بازتاب انقلاب در صفوف رژيم
علي جوادي
جمهوري اسلامي ديگر به آخر خط خود رسيده است. تمام نيروهاي رژيم اين حقيقت ساده را ميدانند. هر باند و جناحي چه در درون حکومت و چه در حاشيه آن به انحاء مختلف به دنبال چاره جويي براي حفظ رژيم در اين شرايط جديد است. هر بخشي خود را به عنوان ناجي و يا تنها اميد رژيم اسلامي معرفي ميکند. هر باند و جناحي ديگري را عامل تضعيف و تلاشي "نظام" و مسبب موقعيت وخيم رژيم تلقي ميکند. اما راه نجاتي ندارند. چون خطر سرنگوني رفع شدني نيست. چون انقلاب در راه است. چهره هاي جلو صحنه رژيم دارند عوض ميشوند. امثال خاتمي و کروبي حاشيه اي و درباري شده اند. حسن روحاني نقش آشکار تري پيدا ميکند. رفسنجاني گويا منتظر فرصت است. اما خامنه اي و کل رژيم و همه سران آن هدف مستقيم اعتراضات مردم اند. کار باندها و جناحهاي رژيم زير فشار مردم ميتواند حتي به رويارويي و تقابل نظامي هم کشيده شود. اين يک سراشيبي سياسي است که آخرش فقط سقوط رژيم اسلامي و انقلاب مردم است. حتي ترس از يک خيزش قريب الوقوع مردم انقلابي هم نميتواند متحدشان کند.
دشمني در ميان جناحها و دستجات رژيم بالا گرفته است. بحث در درون رژيم اسلامي بر سر هژموني يک طرفه جناح راست است. و مادام که رژيم از پايين مورد تهديد بالفعل جنبش سرنگوني طلبي مردم نبود، اين هژموني ميتوانست بر مبناي تناسب قواي داخلي جناحها تعيين و اعمال بشود. اما خطر انقلاب و سرنگوني باعث ميشود که هژموني کامل جناح راست انفجار حکومت را از مجراي شکافهايش تسريع کند. هر درجه يکپارچه تر شدن رژيم، کل دستگاه حاکم را شکننده تر در مقابل مردم قرار ميدهد. واقعيت اين است که دو خرداديهاي "راديکال" رژيم ديگر مطمئن شده اند که يک کاسه شدن قدرت در دست راستها به معني حاد شدن تقابل حکومت با مردم و اوجگيري خيزش انقلابي عليه حکومت خواهد بود، از اينرو ديگر نميتوانند هژموني کامل و قطعي راست را بپذيرند. از طرف ديگر امثال خامنه اي و جنتي و رفسنجاني هم ميکوشند بخشهايي از دوم خرداديها را خفه کنند، صحبت از بگير و ببند دوم خرداديهاي متمرد است. اما کار از اين حرفها گذشته است!
در طرف ديگر، در صف انقلاب، کارگر و جوان و زن معترض و بجان آمده هر روز کمين جديدي در سر راه رژيم ميگذارند. شهرهاي مختلفي در التهاب بسر ميبرند، مريوان، سنندج، اصفهان، تبريز، بم و سميرم. ايزه فقط يک نمونه است، يک شروع از آنچه که در تحولات آتي اجتناب ناپذير است. در پس اين رويدادها اين انقلاب مردم است که راه پر پيچ و خم خود را به جلو باز ميکند. انقلاب در مصافي ديگر مضحکه انتخاباتي رژيم را به شکست کشاند. آنچه در اين روزها در جريان است صرفا واکنشي به "انتخابات" رژيم نيست. تعرضي به وجود رژيم است. تلاشي فعال براي سرنگوني رژيم اسلامي است. به هر درجه تقلب و تبليغات اسلامي هم که دست بزنند قادر نخواهد شد چهره شکست خورده رژيم اسلام و هيولاي خدا و نمايندگان زميني اش را در مواجهه با مردم آرايش کنند. سران رژيم بدرست در پس حرکت مردم در "انتخابات" اسفند يکبار ديگر اعلام جنگ مردم به خودشان را ديدند. و در کنار و پيشاپيش اين صف نيرويي که سالها خود را براي سازماندهي انقلاب مردم آماده و مجهز کرده بود هر روز جاي بيشتري در صفوف مردم پيدا ميکند.
شمارش معکوس عمر رژيم اسلامي آغاز شده است. در اين اوضاع و احوال است که بار ديگر در تبليغات دو خرداديها به "کودتاي" راست اشاره ميشود. راست نيازي به کودتا در مقابل دو خرداديها ندارد. اما جناح راست اگر از سر استيصال بخواهد در مقابل جنبش انقلابي مردم دست به يک تعرض نظامي وسيع بزند فقط مرگ کل نظام اسلامي را تسريع ميکند. هرگونه تعرض نظامي وسيع راست بدون ترديد با تعرض متقابل مردم انقلابي مواجه خواهد شد و کل رژيم را درهم ميشکند.
تاکنون مردم نشان داده اند که به اندازه کافي پر تحرک و با درايت در صحنه سياست هستند که قادر شوند تعرض باندهاي سياه رژيم را در هم بشکنند. همين حرکت اخير مردم در جريان مضحکه انتخابات نشان داد که دوره تعرض جديتر و همه جانبه تر به رژيم شروع شده است. بايد براي قيام و از کنترل خارج کردن شهرهاي مختلف از دست رژيم آماده شد و متشکل شد. قيام اين بار بر خلاف گذشته بخشي از نقشه عمل آگاهانه نيرويي خواهد بود که پرچمدار آزادي، برابري، رفاه و يک جمهوري سوسياليستي است، نيرويي که امروز پوسترهاي رهبرانش در ميان مردم تکثير و توزيع ميشود. براي بزير کشيدن حکومت اسلامي بايد وسيعا به ميدان آمد.