١٥٠٠ کارگر اخراجي سد کارون ٣ نبايد تنها بمانند!
اسد گلچيني
در روزهاي ٢٦ تا ٢٨ اسفند ٨٢، ١٥٠٠ کارگر سد کارون ٣ در نزديکي شهر ايذه حکم اخراج گرفتند. در حال حاضر ٨٠٠ نفر از آنها کار را ترک و بقيه در ٨ فروردين بايد بروند. در اين کارگاه ٣٠٠٠ کارگر مشغول به کار بودند و ١٥٠٠ کارگر باقيمانده اين شرکت در اواسط امسال، در ماه هاي خرداد و مهر قرار است اخراج شوند.
مساله اين است که شرکت سابير که سازنده اين سد ميباشد، در ١٠ سال گذشته کار اين کارگران را صاحب بوده و اکنون با اتمام کار، خيلي ساده و بدون اينکه حق و حساب کامل کارگران را بپردازد، ميخواهد با کمک دولت و مقاماتش در محل، همان بلايي را بر سر اين کارگران بياورد که بسياري از شرکت و کارخانه ها در چند سال اخير در سراسر کشور انجام داده اند. و جالب اينجاست که شرکت، همه نيروهاي لازم براي دفاع از خود در مقابل عکس العمل کارگران را آماده کرده است. پاسگاه هاي اطراف و اداره کار مزدور و جعفري رئيس دادگستري ايذه که در ميان مردم به جلاد معروف شده، از قبل خريداري شده اند. در چند ماه گذشته مديران شرکت، اين مزدوران را همه به رخ گارگران کشيده و رژه هاي لازم را هم در کارگاه سد با اينها انجام داده است. البته انگار کارفرما هم کارگران را خوب ميشناسد.
در سال ٧٩ يکبار ديگر تلاش کردند که اين ١٥٠٠ نفر را اخراج کنند و تا پايان پروژه سد با ١٥٠٠ نفر بقيه کار را تمام کنند. کشمکش سختي بين کارگران و کارفرما در جريان بود و بالاخره کارگران موفق شدند که استخدام خود را تا ٣ سال بعد تمديد کنند. در طول اين ٣ سال اين کشمکس در سراسر کارگاه هاي سد و در بخشهاي زيرزميني، رو باز، ژئوتکنيک و... ادامه داشته است، مساله تعويق حقوق ها همواره يک مساله محوري بوده که کارگران بارها براي گرفتن آن دست به تحصن و اعتصاب زدند. مساله ايمني کار و در واقع ناامني محيط کار هميشه مورد اعتراض شديد کارگران بوده است. راستش اين کارگاه سد سازي بيشتر به يک گشتارگاه شبيه بوده و لازم است خوانندگان بدانند که در اين شرکت در طول اين ١٠ سال تاکنون بيش از ٥٠ نفر در اثر سوانح ناشي از عدم برخورداري از حداقل ايمني کار کشته شده اند، و بيش از ١٥٠ نفر نقص عضو پيدا کردند و بيکار در گوشه خانه و خيابان افتاده اند، و بسياري از کارگران زخمي شدند که بقولي اين زخمي شدن ها امري روزانه است.
در حال حاضر ١٥٠٠ اخراج و روانه کردن آنها بدون اتمام حق و حساب و اخراج ١٥٠٠ کارگر ديگر به همين شيوه و با ارزانترين و حقه بازانه ترين شيوه و روش، کاري است که در دستور است. نه تامين کافي زندگي دوران بيکاري که بلافاصله بعد از اخراج و اتمام کار بايد از طرف کارفرما به نسبت هر چند سالي که کارگر کار کرده است و نه بيمه بيکاري مکفي، هيچکدام در نظر نيست.
آيا کارگران اخراج شده ميتوانند همه درخواستي و طلب خود را که شامل حقوق هاي معوقه، کارانه، اضافه کاري و همه خساراتي که بر کارگران و خانواده هاي آنها وارد شده را بگيرند؟ آيا موفق خواهند شد که همه خانواده هايشان و همه مردم قهرمان ايذه و شهرهاي ديگر و کارخانه و کارگاه هاي ديگر را به حمايت از خود جلب کنند؟ آيا ما اجازه خواهيم داد اينگونه مديران سر به بيت خامنه اي که در راس کارگاه سد کارون ٣ هستند لشکر آماده شده را بر عليه کارگران به ميدان بکشانند؟ آيا نبايد همه قدرت و تواني که داريم، نيروي عظيمي که بر عليه اين رژيم هر روزه و در مناسبتهاي مختلف در محل کار و زندگي درگير بوده است، را بر عليه اين تصميم بسيج کنيم؟
مساله اين است که کارگران بايد همان فرداي ٨ فروردين که اخراجشان قطعي ميشود تسويه حساب کرده باشند، در غير اين صورت اين شرکت و طلب کارگران هم به سرنوشت ديگر شرکت ها دچار خواهد شد و دربدري و بيکاري براي کارگران و خانواده هايشان اولين عوارض آن است. کارکران گفته اند که اگر کارفرما همه حق و حقوق آنها را نپردازد کارگاه را اشغال خواهند کرد.
اگر کارگران از همديگر حمايت کنند و اگر به حمايت خود در ابعادي بسيار بزرگتر از آنچه تاکنون شده است ادامه بدهند کارگران و خانواده هايشان تنها نخواهند ماند. مشکل کارگران سد کارون مشکل طبقه کارگر است. مشکل همه معلمان و دانشجويان و زنان و مردم ستمديده ايست که ٢٥ سال است معناي اين خانه خرابي ها و اجحافات و حقه بازي ها را ميدانند، مساله ٣٠٠٠ کارگر سد کارون مساله همه ماست. سرمايه داران کثيف و دولت دزد و جنايتکارشان و حاکمان مفتخور و زالو صفت را بايد به زير کشيد، بايد از حلقومشان حق را بيرون آورد. در اين کارزار بزرگ کارگران سد کارون را تنها نگذاريم. خانواده هاي کارگران، چه آنهايي که اخراج شده اند و چه بقيه که بزودي اخراج ميشوند، نقش مهمي در اعتراض به اين وضعيت دارند و در قدم اول همه شهر ايذه پشتيبان آنها خواهند بود. طومار اعتراضي که هزاران نفر آنرا امضا کرده باشد از جمله کارهايي است که بايد در حمايت آنها در همه جا صورت بگيرد، اخبار را به روزنامه ها بدهيم منعکس کنند. هرجا ممکن است اين خبر را منعکس کنيم. پيام هاي حمايتي از هر طرف براي اين کارگران و مبارزاتي که دارند بدهيم، رژيم و شرکت سابير بايد در منگنه و محاصره ما قرار بگيرد.
ادره کار خراب شده! و مزدور شرکت سابير (که ماه گذشته در تظاهرات هاي ايذه به آتش کشيده شد) و جعفري جلاد و فرماندار مزدور و همه کاسه ليسان اينها، در فرداي اخراج کارگران و پا به فرار گذاشتن مديران شرکت و خارج کردن همه امکاناتشان از منطقه باز هم حامي کارفرما و دولت هستند. کارگران سد ايذه با اين آگاهي و بدرستي تصميم گرفته اند، که اگر همه حقوق و طلب هايشان پرداخت نشود ميروند و کارگاه را خواهند بست و اجازه نخواهند داد کاري صورت بگيرد. اين جواب در خوري است که بايد داده شود. حزب کمونيست کارگري ايران با همه توان خود همراه کارگران است. در اين کارزار کارگران سد کارون ٣ و خانواده هايشان را در مقابل لشکر سرمايه داران و رژيم کثيف اسلامي نبايد تنها گذاست.