از انترناسيونال ۱۹،  جمعه ۴ ارديبهشت  ۱۳۸۳  -  ۲۳ آوريل ۲۰۰۴
-------------------------------------------------------------------------------

 

اول ماه مه و رهبران کارگرى

اسد گلچينى

اول ماه مه (١٢ ارديبهشت) روز جهانى کارگر است. طبق معمول هر ساله در هر گوشه اى از جهان کارگران به خيابانها ميايند. در ايران تحت حاکميت حکومت اسلامى، دولت و سرمايه داران به تعطيلى اول ماه مه تن نداده اند، براى حذف آن تلاش خود را کرده اند، و فعالين کارگر و اول ماه مه را تعقيب، زندانى، و مورد محروميت قرار داده اند. هميشه تلاش کرده اند نمايشهاى خانه کارگر و شوراهاى اسلامى را به کارگران تحميل کنند. اينها همه مورد کشمکش سخت کارگران با دولت و سرمايه داران بوده است. در مقابل، کارگران سنت اول ماه مه را حفظ کرده اند. جمهورى اسلامى را عقب زدند و اجازه نداده اند به بهانه هاى مضحک اين روز را از طبقه کارگر و جامعه بگيرند.

چرا اول ماه مه مهم است؟

براى کارگران و سرمايه داران هر دو، روز کارگر بسيار مهم است. هر کدام از زاويه منافع طبقه خود. در ايران نيز زنده نگاه داشتن و يا حذف روز جهانى کارگر يک جدال بى وقفه کارگر و سرمايه دار بوده است. کارگران اگر مجال يابند بمثابه طبقه اى که زبان حال اکثريت جامعه است سخن ميگويد. رهبران و فعالين کمونيست و راديکال خواهان برچيدن بختک سرمايه دارى و حکومت اسلامى جنايتکار آن هستند و در اين روز اعلام ميکنند که در مقابل نظام سرمايه دارى و دستگاه هاى اجير شده اش از مجلس و رئيس جمهور تا رهبر و سپاه و اطلاعات و حوزه علميه و لشکر اسلام، طبقه کارگر و حزبش قرار دارد که ميخواهند آزادى و برابرى و رفاه در جامعه مستقر شود. اين خواست و نياز اکثريت مردم در جامعه است. اين خواست ها همراه با نفرت عميق از ٢٥ سال حاکميت سياه رژيم، مساله و معضل نسلهائى است که رو در رو با جمهورى اسلامى است، مبارزه با رژيمى که با هيچ وصله اى به جامعه نمى چسبد. در چنين وضعيتى به استقبال اول ماه مه و تدارک مراسم هاى آن ميرويم و از اين لحاظ هم اول مه در ايران اهميت دو چندان پيدا کرده است.

در مقابل، براى رژيم و سرمايه داران هم مهم و حياتى است که خود را از شر اول مه رها کنند. اول ماه مه مظهر اتحاد و اعتراض طبقه کارگر به شرايطى است که سرمايه دارى در جامعه مستقر کرده است، اين اعتراضى راديکال و انقلابى است و به همين دليل همه قدرت و نيرو براى مقابله با کارگران بکار گرفته ميشود. در اين روز همبستگى ميليونها کارگر و خانواده هايشان در هر کشور و در سراسر جهان متحقق ميشود، اعتراض به سرمايه دارى مخرج مشترک اين حرکت جهانى است. سرمايه داران و دولت هايشان نيز در تلاش هميشگى براى محو کردن اين همبستگى بوده اند، در همه کشورهاى سرمايه دارى اين کشمکش در جريان بوده است. مثلا در آمريکا و کانادا اول ماه مه را حذف کرده اند، در انگليس اين روز تعطيل نيست. در واقع طبقه کارگر اجتماعى و انقلابى همواره بزرگترين خطر براى سرمايه داران بوده است، و همه تلاشها صورت ميگيرد که آنرا منحرف و محدود و يا محو کنند. برقرارى استبداد و خفقان هر جا که بتوانند، براى همين است که طبقه کارگر را با ارزانترين شکل صاحب شوند و هر جا که نتوانند آنرا مهار و کنترل کنند. اما هر جاى اين کره خاکى، هر جا نشانى از آزادى و رفاه مانده باشد، و هر جا دستاورد و اندک رفاهى توانسته است به جامعه وارد شود، مديون جنبش سوسياليستى کارگران بوده است.

در ايران هم اين کشمکش در جريان بوده است، از شاه و خمينى تا حاکمان کنونى خواسته اند اول ماه مه را محو کنند و دور بزنند تا همبستگى و اتحاد اين طبقه در جامعه ظاهر نشود و خواستهايش جارى و مطرح نشود. اما پاسخ طبقه کارگر در ايران برپايى و گراميداشت اول ماه مه در هر سال بوده است و هيچ محدوديتى نتوانسته است اين روز را از دستور طبقه کارگر و بخش قابل ملاحظه اى از رهبرانش دور کند.

اول ماه مه را بايد گرامى بداريم چرا که اين روز متعلق به طبقه کارگر جهانى و متعلق به انسانيت است، متعلق به طبقه اى است که ميتواند نجات دهنده جامعه از يوغ استثمار و جدايى انسانها بر اساس کارگر و سرمايه دار، مذهب، ناسيوناليسم، رنگ، نژاد، و همه تبغيض ها و تحقيرها در جامعه باشد. اول ماه مه جشن بزرگ ماست.

رهبران کارگران و اول ماه مه

روز کارگر روز ابراز وجود يک طبقه، اتحاد يک طبقه و روز ابراز وجود رهبران اين طبقه است. روز کارگر ميتواند روزى باشد که خيابانها و ميادين اصلى شهر ها و بلند گوها ديگر نه در اختيار خانه کارگر مزدور و ابزار دست سرمايه داران و حکومت اسلامى، و نه در اختيار نماينده مجلس رژيم و دکتر و پروفسورهاى ملى مذهبى دانشگاه، بلکه واقعا در اختيار کارگران نفت و معادن و برق و خود رو سازيها و ... باشد که با کارگران و همه جامعه سخن بگويند و استثمار و استبداد را به نقد بکشند. تلاش هميشگى سرمايه داران و دولتهاى آنها در اول مه نيز براى جلوگيرى از اين اتفاقات است چرا که اعتراض راديکال طبقه کارگر ميتواند همه اعتراضات مردم و مبارزات مردم را به خود وصل کند و همه محرومان جامعه و مردم معترض خواستهايشان را در مبارزه طبفه کارگر بيابند.

متاسفانه گراميداشت اول مه مه هنوز آنچنان که بايد در ميان توده وسيع کارگران و خانواده هايشان معمول نشده است و به عنوان يک روز بسيار مهم اين طبقه و همچنين جامعه در نيامده است. هنوز جوانان اين طبقه از سابقه و سنت هايى که در حداقل ٢٥ سال گذشته وجود داشته است مطلع نيستند، هنوز کارگران و رهبرانشان نتوانسته اند از تک کارخانه و سالن هاى کوچک و محدود مراسمهايشان را به خيابانها و ميادين و تالار هاى شهر بياورند و روز کارگر را آنچنان که بايد به تجمع ميليونها کارگر و خانواده هاى کارگرى و مردم محروم تبديل کنند. همان اتفاقى که هر ساله در بسيارى از کشورهاى پيشرفته مى افتد و در هر پايتختى و در هر شهر بزرگ کارگران در مارش هاى ميليونى جامعه را متوجه قدرت خود ميکنند.

اول ماه مه براى ما کارگران و کل جامعه بايد تعطيل عمومى باشد و اين يک خواست طبيعى است، توليد کنندگان همه ثروت جامه در اينرروز بايد کار را متوقف کنند تا به جشن اتحاد خود و همبستگى بين المللى اش بپردازد. به خيابانها بيايد و به شرايطى که در آن قرار داده شده است اعتراض کند. اين را بايد امسال هم در دستور داشت. اين نيازى است که براى جامعه متحول و انقلابى ايران و طبقه کارگر اهميت ويژه اى يافته است. اين توقع از رهبران کارگرى غير واقعى نبايد باشد. مبارزه هر روزه کارگران و همه سوخت و سازى که وجود دارد را بايد برسميت شناخت و مبنا قرار داد. هر ماه و هر سال هزاران حرکت اعتراضى از سوى کارگران شاغل و بيکار، جوان و پير، زن و مرد در جريان است و هر کدام از اين اعتراضات سخنگو و رهبر و پيشروان خودش را دارد و همه ميدانند آنها چه نقشى در اين حرکتها دارند. هر جا تشکلى وجود دارد، هر جا تجمعى هست و هر جا کانونى از اعتراض در ميان کارگران است اين رهبران هم موجودند و اول ماه مه هم بايد و ميتواند بعنوان مهمترين روزى که اين رهبران و کارگران را با هم در يک صف واحد گرد آورد ديده شود و برسميت شناخته شود. تدارک و فراخوان اول ماه مه و وجود مراسم هاى توده اى و بزرگ بدون حضور اين رهبران در چنين قامتى ممکن نيست و بنابراين توجه داشتن همه کمونيستهاى کارگرى و فعالين راديکال در جنبش کارگرى به اين موضوع حائز اهميت است. اين تحرک و اين فعاليت کار ماست، مراسم ها را از سالن هاى کوچک و کوه و صحرا به خيابانها و ميادين شهر و محلات بکشانيم، توده کارگران و خانواده هايشان و مردم مبارز بايد شاهد اتحاد و تصميم طبقه کارگر و رهبران آن باشند. جرقه اينها را در اول ماه مه بايد زد.

سوالات و نکات متعددى که در اول ماه مه از سوى فعالين و رهبران کارگرى بايد پاسخ داده شود وجود دارد. سخنرانان و سخنگويان هر تجمع و هر مراسمى لازم است که به مهمترين مسايل طبقه کارگر بپردازد، و لازم است که فورى ترين خواستهايش را در مقابل سرمايه داران و حکومت اسلامى بگذارند و در قطعنامه ها رئوس خواستهايشان را طرح و اعلام کنند. به نظر من برخى از اين مسايل و سوالات اينها هستند.

استثمار و کار مزدى و استبدا بايد برچيده شود و اين اساسى ترين خواست طبقه کارگر است. تشکل و اعتصاب مهمترين ابزار دست طبقه کارگر است و بايد آزاد باشد. خواست کارگران آزادى و برابرى زن و مرد در جامعه است. چرا نبايد اعلام کنيم که دستمزد کارگران بايد برابر با حقوق نمايندگان مجلس باشد؟ چرا اول ماه مه تعطيل نيست؟ چرا از کوه و صحرا و سالنها نبايد مراسمها و تجمع هايمان را به خيابان و ميادين شهر آورد؟ به طبقه کارگر جهانى چه پيامى داريم؟ به زنان، به معلمان و جوانان و به همه محرومان جامعه چه ميخواهيم بگوييم؟ به کارگران افغانى چه ميگوييم؟ به طبقه کارگر عراق و مردم ستمديده اين کشور که در بين آتش دو تروريسم آمريکا و اسلام سياسى قرار گرفته است چه پيامى داريم؟ کشتار کارگران در خاتون آباد را چگونه محکوم ميکنيم و رژيم اسلامى را چگونه به محاکمه بکشيم؟ چرا کبرى رحمانپور را آزاد نميکنند؟ پيام ما به همه بيکار شدگان و خانواده هايشان، به کودکان کار و خيابانى چيست؟ و...

طبقه کارگر آگاه و انقلابش انسان را در جامعه از استثمار و بردگى و جامعه را از مالکيت خصوصى و کار مزدى رها خواهد کرد. طبقه کارگر آگاه بايد حکومت سرمايه دارى را بر اندازد و جامعه را آنطور که ميخواهد، يعنى آزاد و برابر و سوسياليستى اداره کند. پاسخ ما اين است و اگر هر جا مجال يابيم اينها را با صداى بلند و بهر شکلى که ممکن شود بيان ميکنيم. مساله اين است که جامعه با رهبرانى مواجه شود که اين پاسخ ها را در برابر معضلات اصلى جامعه قرار ميدهد. زمان اين حرکت در ابعادى اجتماعى فرا رسيده است و زمان داشتن چهره ها و شخصيت هاى اين جنبش فرار رسيده است که به همه اين سوالات و بسيارى معضلات جامعه از اين زاويه پاسخ بدهند. اول ماه مه ميتواند جرقه اين حضور قدرتمند را اعلام کند.

رهبران کارگرى! کارگران جوان و کمونيست!

جنبش سرنگونى طلبى در ايران و همه جنبشهاى مطرح در جامعه پيش ميروند تا رهبران و سخنگويان خود را به جامعه معرفى کند. هر جنبش آزاديخواهانه اى در ايران خواهد رفت که از سخنگويان و نمايندگان و رهبرانش برخوردار شود، جنبش کارگرى هم ميتواند اول ماه مه را به روزى براى عرض اندام رهبران خود در هر اجتماع و شهر و هر محله اى تبديل کند. استبداد و خفقان و بيکار کردن و اخراج تا چه حد بايد تحمل شود؟ دنيا شاهد جنبش عظيمى در ايران براى دور انداختن جمهورى اسلامى است، حکومت اسلامى در کوچه بن بستى قرار گرفته است و کار را بايد يکسره کرد، اين نسل تصميم به بازگشت ندارد. آن سالهاى کشتار و اعدام ديگر تکرار نخواهد شد، قدرت آنرا به هيچ عنوان ندارند و انجام يک هزارم آن رژيم را به سرعت نابود خواهد کرد. رهبران و فعالين کارگرى را ديگر براحتى نميتوانند مورد اخراج و پرونده سازى قرار دهند. آنزمان که کارگر جوان و کمونيست، جمال چراغ ويسى سخنران اول ماه مه در سنندج، زندانى و اعدام شد و رهبران کارگرى را در سراسر ايران به زندان مى انداختند و يا سر به نيست ميکردند، گذشته است. اکنون نوبت تعرض طبقه کارگر است که در اتکا به حزب کمونيست کارگريش به اين پيشروى دست بزند. معلمان و جوانان و زنان نيز منتظر حرکت شما هستند تا با آن همراه شوند.

در اول ماه مه اعلام کنيم که ديگر هر مبارزه اى و هر حرکت و اعتراضى نبايد بدون حمايت بماند. هر رهبر کارگرى بايد مورد وسيعترين حمايت و پشتيبانى ها قرار بگيرد، رهبران اعتراضات کارگرى بايد با همديگر در رابطه باشند.

اول ماه مه امسال به اين لحاظ ها ميتواند اول ماه مه ديگر و متفاوتى باشد. برگزارگنندگان و رهبران و فعالين اين روز و جمع هايى که به تدارک اين روز مشغولند وضعيت جامعه را در برابر خود دارند و بايد به آن پاسخ در خور بدهند. اول ماه مه، همه جا و در ميان کارگران و مردم محروم را هرچه بيشتر معرفى کنيم و با تراکت و شعارها و پلاکاردهاى "گرامى باد اول ماه مه"، "نابود باد سرمايه دارى"، "اين اوضاع را ديگر تحمل نميکنيم"، "ياد کارگران جان باخته در خاتون آباد گرامى باد"، و ... و همراه با در دسترس قرار دادن عکس هاى مارکس و منصور حکمت فضايى پر از اشتياق و شادى در آستانه اول ماه مه ايجاد کنيم.