نسل جوان، "شام غريبان" و محمود دولت آبادي!
فاتح شيخ الاسلامي
fateh_sh@yahoo.com
گزارش "شام غريبان ميدان محسني" در روزنامه "شرق" پنجشنبه ١٤ اسفند دريچه اي به مصاف نسل جوان عليه مذهب و سنت و فرهنگ باز ميکند. بررسي مشروح اين پديده مهم از زواياي اجتماعي و سياسي بسيار ضروري است، اينجا به بهانه اين گزارش، کوتاه به چند نکته اشاره دارم.
گزارش "شرق" حتي تصوير ناقصي هم از صحنه هاي شجاعانه و مهيجي که بيش از پنجهزار دختر و پسر جوان (به اعتراف خود گزارش) در محسني و ميرداماد آفريدند نميدهد. بااينحال از لابلاي روايت قيچي شده و بر خورده با مزخرفات اسلامي و "شرقي" اش ميتوان ديد که چه نفرت ضدمذهبي عظيمي در دل نسل جوان امروز ايران انباشته شده! چه حريف اجتماعي نيرومندي، چه غول شکست ناپذيري جلو جمهوري اسلامي و ضدارزشهاي اسلامي و سنتي آن بپا خاسته است! مقابله هزاران جوان شاديخواه آزاديخواه با مشتي موتورسوار مرگ انديش کله پوک، صحنه سمبليکي از يک نبرد وسيعتر است: نبرد جامعه اي نو با حاکميت اسلام و توحش عهدبوقي عزا و عاشورا.
گزارش "شرق"، بنا به حرفه ژورناليسم مزدور روزنامه، حرکت ضدمذهبي جوانان را از فيلتر ايدئولوژي اسلامي گذرانده و "عروج عزاداري نوين نسل جوان در برابر عزاداري سنتي" معرفي ميکند! "تحليل" هم ميفرمايد که گويا: "عزاداري سنتي و نوين در سال ٨٢ به نقطه افتراق رسيده است"! اين خودفريبي پوج و زبونانه، بيشتر از هر دروغ اسلامي ديگري تهوع آور است. همه ميدانند "حسين پارتي" جوانان ربطي به عزاداري ندارد و "شرق" هم در صفحه آخر تاييد ميکند: "عزاداري جاي خود را به کارناوالي داد که ديگر در آن حزن و اندوهي ديده نميشد. در شام غريبان امسال، حسين به واقع غريب بود، اين را ميشد از چهره هاي خندان عابراني ديد که در خيابانها شمع در دست داشتند و با چشمان بزک کرده خود در جستجوي کساني غير از حسين بودند"! با اين فاکت روشن، تحليل گزارش "شرق" از "عزاداري نوين" نسل جوان، دود ميشود و به هوا ميرود. اين بيشتر به داستان آخوندي مشهور "انشالله گربه است"، ميماند! نميخواهند باور کنند. نميتوانند ببينند.
دولت آبادي هم مثل حسين غريب بود
"ظهور" محمود دولت آبادي در اين "شام غريبان" هم حادثه گويا و خودافشاگري است؛ "شرق" مينويسد: "در آن ميانه غوغا و فرار و نارنجک صوتي و دود ترقه و انفجار، حضور محمود دولت آبادي (رمان نويس برجسته معاصر) جالب توجه بود که بيخبر از همه جا آمده بود بيرون خانه قدمي بزند و ميگفت: "ما که ديگر انگار از اين نسل جوان فاصله گرفته ايم، سر از کارشان در نمي آوريم""! بيچاره دولت آبادي هم مثل حسين در "شام غريبان" جوانان غريب بوده است!
بايد همانجا به ايشان ميگفتند: در واقع اين نسل جوان است که از شما فاصله گرفته، آنهم چه فاصله اي! که ديگر بهيچوجه سر از کارشان در نمي آوريد. شما در توصيف "فرهنگ" فراموش شده روستاهاي حاشيه کوير، ده جلد "رمان" قلم زده ايد و از بابت آن "رمان نويس برجسته معاصر" لقب گرفته ايد. انگار هنوز در همان فضاي روستايي ٧٠ سال پيش هستيد، بهتر است همانجا باشيد، سر در آوردن از فرهنگ شهرنشين و "غربزده" نسل جوان امروز از سرتان زياد است. سر در آوردن از "حسين پارتي" نسل جواني که حسين و آخوند و مذهب و ارزشهاي اسلامي و سنتي را به مسخره گرفته اند، براي "روشنفکر"ان شرقزده اسلامزده روستازده اي که عمري دنبال آل احمد نذري خور سفره آخوندها بوده اند، محال است.
براي نسل جوان امروز ايران، نه تنها قرن ٢١ با ٢٠ که سال ٢٠٠٤ با ٢٠٠٣ متفاوت است، براي امثال دولت آبادي اما انگار دوهزاري هنوز نيفتاده و هيچوقت نمي افتد.