از انترناسيونال ۲۴،  سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۳ -  ۱۱ مه ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

در حاشيه روديداها

کاظم نيکخواه

عفو بين الملل: گزارشها از تصاوير تکان دهنده ترند

در روزهاي اخير انتشار تصاوير شکنجه شدن زندانيان عراقي توسط نيروهاي آمريکا و بريتانيا، پرده از حقايقي تکان دهنده در پشت صحنه جنگ خونين عراق برداشت و جنجالي عليه حکومت بوش و بلر و کل سياست آمريکا در عراق بپا کرد. در يک تصوير يک مامور آمريکائي با قنداق تفنگ به بيضه هاي يک زنداني دست و پا بسته و لخت ميکوبد. تصوير ديگر يکي از نظاميان آمريکائي را نشان ميدهد که سر زنداني اي را که لخت و عريان روي زمين ولو شده است زير چکمه پايمال ميکند. و تصوير ديگر سربازان بريتانيائي چندين زنداني را لخت کرده اند و آنها را روي هم انداخته اند و با شکنجه آنها قهقهه سر ميدهند، و تصاوير بيشتر و بيشتري از صحنه هاي تکان دهنده شکنجه. سازمان عفو بين الملل ميگويد تصاوير تکان دهنده اند اما گزارشها تکان دهنده ترند. جرج بوش و مقامات آمريکا و بريتانيا بعد از چندين روز که اصالت عکس ها را زير سوال بردند، ناچار شدند در برابر خبرنگاران از مردم عراق پوزش بخواهند. يک سرباز آمريکائي بنام "جرمي سيويتس" قرار است به جرم شکنجه در دادگاهي نظامي محاکمه شود. بيچاره گناهش اينست که بدشانسي آورده است و وقتي نوبت او رسيده که شکنجه کند دوستي از او و قربانيش عکس گرفته و روي سايتها منتشر کرده است! بقول "رامز فلد" وزير دفاع آمريکا "اين عارضه دنياي اينترنت و "کامرا فون" است". آيا جرمي سيويتس در دادگاه با ارائه شواهد بسيار خواهد گفت که اين سياست رسمي و هرروزه آمريکا در مورد زندانيان عراقي است و او فقط بدشانسي آورده است که عکسش را چاپ کرده اند؟ يا بخاطر نجات نظاميان و سيستم حکومتي آمريکا سرش را پايين خواهد انداخت و عذر خواهي خواهد کرد و گناه اين کار را فقط بعهده خود خواهد گرفت؟

بهر رو او هر تصميمي بگيرد يک واقعيت تغيير نخواهد کرد: دولتهاي دموکراتيک غربي همچنان از بشر و "حقوق بشر" تا حد تهوع آوري سخن خواهند گفت و در عمل پشيزي براي همين حقوق محدود نيز ارزش قائل نخواهند بود. "حقوق بشر" و دموکراسي غربي نقطه تعادل جدالي تاريخي است ميان ارتجاع بورژوايي با کارگران و مردم حق طلب. هرجا و هر زمان اين ارتجاع چشم مردم را دور ديده و در نتيجه احساس کرده است که اين تعادل بهم خورده است، تمام آن حقوق بشر را با خود بشر زير پا لگد نموده است. در پس ديوارهاي بلند زندان ابو غريب و پادگانهاي نظامي در بغداد، فرورفتن در چنين احساسي توسط نظاميان آمريکائي و انگليسي چندان غريب نيست.

آخرين سال اقامت افغانستاني ها در ايران

جمهوري اسلامي اعلام کرده است که سال ٨٣ آخرين سال اقامت اتباع افغانستان در ايران است و حکومت ايران ديگر هيچ پناهنده افغانستاني را در کشور نمي پذيرد و اقامت پناهندگان کنوني را نيز ديگر تمديد نميکند. اين سياست مدتهاست عملا با تهاجمي فاشيستي به پناهندگان افغانستاني و پايمال کردن ابتدايي ترين حقوق آنها ادامه دارد. يک فاجعه انساني در پيش چشم همه مردم جهان در جريان است. زندگي محقر پناهندگاني که با کار برده وار و در محروميت از حقوق بديهي انساني بناچار در گوشه اي از اين جامعه ماوا گرفته اند، توسط نيروهاي رنگارنگ حکومتي در هم کوبيده ميشود و گروه گروه افغانستاني ها را راهي منطقه اي جنگزده و پر از خطر و خالي از ابتدايي ترين استانداردهاي زندگي انساني مينمايند. بسياري از اين مردم را ديگر افغانستاني هم نميتوان ناميد. بسياري شان سالها در ايران بوده اند، در ايران ازدواج کرده اند، برخي حتي در ايران متولد شده اند و گناهشان اينست که پدر و مادرشان يا تنها يکي از آنها زاده افغانستان بوده است. اين فاشيسم تمام عيار اسلامي است. کارگران و مردم ايران بايد با مقابله با اين سياست ضد انساني و همياري و همبستگي عملي به هر شکل ممکن با "افغانستاني ها"، نشان دهند که مصممند حکومت اسلامي را بهمراه تمام سياستها و سنتها و قوانينش طرد ميکنند. سرنگوني اين حکومت بايد سر آغاز پايه گذاري جامعه اي بر مبناي مدرن ترين و انساني ترين و پيشرو ترين ارزشهاي شناخته شده بشري باشد.