از انترناسيونال ۲۸،  سه شنبه  ۵  خرداد  ۱۳۸۳ -  ۲۵ مه ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

در حاشيه رويدادها

کاظم نيکخواه

آمريکا: بن بست عراق و بازي انتقال قدرت

بنا به گزارشها دولت هاي آمريکا و انگلستان امروز دوشنبه ٢٣ ماه مه قعطنامه تازه اي را در مورد اوضاع عراق به اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل ارائه داده اند تا بزودي مورد بحث قرار گيرد. از محتواي اين قطعنامه اطلاع دقيقي در دست نيست اما گفته ميشود که اين قطعنامه قرار است راهي را براي دخالت سازمان ملل و کشورهاي عضو اين سازمان در اوضاع عراق بگشايد و از اين طريق معضل و کلاف سردرگمي را که حکومت بوش و بلر در عراق در آن گرفتار آمده اند، به نحوي بگشايد. قعطنامه اخير به طرح انتقال قدرت به "حکومتي از مسئولان عراقي" که آمريکا قول آنرا براي ٣٠ ژوئن داده است، مستقيما مربوط ميشود. از سوي ديگر اخضر ابراهيمي نماينده دبير کل سازمان ملل در بغداد بسر ميبرد و گزارش شده است که او اعضاي آنچه "دولت انتقالي آينده عراق" ناميده ميشود را انتخاب کرده و اکنون مشغول مذاکره براي تعيين نخست وزير و رئيس جمهوري آينده اين کشور است. اسامي وزراي و سران اين "حکومت" نيز بنا به گزارشها هفته آينده اعلام خواهد شد.

همه کس ميداند که اينها همه تشريفاتي توخالي است. سرنوشت بحران عراق را اين قطعنامه ها و دولتهاي پوشالي و ساخت و پاخت ها تعيين نميکند. دولت آمريکا که پيش از شروع جنگ و در حين مذاکرات کشورهاي عضو سازمان ملل، کل اين سازمان را به تحقير و تمسخر گرفتند و در گرماگرم بحث و مذاکرات جنگ را آغاز کردند، با فرورفتن در باتلاق جنگ و ترور در عراق، به اين سازمان نيازمند شده اند. آنها ميخواهند فشارهاي رسمي و بين المللي را از روي خود بردارند و بحران را به دامان سازمان ملل و ناتواني اين سازمان بيندازند. آنها در عين حال اميدوارند که پاي چند کشور پرو آمريکائي مسلمان را تحت عنوان "نيروهاي حافظ صلح" به بحران عراق بکشانند. اين در عين حال براي جرج بوش که با مساله انتخابات رياست جمهوري آمريکا در شش ماه آينده روبروست، قرار است راهي بگشايد که خود و راست ترين جناح راست آمريکا را از زير ضرب انتقاد و خشم و نفرت داخلي و بين المللي بيرون بکشد، و به آنها امکان دهد که تحت عنوان اينکه آمريکا در آستانه بيرون کشيدن نيروهايش از عراق ميباشد، دست به يک تعرض تبليغاتي بزنند. سرنوشت و آينده عراق را اين بازيها تعيين نميکند بلکه توازن قوا ميان نيروهاي واقعي درگير در اين جامعه است که حرف آخر را خواهد زد. در دل ظلمت جنگ و تروريسم کور و بمبها و انفجارات، صداي مردم ميليوني عراق چندان به گوش نميرسد. اما بي ترديد روزي که مردم امکان يابند پا به ميدان بگذارند و خواست و آرزوي خويش را فرياد زنند، ارتشهاي تادندان مسلح و دستجات ترور اسلامي و کل سناريوهاي جهنمي آنها ميداني براي بقاء و يکه تازي در اين جامعه نخواهند داشت.

مجلس هفتم اسلامي در آستانه افتتاح

مجلس اسلامي در روز هفتم اسفند ماه يعني سه روز ديگر قرار است افتتاح شود. از حدود ٣٠٠ نماينده اين مجلس قريب پنجاه نماينده از آن اصلاح طلبان است و بقيه را طيفهاي مختلف و فراکسيونهاي محافظه کار نظير "آباد گران" و "راستگرايان سنتي" و "خدمتگزاران مستقل" و طيفهاي نزديک به آنها تشکيل ميدهند. بنا به گزارشها رياست مجلس هفتم قرار است به حداد عادل چهره شاخص جناح راست سپرده شود. تاکنون بر سر رياست مجلس و نقش روحانيون در مجلس و غيره اختلافاتي بين فراکسيونهاي مجلس بروز کرده است و بي ترديد اين اختلافات به صحنه مجلس نيز کشيده خواهد شد. اما آنچه اکنون بر همگان روشن است اينست که مجلس اسلامي چه با اکثريت دو خردادي و چه با اکثريت جناح مقابل شاخصي براي ارزيابي وضعيت کل جمهوري اسلامي و صحنه سياسي در ايران نبوده و نخواهد بود. اين مجلس هيچگاه نقش مهمي در اوضاع ايران نداشته است. سرنوشت اين حکومت و کل سياست در ايران را رابطه توده هاي ميليوني کارگران و مردم با کل اين حکومت تعيين مي نمايد و در اين رابطه اين مجلس اگر چيزي را بخواهد نشان دهد بن بست پروژه اصلاح حکومت و نبود هيچ راه حلي براي اين رژيم براي بيرون رفتن از حلقه نفرت و انزجار مردم است. پادوهاي حکومتي ميتوانند در مجلس اسلامي شان به سروکول يکديگر بپرند اما مردم سالهاست که کل اين حکومت و دستجات آنرا مسبب جهنم حاکم در ايران مي دانند و مصممند کل اين بساط را با مجلس و ولي فقيه و دولت و دم و دستگاه سرکوبش در هم کوبند. بايد اميدوار بود که مجلس هفتم اسلامي بعنوان آخرين مضحکه پارلماني حکومت اسلامي جاي خود را در زباله دان تاريخ حفظ کند.