تمرين انقلاب
اصغر کريمي
اعتراضات گسترده مردم در شهرهاي خاتون آباد، مريوان، ايذه، فيروزآباد، بم، دماوند، بانه، کامياران و باز هم مريوان از مشابهت هاي زيادي برخوردارند. تظاهرات با شعار عليه جمهوري اسلامي و سران حکومت و سپس حمله به مراکز رژيم. و در هفته هاي اخير اين اعتراضات تعرضي تر شده است، به نيروهاي سرکوب هم حمله ميکنند و بعضا آنها را به عقب نشيني واميدارند. هربهانه اي براي بيرون ريختن و تظاهرات کافي است. از اينکه راي نداده را به حساب مردم گذاشتند تا انتقال بيمارستان شهر، از شام غريبان تا رسيدگي نکردن به نيازهاي مردم همه تبديل به نوعي قيام ميشود. هزاران و دهها هزار نفر زن و مرد و پير و جوان به خيابان ميايند، شعار ميدهند، مراکز وابسته به حکومت را در هم ميکوبند و خشم و نفرتشان را به سرکوبگران و سران رژيم نشان ميدهند. به موازات اين اعتراضات شهري، اعتصاب همه جا را گرفته است. روزانه دهها کارخانه بزرگ و کوچک اعتصاب و تجمع ميکنند. معلمان هر چند هفته و چند ماه يکبار دست به اعتصاب ميزنند و اينبار يک اعتصاب طولاني و همه گير سازمان دادند که با حمايت فعال و وسيع دانش آموزان همراهي شد. دانشجويان دمي از اعتصاب و اعتراض نميايستند. اعتراض همگاني شده است. از دانشگاه به اعماق جامعه امتداد پيدا کرده است. کارد به استخوان همه رسيده است. مردم، بحران عميق و چندپارگي رژيم را بويژه از مقطع انتخابات کذائي به بعد ديده اند و زمينه را براي تعرض آماده مييابند. از فرصت استفاده ميکنند و اعتراض ميکنند. اعتراضات نه رنگ و بوي مذهبي دارد، نه ملي و قومي. آزادي و عدالت ميخواهند، برابري ميخواهند، امکانات رفاهي و کار و دستمزد بيشتر ميخواهند، مسکن ميخواهند، ميخواهند شاد باشند، آزادي کبرا و افسانه را ميخواهند، دختر و پسر ميخواهند بجاي عزاداري و روضه خواني رقص و پايکوبي کنند، آپارتايد جنسي نميخواهند، زنان برابري ميخواهند و معلمان به تبعيض اعتراض ميکنند، پرستاران حقوق بيشتر ميخواهند و دانشجويان امکانات رفاهي بهتر و آزادي عمل بيشتر طلب ميکنند.
اين خواستها قومي و ملي نيست، انساني است. مذهبي نيست، ضديت با آن است. "زنانه مردانه" نيست، دشمني آشکار با جداسازي و آپارتايد است. خواستهاي مردم فشرده رفاه، آزادي و برابري است و به همين دليل فراگير است. و تاکتيک ها و اشکال اعتراض، آن نيست که بخشي از اپوزيسيون ترسان از قدرت مردم تجويز ميکرد. رفراندم را مردم مدتها است دفن کرده اند و نسخه نافرماني مدني هيچ جا جائي باز نکرد. اعتراض مردم کلاسيک است. اعتصاب و تمرين قيام و انقلاب است. فرسنگها از آنچه در کنفرانس برلين هم اتفاق افتاد جلوتر رفته است. مجسمه اي که مردم شجاع و آزاديخواه مريوان، بعنوان سمبل و مظهر رژيم پائين کشيدند، اعلام اين حکم جامعه ايران بود که انقلاب در سراسر کشور در راه است. فردا اين صحنه همه جا تکرار ميشود. و شعار آزادي برابري جوهر انقلابي است که در دستور جامعه قرار گرفته است. جامعه نه سبز! است نه سفيد!، سرخ است و هرهفته و هرروز سرخ تر ميشود با شعار آزادي و برابري که در اعماق آن ميدرخشد و حزبي که تضمين ميکند اينبار انقلاب توسط احزاب طبقه حاکم به بيراهه نرود و مصادره نشود.