از انترناسيونال ۲۲،  سه شنبه ۱۵  ارديبهشت  ۱۳۸۳  -  ۴ مه ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

درحاشيه رويدادها

سياوش مدرسي

زندان، دمکراسي و شکنجه مدل آمريکائي

با گذشت زمان انگيزه ها و وعده هاي عوام فريبانه دولتهاي آمريکا و انگليس در اشغال عراق رنگ ميبازدند و حقيقت نيات و آلترناتيو مدل آمريکائي "خاورميانه بزرگ و دمکراتيک" هرچه بيشتر عيان ميشود. تصاوير دهشتناک شکنجه اسيران عراقي در زندانهاي انگليس و آمريکا در عراق مکمل تصاوير زندانيان افغاني در زندان گوانتانامو مي شود و حقيقت سياهي را مقابل چشمان بهت زده ميليونها انسان در سراسر جهان ميگشايد.

دولتهاي آمريکا و انگليس و متحدهايشان صدام حسين ديکتاتور مخوف عراق را سرنگون کردند و همزمان دهها دارودسته و باندهاي مافيايي و تروريست را روي سر مردم نشاندند. امروز سرنوشت زندگي مردم در عراق را باندهاي مسلحي نظير مقتدا صدر و گردانهاي ارتش آمريکا رقم ميزنند. در عراق مدنيت و تمدن بطور کامل منحل شد است و موج تروريسم اسلامي و ميليتاريسم و تروريسم دولتي سرتاسر منطقه و به اعتباري جهان را تهديد مي کند. دولتهاي آمريکا و انگيس وعده دمکراسي نمونه در عراق براي کل خاورميانه را ميدادند و در جهان واقع کل منطقه را شارونيزه کردند. ابزار چنين مجاهدتي البته کشتار، کمک به تروريسم اسلامي، قتل عام مردم و برپائي داغ و درفش شکنجه و ارعاب و تهديد است.

واقعيت موجود در عراق بيش از هرچيز اين حقيقت را نشان ميدهد که کليه نيروهايي که باخوشحالي فرياد ميزدند بعد از عراق نوبت ايران است چه کابوس دهشتناکي را براي مردم ايران تدارک مي ديدند، امروز ديگر شرمنده ترين مدافع ميليتاريسم آمريکايي در صفوف به اصطلاح اپوزيسيون ايراني جرات تکرار آن ياوه هاي کثيف را ندارند.

حمله به عراق و اشغال اين کشور هيچکدام با انگيزه و وعده هاي پوچ و توخالي دمکراسي غرب انجام نگرفت، عراق بخاطر تثبيت سروري و آقايي آنها بر جهان طعمه ميليتاريسم آمريکا شد. تجربه عراق و افغانستان، تصاوير زندانهاي مخوف گوانتانامو و عراق نشان ميدهد که اين دول دستکمي از صدام و خامنه اي ندارند، نيروي رهايبخش نيستند، نيروي سرکوبگر و ضد آزادي هستند، بهمان ميزان و درجه که مدلهاي کوچکتر آنها در کشورهايي نظير ايران و عراق انجام ميدهند.

امروز مردم عراق براي داشتن کمترين حقوق اجتماعي و مدني بايد با تمام قوا با تروريسم دولتي آمريکا و تروريسم دارودسته هاي قومي و مذهبي بجنگند، پايان اين وضعيت دهشتناک در عراق فقط با کوتاه شدن دست آمريکا و اسلام سياسي از سر مردم ميسر است.

کارگران، امروز هشدار، فردا تهديد

آرش فراز مشاور حقوقي خانه کارگر بمناسبت اول مه به خبرگزاري کار ايران ميگويد که: "امروز، کارگران هشدار ميدهند اما عملکرد آنها در آينده قابل پيش بيني نيست. چرا که اينک راه کارهاي مسالمت آميز را پيش گرفته اند، اما فردا ناچار به راه هاي ديگر در جهت احقاق حقوقشان متوسل مي شوند".

خانه کارگر رژيم را تمام کارگران و مردم کوچه و بازار مي شناسند، خانه کارگر ابزار تحکيم پايه هاي رژيم بر سرکوب انقلاب بود و در تمام دوران جنگ ايران و عراق ستون فقرات اخاذي مالي و جاني از طبقه کارگر در خدمت "نعمت جنگ" رهبرشان خميني بود. خانه کارگر از اول تا امروز هدفي جز حفظ نظام و کنترل کارگر و اعتراض او نداشته و ندارد. قطعنامه قرائت شده در مراسمهاي اول مه خانه کارگر بخوبي بيانگر اين حقيقت است. حسين صادقي رئيس کانون عالي شوراهاي اسلامي کار سراسر کشور که قطعنامه مراسم رسمي دولتي را قرائت ميکرد، جان کلامش دفاع از دين اسلام بود و اعلام اينکه دين اسلام دين عدالت است و حکومت بايد علي وار باشد. البته هيچ از کم و کيف اين عدل و داد نمي گويد، نمي گويد که بالاخره دختر نه ساله در جامعه عدل علي، عايشه وار به عقد پيرمرد ٦٠ ساله اي مثل رهبرش محمد در مي آيد يا نه؟ نمي گويد که بالاخره اينهمه سال تلاش براي اجراي عدل و قسط علوي چه بروزگار کارگر و انسان آن جامعه آورد، نمي گويد که خودش و همپالگي هايش چطور قسط و عدل را پياده کردند و اين بلا را بر سر هفتاد ميليون انسان آوردند.

دلهره آقاي صادقي همان است که مشاور حقوقيش آقاي فراز ميفرمايند، منتها با اين اصلاح که مبارزات کارگري ديگر جنبه هشداري ندارد بلکه جنبه تهديد کل نظام را پيدا کرده اند. آيا واقعيات مبارزات مستمر کارگران، و شعارها و اهداف آن اين حقيقت ساده را بيان نمي کند.؟ اما خواست کارگران را قطعنامه سراسري خود کارگران در اول مه به خوبي بنمايش ميگذارد. جمهوري اسلامي ديگر فرصت چنداني براي دفع اين تهديد ندارد.