زنده باد حزب، زنده باد انقلاب

حميد تقوائي

٢٥ سال بعد از انقلاب بهمن جامعه ايران در آستانه انقلاب ديگري قرار گرفته است. در اين انقلاب نيز مانند انقلاب گذشته توده وسيع مردم شرکت خواهند داشت، کارگران نقش کليدي ايفا خواهند کرد و اين بار نيز بيشک "کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما" بميدان خواهد آمد و گلوي رژيم را خواهد فشرد. اما مشابهت بين اين دو انقلاب از اين فراتر نميرود. آن نقاط ضعفي که موجب بقدرت رسيدن ضد انقلاب اسلامي شد امروز ديگر موجوديت و موضوعيتي ندارد. مهمترين نقطه ضعف انقلاب ٥٧ غياب کمونيسم راديکال و کارگري و يک جنبش قوي چپ از صحنه سياسي و جامعه ايران بود. توده هاي ميليوني کارگران و مردم براي آزادي و رفاه و برابري بميدان آمده بودند اما حزب و نيروي راديکال و چپي که اين خواستها را نمايندگي کند و در عرصه مبارزه براي قدرت سياسي حضور داشته باشد و از توان و آمادگي و امکان تصرف قدرت برخوردار باشد، وجود نداشت. طبقه کارگر براي اولين بار در تاريخ سياسي ايران بعنوان يک نيروي عظيم و تعيين کننده بپا خاسته بود اما از حزب و برنامه و سياست مستقل طبقاتي خودش، حزب و برنامه اي که بتواند کارگر و بهمراه او کل جامعه را از شر سلطه سرمايه و نظامهاي ديکتاتوري شاهي و مذهبي اش رها کند، برخوردار نبود.

امروز حزب کمونيست کارگري بعنوان يک نيروي مطرح و شناخته شده و پر نفوذ در جامعه حضور دارد. و تا همينجا به يمن فعاليتهاي اين حزب پرچم سياستها و اهداف و خواستهاي راديکال و چپ در عرصه هاي مختلف مبارزه برافراشته شده است. در مبارزه عليه مذهب، در مبارزه عليه آپارتايد جنسي و براي برابري زنان، در مبارزه عليه توحش "کار ارزان و کارگر خاموش" در مبازات روزمره کارگران براي ارتقاي شرايط زيست و کار، در جبهه مبارزه براي آزاديهاي بي قيد و شرط، در مبارزه براي يک زندگي مدرن و انساني، در کمپين عليه سنگسار و اعدام و دفاع از حقوق کودکان، و در يک کلام در هر نبرد مشخصي که در جبهه هاي مختلف جنگ عليه نظام اسلامي سرمايه در جريانست، برنامه و اهداف و شعارهاي کمونيسم کارگري در شکل دادن و پيش بردن نبرد نقش کليدي ايفا ميکند. اين کارگران و آزاديخواهان و برابري طلبانند که با حزب و از طريق حزب مهر خود را به رويدادها ميزنند. اين بار در انقلابي که ميآيد نه تنها طبقه کارگر بلکه توده عظيم مردمي که از نظام موجود متنفرند با حزب خود شرکت خواهند کرد. اين بار کارگران و زنان و جوانان و توده محروم مردم رهبر، نماينده و آلترناتيو خود را براي حکومت آتي دارند. نماينده و رهبري که نه با مذهب سر سازش دارد و نه با سرمايه داري و استثمار و ناسيوناليسم و پارلمانتاريسمش. رهبري که آمال و خواستهاي چندين نسل از مردم ايران را از انقلاب مشروطه تا امروز نمايندگي ميکند. رهبري که تجسم و پرچمدار آمال و ايده آلهاي تمام کساني است که در سراسر تاريخ معاصر ايران براي آزادي و برابري بپا خاستند و بخاک افتادند. کارگران و آزاديخواهان و برابري طلباني که نتوانستند در انقلاب بهمن قدرت را بدست آورند، اما شکست نخوردند، حزب و جنبش خود را ساختند تا اين بار پيروزي را از آن خود کنند. انقلابي که ميايد جشن پيروزي ما شکست نخوردگان است.

زنده باد حزب، زنده باد انقلاب.