براي لغو اعدام و آزادي کبرا رحمانپور
ايجاد کانون ها و کميته ها
اصغر کريمي
کبرا رحمانپور اکنون براي اکثر مردم ايران شناخته شده است. پابپاي نفرت از جمهوري اسلامي، همدردي وسيعي در ميان مردم نسبت به کبرا شکل گرفته است. در سطح بين المللي کمپيني در حمايت از او شکل گرفته و در داخل کشور کم و بيش تحرک براي نجات او ديده ميشود. اين فاکتورها و تبديل شدن کبرا به يک چهره، يک چهره قرباني اين نظام و اين حکومت، جمهوري اسلامي را واداشته است که هربار کبرا را از پاي چوبه هاي دار به زندان برگرداند و اعدامش را به تعويق اندازد. اين همدردي وسيع در جامعه را بايد به حرکتي تبديل کرد. همدردي با کبرا و نفرت از حکومت اسلامي را بايد به ايجاد نهادها و سازمان دادن کمپين هاي متعدد و وسيعي تبديل کرد و چنان نيروي وسيعي به حرکت درآورد که حکومت اسلامي وادار به لغو رسمي اعدام کبرا و آزادي او از زندان شود.
کميته ها و جمعهاي دفاع از کبرا
کبرا قرباني زن بودن تحت يک حکومت مذهبي و زن ستيز است. وظيفه جنبش برابري طلبي زن و مرد، وظيفه مدافعين حقوق زن، وظيفه همه زنان و مردان آزاديخواهي که براي لغو ستم بر زن مبارزه ميکنند، هرکس خود را مدافع لغو قوانين ضدزن ميداند و همه نهادها و سازمانهاي مدافع حقوق زن است که براي کبرا دست به کار شوند و مبتکر ايجاد کميته ها، نهادها، شبکه ها و جمعها و راه انداختن و سازمان دادن کمپيني براي نجات کبرا شوند. بايد بطور علني کميته ها و جمع ها را تشکيل داد، به مراجع مختلف بين المللي نامه داد، به مقامات جمهوري اسلامي نامه هاي اعتراضي نوشت و خواهان آزادي کبرا شد. بايد تومارهائي با خواست مخالفت با اعدام کبرا و آزادي فوري او در هر شهر و محله اي، در هر دانشگاه و کارخانه اي سازمان داده شود. در قطعنامه هاي هشت مارس بايد بندي به خواست لغو حکم اعدام و آزادي کبرا اختصاص داده شود و سخنرانهاي هشت مارس توجه جمعيت را به وضعيت کبرا جلب کنند.
کبرا قرباني فقر و نظام طبقاتي است
وضعيت کبرا نمونه اي از ستمي است که به کارگران و اکثريت مردم محروم و زحمتکش ميشود. اکثريت مردم را به فقر مطلق رانده اند، ميليونها نفر را به اعتياد کشانده اند، ميليونها انسان شريف را به تن فروشي براي تامين زندگي سوق داده اند و زندگي ميليونها نفر را از هم پاشيده اند. کبرا يکي از قربانيان اين نظام است. کلفتي در يک خانه، تحمل تحقير، تجاوز، ازدواج ناخواسته با مردي مسن تر از پدر او و سپس کشيده شدن به قتل کسي که پس از چندسال تحقير و توهين روزمره با چاقو به او حمله کرده است. اعتراض به اعدام کبرا کيفرخواستي عليه فقر و استثمار و جهنمي است که به طبقه کارگر و اکثريت جامعه تحميل کرده اند. هر کارگر معترضي بايد به وضعيت کبرا اعتراض کند. کبرا نمونه اي از رنجي است که اقليتي مفتخور و انگل و دزد و کثافت به فرزندان طبقه کارگر تحميل کرده اند. هر کارگر کمونيست و آگاهي، هر رهبر و فعال کارگري و هر کارگر معترضي بايد در کمپين نجات کبرا خود را سهيم کند. نفرت از ستمي که به کبرا ميشود بايد به حرکت وسيعي در ميان پيشروان جنبش کارگري براي نجات کبرا تبديل شود. هر آژيتاتور و مبلغ سوسياليستي در ميان کارگران بايد خشم و اعتراض ساير رفقاي خود را به موقعيت کبرا برانگيزد. دهها و صدها کميته و جمع و نهاد در دفاع از کبرا بايد در مراکز کارگري و در محلات کارگر نشين توسط زنان و مردان پيشرو تشکيل شود و تومارهاي بزرگي براي نجات او سازمان داده شود. در هر محله اي بايد کمپيني سازمان داده شود.
عليه مجازات اعدام
اقليت سرمايه دار و حکومت اسلامي شان مردم را به اين شرايط سياه کشانده اند و به اين شرايط مشقت بار زندان و اعدام را هم افزوده اند. مردم را قرباني فقر و محروميت و بيحقوقي کرده اند و بعد، از قربانيان انتقام ميگيرند. زندان و اعدام ميکنند تا به ديگران "درس عبرت" بدهند که به شرايط موجود تمکين کنند، که به وضع موجود رضايت دهند، که توقع زيادتر نداشته باشند. کبرا يکي از اين قربانيان است که به زندان و مجازات ضدانساني اعدام، و به روايت کثيف تر اسلامي به قصاص محکوم شده است. مبارزه براي آزادي کبرا بخشي از مبارزه مردم براي آزادي و عليه مجازات اعدام است. تلاش براي لغو اعدام کبرا بخشي از کمپين عليه مجازات اعدام است. بايد به اين کمپين پيوست.
کبرا اکنون يک سمبل است و مبارزه براي آزادي او به يک مساله سياسي مهم و به سنگري در مبارزه آزاديخواهانه مردم تبديل شده است. بايد جمهوري اسلامي را در اين سنگر شکست داد. جمهوري اسلامي بايد بداند که اگر کبرا را اعدام کند نه تنها با اعتراض مجامع بين المللي مواجه ميشود بلکه در ايران نيز جامعه اي به حرکت درميايد و خشم و نفرت، به جنبش سياسي وسيعي تبديل ميشود. کميته ها و نهادها و شبکه هاي دفاع از کبرا بايد چنان مردم را به جنب و جوش درآورده باشند، چنان مردم را درگير اين مساله کرده باشند، چنان مردم را در اين حرکت سهيم کرده باشند و چنان در و ديوار از خواست آزادي کبرا پر شده باشد که جمهوري اسلامي جرات اعدام کبرا را نکند. مساله کبرا في الحال به مخمصه اي براي حکومت اسلامي تبديل شده است. بايد به يک پيروزي براي مردم تبديل شود.
احزاب و جريانات ملي مذهبي و ناسيوناليستي اهميتي به کبرا و اعدام او نميدهند. جنبش آزادي کبرا بايد چنان قدرتمند شود که آنها را نيز وادار کند از سکوت دست بردارند. اين جنبش چنان قدرتي بايد پيدا کند که رسانه هاي ساکت کنوني نيز مجبور به انعکاس مبارزه براي کبرا شوند.
حکم اعدام کبري رحمانپور بايد فورا و رسما لغو شود. هر انسان آزاديخواهي، هر مدافع حقوق زني، هر کارگر معترضي و هر سوسياليست و کمونيستي بايد در مبارزه براي لغو حکم اعدام و آزادي کبرا سهيم شود.