عليه بيانيه جنگ سردى ٢١ نفر

سياوش دانشور

نامه هاى روزهاى اخير برخى از اعضاى گروه ٢١ هرگونه سوسوى اميدى را کور ميکند. ديگر اين دوستان حتى قرار نيست به حداقل حرمت متعارف در جامعه بورژوائى هم پايبند باشند. اشل رفتار کمونيستى و رفاقت ديرينه حزبى پيشکش. سوالى که مطرح است اينست که چه عاملى اين دوستان را به طرف اين هيسترى غير قابل تصور سوق داده است؟ آيا اين ادبيات را کسى ميشناسد؟ آيا شما اين رفقا را ميشناسيد؟ من شخصا ديگر نميشناسم. اگر حزب دمکرات و باند زحمتکشان يا دست راستى ترين جريانات جرات نداشتند تا اين حد به صورت ما و حزب لجن پرت کنند، سربرآوردن اين موج در درون حزب بايد مايه خوشحالى صف آنتى کمونيسم بيرون ما باشد. اما اينها گوشه اى از پروسه رفتن اينهاست. بايد صبور بود و تحمل کرد. اين پرچم کسانى است که دارند ضمن رفتن هرگوشه خانه و کاشانه سابقشان را به آتش ميکشند. اين روش قديمى است.

اين بيانيه از نظر مضمون سياسى هيچى ندارد. مطلقا در اينمورد ساکت است. بيانيه اى براى تصوير کردن سيماى سياسى اتحاد گروه ٢١ نيست. اين بيانيه انشعاب است. پرچم انحلال طلبى راست در حزب است. بيانيه کسانى است که در عاشوراى دنياى دمکراسى توسط "استالينيست ها" و "پلپوتيست ها" و "حقه بازها" و "تصفيه چى ها" و "مرتجع ها" مظلوم واقع شده اند!!! اين بيانيه رو به ما منتشر شده اما خطابش به اين بازار است. اين بيانيه به صف قديمى آنتى کمونيسم خدمت ميکند. اين بيانيه مهمات خوبى براى حمله راست به کمونيسم کارگرى است. اين يک بيانيه ضد کمونيستى است.

اين بيانيه بدون قيد و شرط بايد پس گرفته شود. نميشود تا دم در خروجى حزب رفت و همزمان براى پلنوم آن شرط تعيين کرد. حزب اين تهديد را تحمل نميکند. بايد با شرايط و حقوق مساوى در درون حزب بود. "تعدد زوجات" نداريم. ميتوان در حزب بود، فراکسيون اعلام کرد، پلاتفرم سياسى و ليست انتخاباتى داد. در اينصورت بايد بدوا پرچم انشعاب و به شرط چاقو ماندن را پس گرفت. در غير اينصورت بايد بيرون رفت و اين ماتريال دست راستى و ضد کمونيستى را در بازار به حراج گذاشت و منتشر کرد. ارگانهاى حزب و نشريه انترناسيونال جاى به لجن کشيدن حزب و رهبرى اش با ادبيات مک کارتيستى نيست.

کنگره ٥

راه باقى مانده و فورى در مقابل ما برگزارى کنگره است. پلنوم را برگزار ميکنيم اما نتيجه از هم اکنون روشن است. پلنوم قفل است. يا راى مساوى و يا يکى اينطرف و آنطرف. اما همين هم بصورت مشروط غيرقابل پذيرش است. نه کسى اين سياستها و روشهاى دست راستى و بيانيه تهديد را ميپذيرد و نه حزب را به اين سياست واگذار ميکند. کسى خودکشى سياسى نميکند. اين توهم را کنار بگذاريد. شما صلاحيت عضويتتان در رهبرى حزب را فى الحال با اين بيانيه زير سوال برديد. اين سياستها و اين پلاتفرم و مخالفت علنى اين بلوک با مصوبات کنگره چهارم بايد تعيين تکليف سياسى شود. برسميت نشناسى کنگره و به روش کنسرواتيوهاى اروپا رجوع ما به بدنه حزب را "پوپوليسم" خواندن تداوم اين حرکت راست روانه است. هرچه اين دوستان جلو ميروند بنا به ست آپ فکرى شان بيشتر دست در انبار افکار پوسيده و ضد کارگرى بورژوازى ميکنند. ميشود سياسى تر بود، متين تر بود، و براى پلاتفرمهاى سياسى و استراتژى و تاکتيکى که حزب بايد اتخاذ کند تلاش کرد و جنگيد. ميشود ماند و فراکسيون اعلام شده ٢١ را رسميت داد. اما اين رفقا حزب را ميخواهند ولى براى خودشان! حزب را ميخواهند ولى با سياست خودشان! حزب را ميخواهند به شرط پذيرش و سازش ما! کنگره راه امروز و تنها راه امروز براى برون رفت از بن بست و بحران است. اين پروسه هرچه بيشتر کشدار شود به ضرر کمونيسم کارگرى و موجوديت حزب است. شخصا اعلام ميکنم اگر تمام حزب از بالا تا پائين پشت به پشت هم با اين رفقا و اين سياستها سازش کنند، که امرى بعيد و دور از ذهن است، من شخصا سازش نميکنم. سازش برسر کمونيسم و اهداف برنامه اى و ارزشهاى کمونيسم کارگرى خودکشى سياسى و اعدام حزب منصور حکمت است. اين انتظارى بيجا است و اکثريت عظيم اين حزب به اين تهديد توخالى تن نخواهد داد.

رفقاى گروه ٢١ انتخابتان را بکنيد: يا پرچم انشعاب را پائين بکشيد و در شرايط برابر و با برسميت شناختن ارگانهاى عالى حزبى بحثتان را بکنيد يا راهتان را جدا کنيد و ما و خودتان را راحت بگذاريد. بگذاريد اين پيچ را با سنت متمدنانه منصور حکمت رد کنيم. بگذاريد فردا بتوانيم هنوز رفاقت ديرينه مان را حفظ کنيم. هرچند دلم نميخواهد اين پلاتفرم راست سرنوشت سياسى هيچ بنى بشرى را رقم بزند. تا چه رسد به رفقاى سابق حزبى ام.

١٩ اوت ٢٠٠٤