ستون اول
فاتح بهرامي
فتواي خامنه اي،
حرف مفت و نمايش زبوني!
خامنه اي فتواي ممنوعيت اعتصابات کارگري داده است. مهملات او در پاسخ به "استفتا"ي خبرگزاري کار ايران در مورد "حکم شرعي" درباره اعتصاب کارگري، چنين است: "هرگونه عملي که موجب تضعيف نظام مقدس جمهوري اسلامي شود، مجاز نيست، ميتوانند با استفاده از مجاري قانوني و گزارش مطلب به مسئولين مافوق به مطالبات و حق خود برسند." ابتدا بايد تاکيد کرد که کارگران ايران از ٢٥ سال پيش جواب چنين اراجيفي را داده اند. در زماني که رژيم اسلامي در اوج قدر قدرتي اش بود خميني گفت "اعتصاب حرام است" و قانون ضد کارگري رژيم هم اعتصاب را ممنوع کرد. اما کارگران در اين ٢٥ سال، بدون توجه به "قانون" و فتواي خميني، مجبور شده اند در مقابل تهاجم سبعانه و وحشيانه حکومت اسلامي سرمايه به حقوق خود هر روز دست به اعتصاب بزنند. و اکنون در شرايطي که شورشهاي شهري و به مصاف طلبيدن کل حکومت ميرود که سراسر ايران را در بر بگيرد، و در شرايطي که شعار مرگ بر جمهوري اسلامي و به آتش کشيدن و منهدم ساختن مراکز دولتي دارد به امري عادي بدل ميشود، آنگاه خامنه اي فقط خود را بيش از پيش مسخره کرده است.
فتواي المثني چرا لازم شده؟
قبل از فتواي خامنه اي، جالب است که استفتا کننده "سرويس کارگري" ايلنا است که ميخواهد ولي فقيه فتوا بدهد. بهانه استفتا را به "شرايط جنگي و نوپا بودن انقلاب" مربوط ميکنند و ضمن اشاره به اينکه امروز "شرايط تغيير کرده است" حکم شرعي درباره اعتصاب را از سيد علي جويا ميشوند. ظاهرا فکر کرده اند که حرفهاي برخي از عناصر نهادهاي ضد کارگري رژيم درباره لزوم قانوني بودن "اعتصاب صنفي" با خيال به کنترل در آوردن مبارزات کارگران زيادي با وضعيت سياسي امروز ايران ناخواناست و مهمتر اينکه چشم انداز اعتصابات گسترده کارگري آنچنان گلوي رژيم را فشرده است، که ميخواهند راهي براي محدود کردن اين اعتصابات دست و پا کنند. بنابراين دليل فتواي المثني ممنوعيت اعتصاب توسط خامنه اي قبل از هر چيز فشار اعتراضات توده اي و کارگري را بر جمهوري اسلامي، و ناتواني و استيصال حکومت را در مقابله با اعتصابات و اعتراضات جاري تاکيد ميکند. اما فتواي خامنه اي نزد هر کارگري بسيار بي اعتبارتر از فتواي خميني است، بدون شک کارگران در همين چند روز آتي به خامنه اي جواب خواهند داد که "غلط کردي"!
بخش دوم جواب خامنه اي ضمن اينکه زيادي ابلهانه است، صريحا به کارگران ميگويد که حکومت اسلامي براي حل معضلات کارگران راهي ندارد، ميگويد کارگران براي رسيدن به حقوق و مطالبات خود به مسئولين مافوق گزارش کنند و به مجاري قانوني مراجعه کنند. اما مسئولين و مجاري قانوني خود مستقيما و يا در حمايت از سرمايه داران نه تنها نان کارگر و دستمزد و شغلش را گرو گرفته اند و نه تنها گوشي براي شنيدن اعتراض کارگر ندارند بلکه تا جائي که توانسته اند پاسخ مطالبات کارگران را با گلوله و باتوم و خشونت داده اند. مجاري قانوني و مسئولين مافوق تاکنون امتحان خود را پس داده اند و زندگي ميليونها کارگر و خانواده هايشان را به تباهي کشانده اند. ابلهانه بودن حرف خامنه اي در اين است که ميگويد برويد حقتان را از حق کش مطالبه کنيد، او ميگويد کارگران بهتر شدن زندگي و معيشتتان را از آدمکشان و دزدان و انگلهاي تحت فرمانش که از جيب کارگران ارتزاق ميکنند و کساني که زندگي آنها را سياه کرده اند درخواست کنند.
اما هدف و نقش اين فتوا و "حکم شرعي" عبارتست از خط دادن به اوباشان حکومت در کارخانه ها براي پارس کردن بيشتر عليه اعتصاب کارگران و بازتر گذاشتن دست مزدوران سرکوبگر حکومت براي جلوگيري از اعتصابات از يکطرف، و از طرف ديگر بستن دهان کساني که مدتي است ميخواهند با ظاهر حمايت از "اعتصاب صنفي" مبارزات کارگري را مهار کنند. در واقع خامنه اي به اينها پيام ميدهد که وقت اين بازيها نيست، شرايط طوري است که بايد براي اعتصاب شاخ و شانه کشيد. اين اما وقتي که اساس حاکميت جمهوري اسلامي زير ضرب است و در چهار گوشه ايران مردم عليه رژيم به خيابان ميريزند و سمبل هاي آنرا نشانه ميگيرند، اين فتوا و امثال آن مانند فتوا عليه چهارشنبه سوري و يا دستور سانسور اخبار اعتراضات مردم در رسانه هاي رژيم نه تنها بجائي نميرسد و نزد مردم پوچ است بلکه خشم و نفرت توده کارگر و زحمتکش جامعه را عليه رژيم اسلامي بيشتر و قويتر ميکند. اين پيامها و فتواها مانند چنگ انداختن حيواني زخمي و وحشي است که در لحظات آخر مرگش زوزه ميکشد، قواره در هم ريخته و آشفته حکومت را تصوير ميکند و ناتواني و استيصال و بهر دري زدن را نشان ميدهد. کاري از دستشان ساخته نيست.
با اينوصف تحرک اوباش و نيروي سرکوب حکومت در مقابله با اعتصاب کارگران بدنبال اين فتوا بيشتر خواهد شد، کارگران بايد جواب دندان شکن به آن بدهند. از اينرو کارگران کمونيست و رهبران عملي اعتراضات کارگري بايد تلاش کنند هر حرکت و اعتراض کارگري با پشتيباني ديگر کارگران و اقشار مختلف جامعه مواجه شود. بايد در مجامع عمومي خواسته ها و مطالبات کارگران در قطعنامه ها تنظيم شود و از طرف مجامع عمومي ديگر و از طرف دانشجويان و معلمان و پرستاران و جوانان مورد حمايت قرار گيرد. جنبش حمايت از اعتراضات و مطالبات حق طلبانه و آزاديخواهانه مردم بايد وسيع و همه گير شود. در هيچ جائي نبايد مبارزه اي با بيتفاوتي ديگران مواجه شود، در اينصورت جمهوري اسلامي هيچ غلطي نميتواند بکند. مساله گرفتن دستمزدهاي معوقه، مساله مقابله با بيکارسازي و خواست بيمه بيکاري، مساله افزايش دستمزد و ارتقاي سطح معيشت کارگران، مساله مسکن، حق تشکل و اعتصاب، بيرون رفتن ارگانها و نهادها و عناصر حکومت از محيط هاي کار و امثال اينها خواست همه کارگران و مبناي مبارزه آنان است. مسائل و مشکلات کارگران مشترک است، فقر و بيکاري و دستمزد پائين و نپرداختن دستمزدها به همه کارگران مربوط است و دفاع و حمايت وسيع کارگران از مبارزه هر بخش طبقه به قدرت طبقه و عقب راندن رژيم کمک ميکند. اين جنبش حمايت و همبستگي، کشاندن مطالبات و خواستها به سطح جامعه و درخواست حمايت از ديگران يکي از فاکتورهاي اساسي براي بهم پيوستن مبارزات جاري و قويتر شدن جبهه کارگران و مردم آزاديخواه در مقابل رژيم جلادان اسلامي است. حکومت دارد چنگ و دندان نشان ميدهد، بايد با اتحاد بيشتر، با متشکل شدن، با برپائي مجامع عمومي و مرتبط کردنشان بهم و شريک شدن در معضلات و مسائل همديگر، و با گسترش اعتصابات کارگري و راه انداختن اعتصابات حمايتي اين چنگ و دندان رژيم را شکست. جامعه دارد ميجوشد و هر روز از گوشه اي رژيم در حال محاصره است. حلقه محاصره را بايد تنگ تر کرد، بايد هيبت قوي و متحد و گسترده و اجتماعي طبقه کارگر ابراز وجود کند.