در حاشيه روديدادها
کاظم نيکخواه
کبرا رحمان پور: خطر اعدام قريب الوقوع
روزنامه اعتماد روز دوشنبه ١٢ فروردين گزارش داد که اعدام کبرا رحمان پور قريب الوقوع بنظر ميرسد. بنا به اين گزارش شوهر ٦٧ ساله کبرا از جانب خانواده خويش بر اعدام کبرا پافشاري کرده و بنا به قانون قصاص جمهوري اسلامي ممکن است در همين روزها کبرا بار ديگر به پاي چوبه دار برده شود. کبرا به يمن يک کمپين بين المللي گسترده عليه اعدام او، اکنون يک نام شناخته شده در سطح ايران و در سطح جهاني است. وضعيت کبرا بازگو کننده حقايق تکان دهنده بسياري است. سرنوشت اين دختر جوان را هر انسان شريفي دنبال کند، از جمهوري نکبت آور اسلامي و قوانين شرع آن شديدا منزجر خواهد شد. او يکي از ميليونها قرباني اين جامعه و اين نظام است. فقر خانواده او، ازدواج اجباري با مردمي مسن تر از پدرش، محکوم شدن به تحقير و توهين و شکنجه در خانواده شوهر، بي پناهي برادر عليلش، و بالاخره کشانده شدن به يک دعواي خون آلود و قرار گرفتن در زير اعدام بر اساس قانون قصاص، آيا همين يک مورد براي اينکه انسان عزم جزم کند و به صف انقلاب عليه کل اين دستگاه و سيستم کثيف ضد انساني بپيوندد کافي نيست؟ کبرا را بايد از اعدام و قصاص نجات داد. زندگي او به تنهايي ادعانامه محکمي براي محکوميت جمهوري اسلامي سرمايه داران است.
فاشيزم ايراني عليه افغانستاني ها
در شرايطي که همه شواهد حاکي از آنست که در افغانستان جنگ و درگيري گروهها و دستجات قومي با دولت دست ساز آمريکا ادامه دارد و شيرازه جامعه همچنان از هم گسيخته است، اخراج فوج فوج پناهندگان افغانستاني از ايران با جديت ادامه دارد. مردمي که از جنگ و کشتار و خانه خرابي دوره قبل فرار کرده اند، اکنون رژيم اسلامي به بهانه اينکه اوضاع افغانستان به حالت عادي باز گشته است ميخواهد کل زندگي محقر آنان را لگد کوب نمايد. جمهوري اسلامي با همدستي و چراغ سبز سازمان ملل به افغانستاني ها هجوم آورده و طرح پاکسازي ايران از هرکس را که متولد افغانستان است به شيوه اي کاملا شبيه فاشيزم هيتلري به پيش ميبرد. وزارت کشور حکومت اسلامي روز ١٩ فروردين ماه رسما بخشنامه اي صادر کرد که در آن افغانستاني ها را از حق اشتغال، حق داشتن مسکن، حق استفاده از مدرسه و دانشگاه و استفاده از خدمات اداري و غيره محروم ميکند و براي کارفرمايان و مديراني که اين تحريم ها را عليه افغانستانيها اجرا نکنند، مجازات قانوني تعيين کرده است. گزارشهايي که از فشار و حمله به متولدين افغانستان منتشر ميشود نشان دهنده يک تهاجم تمام عيار و تکان دهنده عليه اين مردم است. کارگران را از کارخانه ها بيرون ميکشند، دانش آموزان را از مدارس اخراج ميکنند، خانواده هاي ايراني- افغاني را متلاشي ميکنند و با توهين و تحقير در بهترين حالت آنها را راهي اردوگاههاي اجباري مينمايند. اين تهاجم که بر متن تبليغات متعفن ناسيوناليستي - فاشيستي عليه کارگران و پناهندگان افغاني انجام ميشود ممکن است به مذاق جريانات و نيروهاي مرتجع و ضد انساني و ناسيوناليست ايراني خوش بيايد، اما بايد با اعتراض يکپارچه همه کارگران و مردم شريف ايران مواجه شود. فاشيزم ايراني سزاوار نفرت و انزجاري کمتر از فاشيزم هيتلري نيست. جنايت عليه افغانستاني ها نيز در فرداي سرنگوني جمهوري اسلامي يکي از اقلام برجسته کيفر خواست مردم عليه سران اين حکومت خواهد بود.
ادامه جنگ و کشتار در عراق
جنگ و تروريزم و کشتار در عراق اوج تازه اي گرفته است. فلوجه، کوت، کربلا، بغداد و برخي شهرهاي ديگر حالت جنگي بخود گرفته است و يک روز در ميان به صحنه درگيريهاي خونين ارتش آمريکا و دستجات اسلامي و قومي تبديل ميشود. دود و آتش و بمب و هليکوپتر و رگبار به جزئي از زندگي مردم اين شهرها تبديل شده است. در عراق همه کس از بن بست سخن ميگويد. بن بستي مرگبار که مردم عراق اولين قربانيان آن هستند. تا آنجا که به طرفهاي اين جنگها مربوط ميشود هيچکدام از آنها ذره اي انسانيت و حقوق انساني مردم عراق را نمايندگي نميکنند. چشم انداز نزديکي براي شکستن اين دور تسلسل کشاکشهاي خونين تروريستهاي اسلامي و قوم پرستان و نظاميگري آمريکائي قابل مشاهده نيست. هيچ ترديدي نبايد داشت که تنها شکل گرفتن يک صف قدرتمند مردمي که بر تشکيل دولتي غير قومي و غير مذهبي و دخالت مستقيم مردم در اداره جامعه پاي بفشارد، ميتواند به اين سناريوي خونين نقطه پايان بگذارد. تشکيل چنين صف قدرتمندي که به ميليتاريزم آمريکا و تروريسم اسلامي و ناسيوناليسم و قوم گرايي با قاطعيت نه بگويد، چه ساده چه آسان، چه دور چه نزديک بي شک تنها راه است.