؟ چگونه ميتوان از خيزش طبقه کارگر و کمونيسم و آزاديخواهي در ايران جلوگيري کرد؟ کدام آرايش سياسي - حکومتي قادر خواهد بود در مقابل تحولات راديکال ايران بمثابه نيرويي موثر قد علم کند. چگونه ميتوان آلترنايتو بورژوازي مطلوب خود را در صدر تحولات قرار داد. آيا پروژه نوبل و علم کردن امثال شيرين عبادي برگهايي نيز در اين راستا نيز نيستند؟
١٨ تير ٧٨ جنبش سرنگوني توده هاي مردم را در مقابله با جنبش براي "اصلاح" رژيم در مرکز سياست ايران قرار داد. و متعاقب آن توجه به نيروهايي که خواهان سرنگوني اين رژيم جلب شد. اين دو جنبش که سرنگوني رژيم حلقه اي در راه رسيدن به آلترناتيو مطلوبشان است، کدامند؟ در يکطرف جنبش کمونيسم کارگري قرار دارد، پرچمدار آزادي و برابري و يک جمهوري سوسياليستي است، متکي بر اعتراض و عمل مستقيم کارگري است. اين جنبش اعتراض زنان برابري طلب و اعتراض زنان آزاديخواه و راديکال را با خود خواهد داشت. خواهان آزادي هاي بي قيد و شرط، برابري بي قيد و شرط زن و مرد، سکولاريسم، از ميان بردن فقر و فلاکت و استثمار است. در طرف ديگر جنبش ناسيوناليسم راست و محافظه کار را داريم. مدافع سياستهاي بازار و صندوق بين المللي پول و ضد کارگر و ضد کمونيست و آزادي همه جانبه مردم است. سلطنت طلبان نيروي عمده اين صف هستند. بدنبال اعاده اوضاع گذشته هستند. و اکنون اميدشان را به توپ و تانک و به نيروي نظامي آمريکا و قدرت آمريکا گره زده اند. نبرد بر سر سرنوشت آتي ايران نبردي ميان اين دو نيرو در مقابله با جمهوري اسلامي است. هر چند نبرد نهايي و سرنوشت بر سر آينده ايران همچنان در راه است، اما جامعه از هم اکنون تمايل خود را نشان داده است. پرچم سرخ آزادي و برابري جوهر اين تمايل را نشان داد.
در ١٨ سال گذشته ما شاهد شکل گيري گوشه اي از تقابل اين دو اردوگاه بوديم. اين دو کمپ به استقبال سازماندهي سالگرد ١٨ تير رفتند. در يک طرف جنبشي که خواهان گسترش اعتراضات سرنگوني طلبانه مردم است، کوشيد ١٨ تير با شعارها و خواستها و مطالباتي سرنگوني طلبانه و براي آزادي و برابري تداعي شود، مهر برابري طلبي و آزاديخواهي بر اين جنبش کوبيده شود. در طرف ديگر و بمنظور جلوگيري از تعميق اعتراضات مردم، نيروهاي جنبش راست و محافظه کار کوشيدند اين روز با شعار رفراندوم تداعي شود. اما نتيجه نبرد و کشمکش بسرعت روشن شد. راست کنار زده شد. مردم به راه انقلاب، به چپ متمايل شدند. اکونوميست اوضاع را درست ديده بود. انقلابي ديگر در راه بود.
امسال نيز بايد به استقبال ١٨ تير رفت. در ١٨ تير امسال جنبش آزاديخواهي بايد گامهايي بلندي بسوي سرنگوني رژيم اسلامي بردارد. سرنگوني با توسل به يک خيزش توده اي، به شيوه اي انقلابي، انساني ترين راه خلاصي از رژيم جانيان اسلامي است. اين رژيم با زبان خوش در مقابل اراده مردم کنار نخواهد رفت. بايد سرنگونش کرد. رفراندوم راهي براي سرنگوني و خلاصي از رژيم اسلامي نيست. نبايد گذاشت نيروهاي دست راستي جوهر واقعي و پيام سرنگوني طلبانه ١٨ تير را از آن سلب کنند. ١٨ تير را بايد به روز باشکوه ديگري در راه سرنگوني رژيم اسلامي تبديل کرد. با شعارهاي سرنگوني طلبانه، با شعار آزادي و برابري، با شعارهاي دست مذهب از زندگي مردم کوتاه، لغو آپارتايد جنسي، نه به حجاب اجباري، بايد به ميدان آمد. در ١٨ تير جنبش سرنگوني طلبي بايد گامهاي بلندي به سمت پيروزي و آزادي و برابري بردارد.