از انترناسيونال ۲۶،  سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۳ -  ۱۸ مه ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

جنگ دايناسورها بر سر مارمولک

محسن ابراهيمي

ebrahimi1@yahoo.com

چند هفته گذشته در ايران بر سر فيلم مارمولک سر و صداي وسيعي براه افتاده است. مارمولک هم توجه مردم را جلب کرده است و هم توجه سران جمهوري اسلامي را. از يکطرف در هر سينمايي که سر و کله مارمولک پيدا ميشود جمعيت براي تماشايش ازدحام ميکنند و اين فيلم تا همينجا به پر بيننده ترين فيلم بدل شده است و از طرف ديگر از بيت خامنه اي و دفتر خاتمي تا خطبه هاي نماز جمعه صحبت بر سر فيلم مارمولک است.

حکام اسلامي بر سر اين فيلم اختلاف نظر پيدا کرده اند. عده اي خواهان ممنوع شدنش هستند و عده اي معتقدند نشان دادن فيلم ايرادي ندارد. آخوندهاي مخالف ميگويند اين فيلم به تقدس روحانيت لطمه ميزند، چهره روحانيت را مخدوش ميکند، بعد از اين فيلم بي اعتنايي به آخوندها در انظار عمومي بيشتر شده است. و آخوندهاي موافق ميگويند برعکس اين فيلم به نفع روحانيت است.

موضوع بر سر چيست که اين فيلم اين همه اين همه اختلاف را در ميان حکام اسلامي و اين همه اشتياق در ميان مردم به وجود آورده است؟

سناريوي فيلم از اين قرار است: دزد باسابقه اي به نام رضا مارمولک گذرش از زندان به بيمارستان ميافتد. در بيمارستان با آخوندي آشنا ميشود و با استفاده از لباسي که اين آخوند در اختيارش ميگذارد ميتواند بدون مشکل خودش را به يک شهري دورافتاده برساند و در آن شهر عملا به عنوان امام جمعه آن شهر جا مي افتد. و البته برخلاف خيل امام جمعه هاي واقعي در حکومت اسلامي که در هرشهري بساط دزدي راه انداخته اند، سناريو نويس رضا مارمولک را به يک امام جمعه خاکي و ياور و مورد اعتماد مردم تبديل کرده است.

با همين تصوير کوتاه ميتوان فهميد چرا حکام اسلامي بر سر فيلم مارمولک اختلاف نظر دارند و چرا مردم صف ميکشند اين فيلم را ببينند و بخندند و حال کنند.

اجازه بدهيد چند لحظه سر اختلاف سران حکومت اسلامي از يکطرف و اشتياق مردم از طرف ديگر مکث کنم.

مهم نيست نويسنده سناريو با پوشاندن لباس روحانيت بر تن يک دزد باسابقه که دست آخر به يک امام جمعه خوب تبديل ميشود ميخواهد چه پيامي بدهد. آيا ميخواهد بگويد روحانيها همه دزدان باسابقه هستند يا ميخواهد بگويد لباس روحانيت ميتواند يک دزد باسابقه را به يک آدم خوب تبديل کند؟ يا به کلام ساده تر آخوند بد و خوب داريم. مهم اينست که اغلب حکام اسلامي خوب ميدانند که با تمام دو پهلو بودن فيلم، مردم در فيلم سراغ آن جنبه اي ميروند که خارج از سينما در کوچه و خيابان و محل کار هر روز ميبينند. و آن اينست که روحانيها به عنوان سمبل حکومت اسلامي از دم دزدان باسابقه و هفت خط هستند. مردم در سيماي رضا مارمولک امام جمعه شده، مستقيما چهره امام جمعه هاي شهر، قضات شرع، روساي زندانها، مفتخوران قرض الحسنه ها را ميبييند که شغل اصليشان دزدي است. کساني که فقط يک قلم دزديشان از صندوقهاي قرض الحسنه سر به آسمانها ميزند.

اين حقيقت ساده را هم سران جمهوري و هم مردم براحتي ميفهمند و به همين دليل ساده، اوليها از نمايش فيلم نگران ميشوند و دوميها با اشتياق صف ميکشند تا فيلمي را ببينند که در آن يک دزد باسابقه در پوست آخوند رفته و امام جمعه هم شده است.

از يک نگاه ديگر هم ميتوان روي اين سئوال تامل کرد که چرا يک فيلم آنهم يک فيلم دو پهلو اينقدر در ميان حکام اسلامي نگراني و در ميان مردم اشتياق تماشا بوجود مياورد.

در ايران حکومت اسلامي، هر بهانه اي که بتواند مردم را دور هم جمع کند و مردم بتوانند مخالفتشان با حکومت اسلامي را باهم سهيم شوند براي حکومت ترسناک و براي مردم شوق برانگيز است. اين تجمع ميتواند به بهانه استقبال از يک فوتباليست، شام غريبان و يا چهارشنبه سوري باشد که در آن دختر و پسر باهم برقصند و يکي از مقدسات حکومت اسلامي را آنهم به صورت دسته جمعي و علني زير پا بگذارند. ميتواند به بهانه ديدن فيلمي مثل مارمولک باشد که امکان ريشخند علني و دسته جمعي آخوندها به عنوان سمبل رسمي جمهوري اسلامي باشد. وقتي مردم پاي فيلم مارمولک مي نشينند و با هر تمسخر آخوند قهقه شان بلند ميشود، در حقيقت جوک و خنده و ريشخند هرروزه آخوند به عنوان تجسم حکومت اسلامي را از خانه و مدرسه و تاکسي و محل کارشان به يک تجمع وسيعتر کشانده و به صورت علني تر ادامه ميدهند. حکام اسلامي خوب ميدانند که اين فقط يک تجمع براي تفريح نيست. آنها هر چقدر هم کم عقل باشند وقتي اين تجمع تفريحي مردم را در کنار اعتراضات هجده تير و شورش فريدونکنار و مبارزه کارگران در شهر بابک و اعتراضات هر روزه کارگري ميگذارند تصوير ترسناکي در مقابلشان ظاهر ميشود.

اگر بخواهم خلاصه کنم بايد بگويم که در حقيقت مردمي که زندگي واقعيشان را اسلام حاکم به تراژدي تبديل کرده است در فيلم مارمولک شکل کمدي همين تراژدي را ميبينند. مردمي ک در زندگي واقعي با دايناسورهاي اسلامي سر و کار دارند و با آنها گرم مبارزه هستند در سينما به نسخه مارمولکي اين دايناسورها ميخندند. در حقيقت، شليک خنده دسته جمعي مردم در صندليهاي سينما به مارمولک اسلامي ادامه فرياد دسته جمعيشان در خيابانها عليه دايناسورهاي اسلامي است.