قرارها و قطعنامه هاى پيشنهادى براى کنگره ٥ - سرى سوم

سند شماره يک

قطعنامه درباره

سياست رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق در قبال انشعاب در حزب کمونيست کارگرى ايران

از آنجا که:

الف) فراخوان رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق در اطلاعيه مورخ ٢٥ اوت ٢٠٠٤ مبنى بر پيوستن مردم ايران به منشعبين از حزب کمونيست کارگرى ايران موضعى کاملا انحلال طلبانه در قبال حزب کمونيست کارگرى ايران است،

ب) رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق با صدور بيانيه حمايت آميز و با شرکت در تاسيس حزب منشعبين، که از موضع راست از حزب کمونيست کارگرى ايران جدا شده و بيانيه دست راستى و ضدکمونيستى ٢١ نفره پلاتفرم آن است، حزب کمونيستى کارگرى عراق را در معرض چرخش به راست قرار داده است،

ج) رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق بدون اينکه جامعه عراق و اعضا و کادرها و حتى کميته مرکزى اين حزب را از مضمون اختلافات سياسى در حزب کمونيست کارگرى ايران مطلع کند، در سياست هميشگى خود در قبال حزب کمونيست کارگرى ايران چرخش کرده و عملا حزب کمونيست کارگرى عراق را بشيوه اى کاملا غيرمسئولانه در مقابل يک عمل انجام شده قرار داده است،

لذا کنگره پنجم حزب کمونيست کارگرى ايران بر نکات زير تاکيد ميکند:

١- کنگره سياست رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق را شديدا تقبيح ميکند و از آنها ميخواهد که موضع انحلال طلبانه خود را مورد تجديد نظر قرار دهند.

٢- کنگره از رهبرى حزب کمونيست کارگرى ايران ميخواهد که اعضا و کادرهاى حزب کمونيست کارگرى عراق و همينطور جامعه عراق را از تحولات درونى و مضمون سياسى اختلافات درون حزب کمونيست کارگرى ايران مطلع کند.

٣- سياست رهبرى حزب کمونيست کارگرى عراق در قبال انشعاب و موضع خصمانه آنان نسبت به حزب کمونيست کارگرى ايران ضربه آشکارى به جنبش کمونيسم کارگرى در عراق و ايران و تحزب اين جنبش در هر دو کشور است. حزب کمونيست کارگرى ايران خود را موظف به دفاع از جنبش کمونيسم کارگرى در عراق ميداند و تقويت آن و جلوگيرى از به انحراف کشيدن آنرا يک وظيفه مبرم رهبرى حزب ميداند. کنگره از رهبرى حزب ميخواهد که سياست فعالى را در اين جهت در دستور کار خود بگذارد و همه فعالين کمونيسم کارگرى را به اين حرکت فراميخواند.

پيشنهاد دهنده: دفتر سياسى

١٤ سپتامبر ٢٠٠٤

-------------------

سند شماره دو

اين قرار اصلاحيه يا آلترناتيوى بر دو قرار پيشنهادى رفقا آذر ماجدى و على جوادى، قرار درباره دفاع از حرمت و شخصيت اعضاى حزب، و قرار درباره موازين بررسى شکايات است.

قرار درباره

دفاع از حرمت و شخصيت اعضاى حزب

از آنجا که حزب کمونيست کارگرى ايران در زندگى خصوصى اعضاى خويش کنکاش نميکند، و دفاع از حرمت، شخصيت و حريم زندگى خصوصى افراد يکى از اصول پايه اى حزب کمونيست کارگرى است، و با توجه به اينکه در جريان مباحثات مربوط به اختلافات سياسى اخير معلوم شد که تاکيد بر اين اصول ضرورت دارد،

لذا کنگره پنجم تصويب يک سند در جهت تاکيد بر حفظ حرمت و شخصيت کليه اعضاى حزب بعنوان يکى از اصول پايه اى حزب را ضرورى ميداند. کنگره در اين راستا نکات زير از نامه دبير شماره ١ منصور حکمت در ژوئن ١٩٩٨ را بعنوان اصول و ملاکهاى پايه اى درباره حرمت و شخصيت اعضاى حزب و وظايف ارگانهاى رهبرى حزب در برخورد به نقض اين اصول تصويب ميکند.

کنگره تصويب آئين نامه هاى اجرائى و ريز حدود اختيارات و وظايف ارگانهاى حزب در اين موارد را به کميته مرکزى منتخب کنگره واگذار ميکند.

"مخالفت سياسى، هر قدر با لحن تلخ و سرد و خصومت آميز همراه باشد، تا وقتى سياسى است، هيچ پاسخ تشکيلاتى نميخواهد. اگر کسى بنويسد فلان کميته يا مقام حزب راست، چپ، رفرميست، ناسيوناليست و غيره است و بايد برکنار شود و غيره، کار خلافى نکرده. بايد پاسخ دهد. اما اقدام انضباطى موردى ندارد. اما اگر اين برخوردها شامل اتهام مشخصى مبنى بر نقض اصول سياسى و تشکيلاتى توسط کسى، عدم رعايت امانت سياسى و مالى و اخلاقى، ارتکاب جرم و نظير اينها باشد، برخورد جدى تشکيلاتى بايد صورت بگيرد.

هيچ کس حق ندارد در پوشش بحث سياسى به کسى يا مرجعى در حزب اتهام و افترا بزند. اگر اظهارات و نامه هايى به دست کميته اى برسد که حاوى اتهام کنکرت به افراد است، اين اقدامات بايد فورأ انجام بشود:

- جلو نشر اين نامه ها و اظهارات با سرعت و قاطعيت گرفته شود.

- به اتهام زننده رسمأ ابلاغ شود که يا موارد اتهام را با ذکر دليل در اختيار حزب بگذارد يا رسمأ نامه و اظهارات خود را پس بگيرد و از اشخاص مربوطه در پيشگاه حزب عذرخواهى کند.

- نفس طرح اتهام، ولو با عذرخواهى بعدى، نقض اصول حزب است و بايد مورد برخورد انضباطى قرار بگيرد.

- در صورت ارائه شکايت از فرد يا کميته اى به مجارى تشکيلاتى، کميته بالاتر بايد پس از شنيدن روايت طرفين و بررسى فاکتها و اسناد تصميم بگيرد. در طول مدت بررسى کسى حق نشر اتهامات و يا تبليغات درونى و بيرونى پيرامون مسئله را ندارد.

اين اصول و ملاکها بايد بويژه براى اعضاى جديد حزب توضيح داده شوند تا همچنان در عين داشتن يک فضاى امن و راحت درون حزبى حرمت و سلامت اعصاب همگى محفوظ بماند."
(از نامه دبير شماره ١، منصور حکمت، ١٠ ژوئن ١٩٩٨)

پيشنهاد دهندگان:

محسن ابراهيمى - فاتح بهرامى - شهلا دانشفر - کاظم نيکخواه

------------------

سند سوم

قرار در تاکيد بر سه قطعنامه مصوب

کنگره پنجم قطعنامه هاى "حزب کمونيست کارگرى و چشم انداز انقلاب در ايران" و "طبقه کارگر و قدرت سياسى" مصوب کنگره چهارم و قطعنامه "ابراز وجود اجتماعى رهبران عملى و فعالين چپ" مصوب پلنوم بيستم را مورد تائيد و تاکيد قرار ميدهد.

پيشنهاد دهنده: حميد تقوائى

----------------

سند چهارم

رفقا

من با توجه به اصلاحات پيشنهادى رفقا حسن صالحى و جليل بهروزى در متن قطعنامه هاى "استراتژى" و " حزب و قدرت سياسى بعد از سرنگونى..." را تغييراتى داده ام که در زير ملاحظه ميکنيد.

حميد تقوائى

سند شماره ١ - متن اصلاح شده

مبانى استراتژى و رئوس وظايف حزب براى سازماندهى انقلاب و تصرف قدرت سياسى

١- محتملترين و مطلوب ترين راه بقدرت رسيدن حزب، تصرف قدرت سياسى از طريق سازماندهى و رهبرى انقلاب عليه جمهورى اسلامى است. حضور و نفوذ حزب کمونيست کارگرى در جامعه و در جنبش انقلابى که در ايران در حال جريان است به اين انقلاب خصلتى چپ و سوسياليستى ميدهد. انقلاب ايران، که از دل جنبش سرنگونى در حال شکل گيرى است، يک انقلاب کارگرى با هدف برقرارى جمهورى سوسياليستى خواهد بود. سازماندهى و رهبرى انقلابى که برعليه جمهورى اسلامى شکل ميگيرد، در محور استراتژى حزب براى تصرف قدرت سياسى قرار دارد.

٢- هدف فورى حزب کمونيست کارگرى تصرف قدرت سياسى و استقرار جمهورى سوسياليستى است. مبارزه ما براى سرنگونى حکومت اسلامى از مبارزه براى استقرار جمهورى سوسياليستى جدا نيست. هر نوع سناريو ديگرى نظير "حکومت موقت" و يا "قدرت دوگانه" و کلا هر نوع حالت ديگرى که ممکن است بسته به شرايط پيچيده ومتنوع در سير مبارزه ما براى استقرار جمهورى سوسياليستى رخ بدهد، نبايد حتى بعنوان يک هدف مرحله اى در فعاليتها و تبليغات ما جائى داشته باشد. شعار جمهورى سوسياليستى و حکومت کارگرى تنها هدف و شعار حزب در رابطه با قدرت سياسى است.

٣- حزب کمونيست کارگرى در مقابل هر نوع سناريوئى که ممکن است به برکنارى حکومت اسلامى بيانجامد، قاطعانه براى ادامه انقلاب و به ميدان کشيدن طبقه کارگر و مردم آزاديخواه در جهت تصرف قدرت و برقرارى جمهورى سوسياليستى مبارزه ميکند. حزب بايد در هر شرايطى با تمام قوا مبلغ و اشاعه دهنده تصرف تمام قدرت بوسيله حزب و استقرار جمهورى سوسياليستى باشد.

کسب قدرت سياسى توسط حزب از طريق رهبرى يک انقلاب پيروزمند و استقرار جمهورى سوسياليستى تماما بسته به آنست که تا زمان بقدرت رسيدن، حزب بطور پيگير و در هر شرايطى پرچمدار انقلاب و عامل راديکاليزه کردن و تعميق نه مردم در برابر کل نظام موجود، و عليه حکومت اسلامى و يا آلترناتيوهاى بورژوايى جانشين حمهورى اسلامى باشيم.

٤- تامين و اعمال رهبرى حزب مستلزم درگيرى و دخالتگرى پيگير و مستمر حزب، از رهبرى تا کادرها و شخصيتها و کميته ها و حوزه ها و شبکه هاى حزبى، در رويدادها و تحولات سياسى و شکل دهى به اين رويدادها و تحولات در دوسطح است:

الف- در ابعاد سراسرى براى تامين رهبرى حزب بر کل جنبش انقلابى مردم براى سرنگونى و نهايتا سازماندهى و رهبرى انقلاب

ب- در سطح محلى براى تامين رهبرى اعتراضات و مبارزات جارى.

٤.الف - رهبرى سراسرى انقلاب.

تامين اين امر اساسا مستلزم دخالت مستقيم رهبرى حزب است. وظايفى که در اين رابطه بعهده رهبرى قرار دارد در مباحث منصور حکمت تحت عنوان حزب و قدرت سياسى، حزب و جامعه، بحث "جنبش سلبى و اثباتى" و "آيا کمونيسم در ايران پيروز ميشود"، قطعنامه هاى کنگره ٣ و بطور مشخص تر در قطعنامه هاى "حزب و چشم انداز انقلاب"، و "طبقه کارگر و قدرت سياسى" مصوب کنگره ٤ توضيح داده شده است. اين اسناد راه تامين رهبرى حزب در انقلاب و وظايف رهبرى حزب در اين رابطه را مشخص ميکند. رئوس اين وظايف بقرار زيرست:

- معرفى و شناساندن حزب در سطح جامعه بعنوان يک حزب مدعى قدرت سياسى و قادر به تصرف و حفظ قدرت.

-قابل دسترس تر کردن حزب براى ايجاد ارتباط وسيعتر با کارگران و توده مردم و تسهيل عضويت در حزب و فعاليت در آن براى کارگران و بخش هر چه وسيعترى از مردم.

- استفاده از فرصتها و نقاط عطف در تحولات سياسى، و کوشش براى باستقبال رفتن و ايجاد اين فرصتها، با هدف معرفى کردن حزب در يک سطح وسيع در جامعه و عجين و تداعى کردن حزب با اين تحولات.

- ظاهر شدن بعنوان رهبر جنبش راديکال و انقلابى مردم و سخنگوى انقلاب. نمايندگى کردن جنبش انقلابى و سرنگونى طلبانه مردم در مقابل حکومت اسلامى، غرب و ساير نيروهاى اپوزيسيون. افشاى نيروهاى ضد انقلاب و برخورد به نيروهاى اپوزيسيون رژيم بر مبناى دورى و نزديکيشان به انقلاب و امر رهائى مردم و مستقل از هر اختلافى که ممکن است با جمهورى اسلامى و يا با يکديگر داشته باشند، در کنار نقد هميشگى و طبقاتى ما بر اين نيروها. تبديل شدن حزب به نماينده و سخنگوى خواستهاى راديکال و انقلابى مردم بويژه کارگران، زنان و جوانان در برابر جمهورى اسلامى و کل نيروهاى اردوگاه مخالف انقلاب.

- تلاش روزمره براى جدا کردن مردم از آلترناتيوها و خط مشى هاى بورژوائى و سوق دادن مردم به موضع چپ و انقلابى در تحولات سياسى جارى، تلاش براى توده گير کردن هرچه بيشتر شعارها و مطالبات اساسى حزب.

- نمايندگى کردن نه مردم به رژيم و کل نظام موجود و تعميق و راديکاليزه کردن نقد و اعتراض مردم به حکومت و مذهب و کليت اوضاع سياسى ، اقتصادى و اجتماعى موجود.

- طرح و تبليغ و معرفى وسيع جمهورى سوسياليستى بعنوان آلترناتيو حکومتى حزب. تبليغ وسيع شوراها بعنوان ارکان جمهورى سوسياليستى. حزب بايد با شوراها و جنبش شورائى و اعمال اراده و حکومت مستقيم و بلاواسطه خود مردم تداعى شود.

- کسب آمادگى براى دخالت سريع سياسى و نظامى حزب در شرايط تضعيف حکومت و يا برکنارى و فروپاشى آن بويژه در کردستان. کسب آمادگى براى انتقال بخشى از رهبرى حزب به داخل در شرايط مناسب.

- دادن طرحها و نقشه عملهاى تشکيلاتى مشخص براى ايجاد نهادها و سازمانهاى توده اى موقت و پايدار، و در دستور قرار دادن اقدامات سريع براى اجراى اين نقشه عملها متناسب با شرايط و توازن قوا در هر مقطع و مرحله ازمبارزه.

- به کار گرفتن وسيع ارگانهاى تبليغى و مدياى حزبى براى هدايت و سازماندهى جنبش سرنگونى طلبانه و انقلابى مردم عليه جمهورى اسلامى.

٤.ب - رهبرى محلى مبارزات.

تامين رهبرى انقلاب مستلزم دخالت و درگيرى عملى حزب در اعتراضات و مبارزات و کمپينها و جنبشهاى جارى نيز هست. براى انجام اين وظيفه کل ماشين حزبى در خارج و در داخل کشور بايد بسيج و درگير شود. اساس فعاليت حزب در اين جهت در مبحث حزب و جامعه منصور حکمت و قطعنامه "ابراز وجود اجتماعى ..." مصوب پلنوم بيستم مشخص شده است.

رئوس اقدامات و وظايف حزب در اين جهت بقرار زيرست:

- تبديل حزب به سازمان دربرگيرنده رهبران عملى در جنبش کارگرى و مبارزات اقشار ديگر مردم بويژه زنان و جوانان.

- هويت علنى و اجتماعى بخشيدن به فعالين و رهبران عملى چپ و کمونيست در مبارزات و اعتراضات جارى کارگرى، مبارزات زنان و جوانان، و ساير بخشهاى معترض جامعه.

- همبسته و متحد ساختن مبارزات جارى کارگران. سازماندهى حمايت متقابل بخشهاى مختلف طبقه کارگر از مبارزات يکديگر و از مبارزات اقشار ديگر مردم به شيوه هاى علنى.

- سازماندهى کمپينها و نهادها و تشکلهاى مختلف و متعدد حول مسائل مختلف در جنبش کارگرى و در مبارزات جوانان و زنان و ساير اقشار مردم.

- تامين رهبرى حزب بر مبارزات جارى کارگران و جوانان و زنان و ساير جنبشهاى اعتراضى با اتکا به حوزه ها و شبکه هاى حزبى و فعالين و رهبران عملى در اين جنبشها.

- تلاش براى تشکيل هر چه گسترده تر مجمع عمومى و انواع نهادها وتشکلهاى علنى ديگر چه به شکل موقت و حول مطالبات خاص و چه به شکل پايدار، در کارخانه ها و ساير محيطهاى کار و در دانشگاهها و محلات و در ميان زن و جوانان و ساير اقشار معترض به نسبت توازن قوا و شرايط مشخص مبارزه در هر مقطع.

- ايجاد سازمان حزبى در داخل کشور. سازماندهى حوزه ها و شبکه ها کميته هاى شهرى و منطقه اى و فابريکى هر جا ممکن بود.

- بسيج و به ميدان آوردن بخش هر چه وسيعترى از کارگران بر اساس شعارها و رهنمودهاى مشخص حزب در هر مقطع و با اتکا بر فعاليت رهبران عملى و محلى حزب. بسيج جوانان، زنان، سکولاريست ها و ديگر بخشهاى معترض جامعه حول سياست هاى حزب.

٥- پيشبرد پيگير وظايف فوق پيش شرط تبديل حزب به يک نيروى پر نفوذ و قدرتمند سياسى و اجتماعى است. به نحوى که حتى اگر به هر دليلى بعد از سرنگونى جمهورى اسلامى حزب بقدرت نرسد، يک فاکتور قوى و غير قابل حذف در تحولات سياسى و در معادله قدرت بحساب بيايد. پيشروى حزب بر مبناى اين استراتژى، مطلوبترين و کم مشقت ترين راه براى سرنگونى حکومت اسلامى، تصرف قدرت سياسى بوسيله حزب و تحقق جمهورى سوسياليستى و تامين آزادى و برابرى و رفاه در ايران است.

١٥ سپتامبر ٠٤

حميد تقوائى

--------------------------

سند شماره ٢ - متن اصلاح شده

قطعنامه در مورد حزب و قدرت سياسى بعد از جمهورى اسلامى

سرنگونى جمهورى اسلامى بوسيله يک انقلاب توده اى محتمل ترين حالت سقوط جمهورى اسلامى است. اما اين امکان نيز، هر چند ضعيف، وجود دارد که رژيم به طرق ديگرى نظير کودتا، حمله نظامى آمريکا، و يا هر شکل ديگرى که از حالا قابل پيش بينى نيست توسط خود بورژوازى کنار زده شود و سقوط کند. از سوى ديگر سقوط جمهورى اسلامى بسته به هريک از حالات فوق ميتواند بقدرت رسيدن حزب، شرکت در قدرت، و يا شکل گيرى يک دولت جديد بدون شرکت حزب منجر شود. مبانى سياستهاى حزب در قبال اين احتمالات چنين است:

الف:- بقدرت رسيدن حزب

١- حزب پس از کسب قدرت سياسى فورا جمهورى سوسياليستى و کليت برنامه و سياستهاى اين جمهورى را بر مبناى برنامه يک دنياى بهتر اعلام ميکند، براى عملى کردن آن دست بکار ميشود و تلاش ميکند موانع اجراى آنرا از ميان بردارد.

حقوق و آزاديها و اقدامات رفاهى و اقتصادى اعلام شده در برنامه فورا بايد بعنوان قانون رسميت پيدا کنند و به مرحله اجرا گذاشته شوند. چنانچه بخشهايى از برنامه بعلت عدم تثبيت سياسى قدرت جمهورى سوسياليستى فورا قابل اجرا نباشد علل آن بروشنى بمردم توضيح داده شود.

٢- بقدرت رسيدن حزب ممکن است با و يا بدون شوراها صورت بگيرد. در هر صورت نام حکومت ما جمهورى سوسياليستى است و نه حکومت حزب و يا حکومت موقت و نظاير آن. صرفنظر از هر خصوصيتى که حکومت کارگرى بلافاصله پس از استقرارش داشته باشد، حزب موظف است که سازماندهى شوراهاى مردم و تقويت و ارتقاى آنها به عنوان ارکان حکومت را در دستور فورى خود قرار بدهد.

٣- باحتمال زياد بين تصرف قدرت بوسيله حزب و تثبيت قدرت سياسى جمهورى سوسياليستى دوره اى از مبارزه سياسى و کشاکش طبقاتى وجود دارد (تز دولت در دوره هاى انقلابى) که بسته به شرايط ميتواند کوتاه و يا بلند مدت باشد. در اين دوره وظيفه اصلى حکومت جمهورى سوسياليستى تثبيت قدرت سياسى خود خواهد بود. اين شرايط نبايد موجب خوددارى حزب از ناميدن و معرفى حکومت بعنوان جمهورى سوسياليستى و اعلام برنامه و سياستهاى سوسياليستى شود. حزب بايد برنامه هاى خود را بمحض کسب قدرت سياسى اعلام دارد و هرجا که بورژوازى داخلى و بين المللى مانع عملى شدن برنامه حزب ميشوند صريحا توطئه هاى بورژوازى را افشا کند و مردم را براى خنثى کردن توطئه و مقاومت نيروهاى ضد انقلاب بسيج کند. اين تنها راه در هم شکستن توطئه ها و مقاوتهاى بورژوازى و تثبيت جمهورى سوسياليستى است.

ب- حزب خارج از قدرت

در شرايطى که برکنارى و يا سرنگونى جمهورى اسلامى به قدرت گيرى حزب نيانجامد نحوه رابطه و سياست حزب در برابر دولت تازه مساله مشخصى است که در همان شرايط بايد به آن جواب داد و از هم اکنون پاسخگوئى دقيق به آن ممکن نيست. اما على الاصول ميتوان به فاکتورهاى زير اشاره کرد.

١- باحتمال زياد با سقوط جمهورى اسلامى عملا نوعى فضاى باز در جامعه ايجاد خواهد شد (حتى اگر سقوط رژيم در اثر کودتا و ضد کودتا صورت بگيرد باحتمال زياد اختناق حاصل از آن دير پا نخواهد بود) و شرايط مساعدى براى رشد مبارزات کارگران و مردم و پولاريزه شدن جامعه ايجاد خواهد شد. در اين شرايط اساس سياست حزب گردآورى قوا و تقويت نفوذ حزب در ميان مردم و تبديل شدن به چنان وزنه سياسى است که ناديده گرفتن آن براى حکومت غير ممکن باشد( ايجاد نوعى قدرت دوگانه در جامعه).

٢- رابطه دولت تازه با حزب مستقيما تابعى از درجه نفوذ و قدرت حزب در جامعه خواهد بود. قدرت بسيج توده اى حزب يگانه تضمين ابراز وجود سياسى حزب، ناتوان کردن حکومت در سرکوب و يا محدود ساختن فعاليتهاى حزب و قرار دادن حزب در يک موقعيت قدرتمند در تعيين تاکتيک در قبال حکومت است. در هر صورت استراتژى حزب براى تصرف قدرت سياسى همچنان بر در ميدان نگاهداشتن کارگران و مردم انقلابى و تعميق و ادامه انقلاب در برابر دولتهاى غير کارگرى جانشين جمهورى اسلامى استوار خواهد بود.

٣- تبليغات و فعاليت هاى حزب بايد، مستقل از سير محتملى که پيش بينى ميکنيم، بر جمهورى سوسياليستى بعنوان يگانه دولت ذيصلاح و پايدار جانشين جمهورى اسلامى و يا هر نوع دولت ديگر جانشين آن، تنها دولتى که ما و مردم بعنوان حکومت و نظام جديد برسميت ميشناسيم، متمرکز شود. حزب در هر شرايطى، در برابر جمهورى اسلامى و يا ديگر دولتهاى بورژوائى جانشين آن هدف خلع يد سياسى و اقتصادى از بورژوازى را دنبال ميکند و تمام کوشش خود را به کار ميبرد که با سازماندهى انقلاب و سرنگون کردن جمهورى اسلامى به اين هدف دست پيدا کند.

١٥ سپامبر ٠٤

حميد تقوائى

----------------------------------------------------

سند پنجم

قرار در رابطه با ايجاد کميسيونى براى تدقيق اساسنامه حزب کمونيست کارگرى ايران!

در جريان مباحث اختلاف درونى حزب کمونيست کارگرى ايران فقدان يک اساسنامه مدون و روشن که بتوان بر مبناى آن مناسبات تشکيلاتى را تنظيم کرد، به روشنى مشهود بود. بنابراين ما امضا کنندگاه زير پيشنهاد ميکنيم که:

از آنجا که حزب کمونيست کارگرى ايران در روابط و مناسبات داخلى خود بر اصول سازمانى استوار است و اين طرح براى يک دوره معين از حيات حزب لازم و ضرورى بود، کنگره پنجم، کميته مرکزى منتخب را موظف ميکند که در اولين فرصت طرح اساسنامه حزب را مدون نموده و براى تصويب به راى انترنتى اعضا واگذار نمايد.

پيشنهاد دهنده : پروين کابلى

تائيد کننده : اسماعيل مولودى

------------------

سند شماره ٦

قطعنامه در مورد علنيت مباحث سياسى

يکى از نقطه قوتهاى حزب کمونيست کارگرى ايران علنيت رهبران و نظراتشان بوده است. تجربه اخير نشان داد که اين علنيت بايد کامل و بى قيد وشرط باشد تا از تکرار وقايع اخير جلوگيرى شود.

علنيت بى قيد و شرط مباحث سياسى براى اعضا و جامعه، مانع بزرگى بر سر راه رشد افکار و نظرات جنبشهاى ديگر در حزب است.

براى تحقق اين علنيت کنگره تصويب ميکند که:

١- ورود کليه اعضاى کميته مرکزى و مشاورينش بعنوان ناظر به جلسات دفتر سياسى آزاد است.

- دستور جلسه و پروتکل جلسات دفتر سياسى براى کليه اعضاى کميته مرکزى و مشاورين ارسال ميشود.

٢- ورود کليه کادرها بعنوان ناظر به پلنومها آزاد است.

- زمان برگزارى ازپيش به اطلاع کادرها رسيده شود که تعداد شرکت کنندکان مشخص شود و مسئولين پلنوم براى تعداد داوطلب تدارک ببيند.

٣- جلسات پلنوم مستقيما از طريق اينترنت پخش شود.

٤- جلسات پلنوم از تلويزيون پخش شود.

- باتوجه به زمان جلسات پلنوم، کليه مراسم تقسيم شده و در نوبتهاى مختلف پخش شود.

٥- نشريه اينترنتى "گويا"، رسما بعنوان نشريه مباحث سياسى داخلى اعضا برگزيده شود.

- کادرهاى لازم براى انجام اين کار اختصاص داده شود.

٦- بولتن مباحث سياسى - تئوريک علنا منتشر شود.

- سردبير بولتن، از ميان داوطلبين، توسط کميته مرکزى انتخاب ميشود و همکاران خود را انتخاب ميکند.

- يکى از همکاران نشريه مسئول مالى نشريه است که هزينه هاى انتشار اين بولتن را از راههاى مختلف تامين ميکند.

پيشنهاد دهنده: غلام اکبرى

حمايت کنندگان: صادق زندى،

----------------------------

سند شماره ٧

رفقا باسلام

منهم پيشنهاد يک طرح براى لگوى حزب کمونيست کارگرى ايران براى کنگره ٥ دارم.

طرح ساده است و بنظرم گويا، چون بر اساسى ترين جنبه برنامه حزب اشاره دارد، يک دنياى بهتر، جهان وطنى و غيره. و کشيدن آن ساده است ( نام فايل (armSM.pdf

طرح را ميشود بهتر اجرا کرد، اين اتود کلى آن است، اميدوارم آن را بپسنديد و راى بياورد.

اينهم طرح رقابتى من با مصطفى عزيز

با ارادت

سياوش مدرسى

١٤ سپتامبر ٢٠٠٤

-----------------

نام فايلهاى ديگر طرح هاى پيشنهادى آرم:

١- armMS.pdf از مصطفى صابر

٢- armGA1.pdf از غلام اکبرى

٣- armGA2.pdf از غلام اکبرى

٤- armGA3.pdf از غلام اکبرى

------------------------

رفيق نازنين برومند نيز "سه قرار در مورد علنيت، ارتباط کميته مرکزى و دفتر سياسى و ارتباط اعضا و ارگانهاى رهبرى" پيشنهادى رفيق کاظم نيکخواه (مندرج در سرى ٣ اسناد) را مورد تاييد قرار داده است. به اين ترتيب اين قرار به تاييد رفقاى زير رسيده است : على فرهنگ، سهيلا شريفى، بهرام سروش، نازنين برومند