اسناد پيشنهادى دفتر سياسى به کنگره ٥ - سرى اول

رفقاى عزيز

در زير سرى اول اسناد پيشنهادى من و دفتر سياسى ( مجموعا سه سند) به کنگره را ملاحظه ميکنيد. بزودى سندهاى ديگرى نيز در اختيارتان قرار خواهد گرفت.

با آرزوى کنگره اى موفق و ديدار همه شما در کنگره

حميد تقوائى

٧ اوت ٢٠٠٤

سند شماره ١

مبانى استراتژى و رئوس وظايف حزب براى سازماندهى انقلاب و تصرف قدرت سياسى

١- محتملترين و مطلوب ترين راه بقدرت رسيدن حزب، تصرف قدرت سياسى از طريق سازماندهى و رهبرى انقلاب عليه جمهورى اسلامى است. حضور و نفوذ حزب کمونيست کارگرى در جامعه و در جنبش انقلابى که در ايران در حال جريان است به اين انقلاب خصلتى چپ و سوسياليستى ميدهد. انقلاب ايران، که از دل جنبش سرنگونى در حال شکل گيرى است، يک انقلاب کارگرى با هدف برقرارى جمهورى سوسياليستى خواهد بود. سازماندهى و رهبرى انقلابى که برعليه جمهورى اسلامى شکل ميگيرد، در محور استراتژى حزب براى تصرف قدرت سياسى قرار دارد.

٢- هدف فورى حزب کمونيست کارگرى تصرف قدرت سياسى و استقرار جمهورى سوسياليستى است. مبارزه ما براى سرنگونى حکومت اسلامى از مبارزه براى استقرار جمهورى سوسياليستى جدا نيست. هر نوع سناريو ديگرى نظير "حکومت موقت" و يا "قدرت دوگانه" و کلا هر نوع حالت ديگرى که ممکن است بسته به شرايط پيچيده ومتنوع در سير مبارزه ما براى استقرار جمهورى سوسياليستى رخ بدهد، نبايد حتى بعنوان يک هدف مرحله اى در فعاليتها و تبليغات ما جائى داشته باشد. شعار جمهورى سوسياليستى و حکومت کارگرى تنها هدف و شعار حزب در رابطه با قدرت سياسى است.

٣- حزب کمونيست کارگرى در مقابل هر نوع سناريوئى که ممکن است به برکنارى حکومت اسلامى بيانجامد، قاطعانه براى ادامه انقلاب و به ميدان کشيدن طبقه کارگر و مردم آزاديخواه در جهت تصرف قدرت و برقرارى جمهورى سوسياليستى مبارزه ميکند. حزب بايد در هر شرايطى با تمام قوا مبلغ و اشاعه دهنده تصرف تمام قدرت بوسيله حزب و استقرار جمهورى سوسياليستى باشد.

تحقق سناريوى تصرف قدرت سياسى بعنوان رهبر يک انقلاب پيروزمند و استقرار جمهورى سوسياليستى تماما بسته به آنست که تا زمان بقدرت رسيدن حزب بطور پيگير و در هر شرايطى پرچمدار انقلاب و عامل راديکاليزه کردن و تعميق نه مردم در برابر کل نظام موجود، و عليه حکومت اسلامى و يا هر حکومت غير کارگرى که ممکن است جانشين آن شود، باشيم.

٤- تحقق و اعمال رهبرى حزب مستلزم درگيرى و دخالتگرى پيگير و مستمر حزب، از رهبرى تا کادرها و شخصيتها و کميته ها و حوزه ها و شبکه هاى حزبى، در رويدادها و تحولات سياسى و شکل دهى به اين رويدادها و تحولات در دوسطح است:

الف- در ابعاد سراسرى براى تامين رهبرى حزب بر کل جنبش انقلابى مردم براى سرنگونى و نهايتا سازماندهى و رهبرى انقلاب

ب- در سطح محلى براى تامين رهبرى اعتراضات و مبارزات جارى.

٤.الف - رهبرى سراسرى انقلاب.

تامين اين امر اساسا مستلزم دخالت مستقيم رهبرى حزب است. وظايفى که در اين رابطه بعهده رهبرى قرار دارد در مباحث منصور حکمت تحت عنوان حزب و قدرت سياسى، حزب و جامعه، بحث "جنبش سلبى و اثباتى" و "آيا کمونيسم در ايران پيروز ميشود"، قطعنامه هاى کنگره ٣ و بطور مشخص تر در قطعنامه هاى "حزب و چشم انداز انقلاب"، و "طبقه کارگر و قدرت سياسى" مصوب کنگره ٤ توضيح داده شده است. اين اسناد راه تامين رهبرى حزب در انقلاب و وظايف رهبرى حزب در اين رابطه را مشخص ميکند. رئوس اين وظايف بقرار زيرست:

- معرفى و شناساندن حزب در سطح جامعه بعنوان يک حزب مدعى قدرت سياسى و قادر به تصرف و حفظ قدرت.

-قابل دسترس تر کردن حزب براى ايجاد ارتباط وسيعتر با کارگران و توده مردم و تسهيل عضويت در حزب و فعاليت در آن براى کارگران و بخش هر چه وسيعترى از مردم.

- استفاده از فرصتها و نقاط عطف در تحولات سياسى، و کوشش براى باستقبال رفتن و ايجاد اين فرصتها، با هدف معرفى کردن حزب در يک سطح وسيع در جامعه و عجين و تداعى کردن حزب با اين تحولات.

- ظاهر شدن بعنوان رهبر جنبش راديکال و انقلابى مردم و سخنگوى انقلاب. نمايندگى کردن جنبش انقلابى و سرنگونى طلبانه مردم در مقابل حکومت اسلامى، غرب و ساير نيروهاى اپوزيسيون. افشاى نيروهاى ضد انقلاب و برخورد به نيروهاى اپوزيسيون رژيم بر مبناى دورى و نزديکيشان به انقلاب و امر رهائى مردم و مستقل از هر اختلافى که ممکن است با جمهورى اسلامى و يا با يکديگر داشته باشند. تبديل شدن حزب به نماينده و سخنگوى خواستهاى راديکال و انقلابى مردم بويژه کارگران، زنان و جوانان در برابر جمهورى اسلامى و کل نيروهاى اردوگاه مخالف انقلاب.

- تلاش روزمره براى جدا کردن مردم از آلترناتيوها و خط مشى هاى بورژوائى و سوق دادن مردم به موضع چپ و انقلابى در تحولات سياسى جارى، تلاش براى توده گير کردن هرچه بيشتر شعارها و مطالبات اساسى حزب.

- نمايندگى کردن نه مردم به رژيم و کل نظام موجود و تعميق و راديکاليزه کردن نقد و اعتراض مردم به حکومت و مذهب و کلا وضعيت سياسى و اجتماعى موجود.

- طرح و تبليغ و معرفى وسيع جمهورى سوسياليستى بعنوان آلترناتيو حکومتى حزب. تبليغ وسيع شوراها بعنوان ارکان جمهورى سوسياليستى. حزب بايد با شوراها و جنبش شورائى و اعمال اراده و حکومت مستقيم و بلاواسطه خود مردم تداعى شود.

- کسب آمادگى براى دخالت سريع سياسى و نظامى حزب در شرايط تضعيف حکومت و يا برکنارى و فروپاشى آن بويژه در کردستان. کسب آمادگى براى انتقال بخشى از رهبرى حزب به داخل در شرايط مناسب.

- دادن طرحها و نقشه عملهاى تشکيلاتى مشخص براى ايجاد نهادها و سازمانهاى توده اى موقت و پايدار، و در دستور قرار دادن اقدامات سريع براى اجراى اين نقشه عملها متناسب با شرايط و توازن قوا در هر مقطع و مرحله ازمبارزه.

- به کار گرفتن وسيع ارگانهاى تبليغى و مدياى حزبى براى هدايت و سازماندهى جنبش سرنگونى طلبانه و انقلابى مردم عليه جمهورى اسلامى.

٤.ب - رهبرى محلى مبارزات.

تامين رهبرى انقلاب مستلزم دخالت و درگيرى عملى حزب در اعتراضات و مبارزات و کمپينها و جنبشهاى جارى نيز هست. براى انجام اين وظيفه کل ماشين حزبى در خارج و در داخل کشور بايد بسيج و درگير شود. اساس فعاليت حزب در اين جهت در مبحث حزب و جامعه منصور حکمت و قطعنامه "ابراز وجود اجتماعى ..." مصوب پلنوم بيستم مشخص شده است.

رئوس اقدامات و وظايف حزب در اين جهت بقرار زيرست:

- تبديل حزب به سازمان دربرگيرنده رهبران عملى در جنبش کارگرى و مبارزات اقشار ديگر مردم بويژه زنان و جوانان.

- هويت علنى و اجتماعى بخشيدن به فعالين و رهبران عملى چپ و کمونيست در مبارزات و اعتراضات جارى کارگرى، مبارزات زنان و جوانان، و ساير بخشهاى معترض جامعه.

- همبسته و متحد ساختن مبارزات جارى کارگران. سازماندهى حمايت متقابل بخشهاى مختلف طبقه کارگر از مبارزات يکديگر و از مبارزات اقشار ديگر مردم به شيوه هاى علنى.

- سازماندهى کمپينها و نهادها و تشکلهاى مختلف و متعدد حول مسائل مختلف در جنبش کارگرى و در مبارزات جوانان و زنان و ساير اقشار مردم.

- تامين رهبرى حزب بر مبارزات جارى کارگران و جوانان و زنان و ساير جنبشهاى اعتراضى با اتکا به حوزه ها و شبکه هاى حزبى و فعالين و رهبران عملى در اين جنبشها.

- تلاش براى تشکيل هر چه گسترده تر مجمع عمومى و انواع نهادها وتشکلهاى علنى ديگر چه به شکل موقت و حول مطالبات خاص و چه به شکل پايدار، در کارخانه ها و ساير محيطهاى کار و در دانشگاهها و محلات و در ميان زن و جوانان و ساير اقشار معترض به نسبت توازن قوا و شرايط مشخص مبارزه در هر مقطع.

- ايجاد سازمان حزبى در داخل کشور. سازماندهى حوزه ها و شبکه ها کميته هاى شهرى و منطقه اى و فابريکى هر جا ممکن بود.

- بسيج و به ميدان آوردن بخش هر چه وسيعترى از کارگران بر اساس شعارها و رهنمودهاى مشخص حزب در هر مقطع و با اتکا بر فعاليت رهبران عملى و محلى حزب. بسيج جوانان، زنان، سکولاريست ها و ديگر بخشهاى معترض جامعه حول سياست هاى حزب.

٥- پيشبرد پيگير وظايف فوق پيش شرط تبديل حزب به يک نيروى پر نفوذ و قدرتمند سياسى و اجتماعى است. به نحوى که حتى اگر به هر دليلى بعد از سرنگونى جمهورى اسلامى حزب بقدرت نرسد، يک فاکتور قوى و غير قابل حذف در تحولات سياسى و در معادله قدرت بحساب بيايد. پيشروى حزب بر مبناى اين استراتژى، مطلوبترين و کم مشقت ترين راه براى سرنگونى حکومت اسلامى، تصرف قدرت سياسى بوسيله حزب و تحقق جمهورى سوسياليستى و تامين آزادى و برابرى و رفاه در ايران است.

٦ سپتامبر ٠٤

پيشنهاد دهنده: حميد تقوائى

تاييد کنندگان: دفتر سياسى

--------------------------

سند شماره ٢

قطعنامه در مورد حزب و قدرت سياسى بعد از جمهورى اسلامى

سرنگونى جمهورى اسلامى بوسيله يک انقلاب توده اى محتمل ترين حالت سقوط جمهورى اسلامى است. اما اين امکان نيز، هر چند ضعيف، وجود دارد که رژيم به طرق ديگرى نظير کودتا، حمله نظامى آمريکا، و يا هر شکل ديگرى که از حالا قابل پيش بينى نيست توسط خود بورژوازى کنار زده شود و سقوط کند. از سوى ديگر سقوط جمهورى اسلامى بسته به هريک از حالات فوق ميتواند بقدرت رسيدن حزب، شرکت در قدرت، و يا شکل گيرى يک دولت جديد بدون شرکت حزب منجر شود. مبانى سياستهاى حزب در قبال اين احتمالات چنين است:

الف:- بقدرت رسيدن حزب

١- حزب پس از کسب قدرت سياسى فورا جمهورى سوسياليستى و کليت برنامه و سياستهاى اين جمهورى را بر مبناى برنامه يک دنياى بهتر اعلام ميکند، براى عملى کردن آن دست بکار ميشود و تلاش ميکند موانع اجراى آنرا از ميان بردارد.

حقوق و آزاديها و اقدامات رفاهى و اقتصادى اعلام شده در برنامه فورا بايد بعنوان قانون رسميت پيدا کنند و در حد ممکن عملى شوند و بخشهايى از برنامه که بعلت عدم تثبيت سياسى قدرت جمهورى سوسياليستى فورا قابل اجرا نيست علل آن بروشنى بمردم توضيح داده شود.

٢- بقدرت رسيدن حزب ممکن است با و يا بدون شوراها صورت بگيرد. در هر صورت نام حکومت ما جمهورى سوسياليستى است و نه حکومت حزب و يا حکومت موقت و نظاير آن. و در هر حال بلافاصله بعد از بقدرت رسيدن سازماندهى شوراهاى مردم و بسط و تقويت و ارتقاى آنان بعنوان ارکان حکومت کارگرى در دستور بلافصل حزب قرار ميگيرد.

٣- باحتمال زياد بين تصرف قدرت بوسيله حزب و تثبيت قدرت سياسى جمهورى سوسياليستى دوره اى از مبارزه سياسى و کشاکش طبقاتى وجود دارد (تز دولت در دوره هاى انقلابى) که بسته به شرايط ميتواند کوتاه و يا بلند مدت باشد. در اين دوره وظيفه اصلى حکومت جمهورى سوسياليستى تثبيت قدرت سياسى خود خواهد بود. اين شرايط نبايد موجب خوددارى حزب از ناميدن و معرفى حکومت بعنوان جمهورى سوسياليستى و اعلام برنامه و سياستهاى سوسياليستى شود. حزب بايد برنامه هاى خود را بمحض کسب قدرت سياسى اعلام دارد و هرجا که بورژوازى داخلى و بين المللى مانع عملى شدن برنامه حزب ميشوند صريحا توطئه هاى بورژوازى را افشا کند و مردم را براى خنثى کردن توطئه و مقاومت نيروهاى ضد انقلاب بسيج کند. اين تنها راه در هم شکستن توطئه ها و مقاوتهاى بورژوازى و تثبيت جمهورى سوسياليستى است.

ب- حزب خارج از قدرت

در شرايطى که برکنارى و يا سرنگونى جمهورى اسلامى به قدرت گيرى حزب نيانجامد نحوه رابطه و سياست حزب در برابر دولت تازه مساله مشخصى است که در همان شرايط بايد به آن جواب داد و از هم اکنون پاسخگوئى دقيق به آن ممکن نيست. اما على الاصول ميتوان به فاکتورهاى زير اشاره کرد.

١- باحتمال زياد با سقوط جمهورى اسلامى عملا نوعى فضاى باز در جامعه ايجاد خواهد شد (حتى اگر سقوط رژيم در اثر کودتا و ضد کودتا صورت بگيرد باحتمال زياد اختناق حاصل از آن دير پا نخواهد بود) و شرايط مساعدى براى رشد مبارزات کارگران و مردم و پولاريزه شدن جامعه ايجاد خواهد شد. در اين شرايط اساس سياست حزب گردآورى قوا و تقويت نفوذ حزب در ميان مردم و تبديل شدن به چنان وزنه سياسى است که ناديده گرفتن آن براى حکومت غير ممکن باشد( ايجاد نوعى قدرت دوگانه در جامعه).

٢- رابطه دولت تازه با حزب مستقيما تابعى از درجه نفوذ و قدرت حزب در جامعه خواهد بود. قدرت بسيج توده اى حزب يگانه تضمين ابراز وجود سياسى حزب، ناتوان کردن حکومت در سرکوب و يا محدود ساختن فعالينهاى حزب و قرار دادن حزب در يک موقعيت قدرتمند در تعيين تاکتيک در قبال حکومت است. در هر صورت استراتژى حزب براى تصرف قدرت سياسى همچنان بر در ميدان نگاهداشتن کارگران و مردم انقلابى و تعميق و ادامه انقلاب در برابر دولتهاى غير کارگرى جانشين جمهورى اسلامى استوار خواهد بود.

٣- تبليغات و فعاليت هاى حزب بايد، مستقل از سير محتملى که پيش بينى ميکنيم، بر جمهورى سوسياليستى بعنوان يگانه دولت مشروع و پايدار جانشين جمهورى اسلامى و يا هر نوع دولت ديگر جانشين آن، تنها دولتى که ما و مردم بعنوان حکومت و نظام جديد برسميت ميشناسيم، متمرکز شود. حزب در هر شرايطى، در برابر جمهورى اسلامى و يا ديگر دولتهاى بورژوائى جانشين آن هدف خلع يد سياسى و اقتصادى از بورژوازى را دنبال ميکند و تمام کوشش خود را به کار ميبرد که با سازماندهى انقلاب و سرنگون کردن جمهورى اسلامى به اين هدف دست پيدا کند.

٦ سپامبر ٠٤

پيشنهاد دهنده: حميد تقوائى

تاييد کنندگان: دفتر سياسى

----------------------------------------------------

سند شماره ٣

قرار در مورد شورا و جنبش شورائى

از آنجا که:

١. با اوجگيرى جنبش سرنگونى عليه رژيم اسلامى سازماندهى توده اى مردم به يک امر روز و عاجل تبديل شده است

٢- ضرورى است که از هم اکنون تصوير و افق روشنى از نظام آلترناتيو حکومتى ما يعنى جمهورى سوسياليستى به جامعه داده شود

ازينرو:

تبليغ شوراها هم بمثابه تشکل مبارزاتى توده مردم و هم بعنوان ارکان جمهورى سوسياليستى و تلاش براى تشکيل اين ارگانها در محور سياست سازماندهى توده اى ما قرار ميگيرد.

بدين منظور حزب وظيفه دارد

- فعال تر و گسترده تر از گذشته به جنبش مجمع عمومى دامن بزند و سازماندهى مجامع عمومى در کارخانه ها را در دستور قرار بدهد.

- بيش از پيش بعنوان پيشرو و پرچمدار جنبش شورائى و سازمانده شوراها در جامعه ظاهر شود. و در هرجا و هر زمان که شرايط و تناسب قوا اجازه دهد شوراهاى کارگرى و توده اى را سازمان بدهد.

- در صورت مساعد بودن شرايط براى تشکيل شوراها با تاکتيکهائى نظير ايجاد و اعلام هيات موسس شوراها، بکوشد.

- شعار "زنده باد شورا" و "پيش بسوى تشکيل شوراها" را وسيعا طرح و تبليغ کند.

٦ سپتامبر ٠٤

پيشنهاد دهنده: حميد تقوائى

تاييد کنندگان: دفتر سياسى