بيانيه ٢١ نفر بيانيه جنگ سردى عليه حزب

بيانيه ٢١ نفر بيانيه جعل و تحريف است. بيانيه ايست که آشکارا صورت مساله را وارونه جلوه داده و سناريو را بدلخواه خود مى چيند. اين بيانيه همچنان بر روى پلنوم شرط ميگذارد و ميگويد يا بايد پلاتفرم آنها پذيرفته شود و يا از حزب خواهند رفت و با تهديد انشعاب ميخواهد از رهبرى حزب حق السکوت بگيرد. سياستى انحلال طلبانه که اگر اکثريت پلنومى به آنها راى ندهد حزب را ترک خواهند کرد. اين بيانيه بيانيه انشعاب است. بيانيه ايست که براى انتشار بيرونى نوشته شده و همه فکر خود را کرده است و با حملات جنگ سردى به رهبرى اين حزب رابطه آينده خود با اين حزب را نيز مشخص کرده است. اين بيانيه حزب را مورد حمله قرار داده و با راست ترين واژه ها که تا کنون راست ترين جريانات بيرون از ما به طرف حزب پرتاب ميکردند سخن ميگويد.

سالها قبل منصور حکمت پايان يک دوره و پايان حملات جنگ سردى به کمونيسم را اعلام کرد و امروز بيانيه ٢١ نفر با توسل به عقب مانده ترين گرايشات به حملات جنگ سردى عليه حزب دست زده و آنرا به پلاتفرم سياسى حزب سياسى تعدد نظرات خود تبديل کرده است. امروز چنين پلاتفرمى نميتواند پلاتفرم هيچ حزب جدى اى باشد که ميخواهد انقلاب را سازمان دهد و استراتژى آن کسب قدرت سياسى است.

در شرايطى که راديکاليسم و چپ در جامعه هر روز بيشتر به جلو مى آيد، در شرايطى که ما در آستانه انقلاب در ايران قرار داريم شکى نيست که چنين پلاتفرم راه به جايى نميبرد. ما و چپ اين جامعه در مقابل چنين حملات راستى به حزب خواهيم ايستاد.

چرا به اينجا رسيديم

در بيانيه ٢١ نفر در توضيح اينکه چرا به اينجا رسيديم براحتى روى يک واقعيت مهم قلم کشيده شده است و آن پلاتفرم راستى است که کورش مدرسى در مقابل اين حزب قرار داد و بخشى ديگر از رهبرى در مقابل آن ايستاد و نگذاشت اين پلاتفرم به پلاتفرم حزب تبديل شود. بيانيه ٢١ نفر ميگويد که جدال ميان راست و چپ جدالى جعلى است و اين همان موضوع اصلى اختلافى است که اين جمع از پرداختن به آن طفره ميروند. چون براى آن پاسخ ندارند و نميتوانند از آن دفاع کنند و از اشاره به آن هم احتراز ميکنند. در پاسخ به اين ٢١ نفر بايد خاطر نشان کرد که پلنوم ١٦ و پلاتفرم راست ليدرشيپى کورش مدرسى يک تک مورد نبود که اتفاق افتاد و تمام شد و بعد از آن حزب کارش را به پيش برد. خير بدنبال آن کورش مدرسى در ٢٤ اوت ٢٠٠٢ همان نظرات را بصورت قرارى فرموله و بند به بند تحت عنوان سقوط جمهورى اسلامى و نقش حزب کمونيست کارگرى ايران به هيات دائم ارائه ميدهد( قطعنامه در سايت اسناد موجود است)، اما اين قطعنامه نقد و کنار زده ميشود. کورش مدرسى در سمينار پالتاکى ژوئئه ٢٠٠٤ خود دوباره بر همه آن مواضع تاکيد ميگذارد و با اضافه کردن حکومت جمهورى دمکراتيک بر فرمول طلايى دولت موقت و مجلس موسسان و رفراندم به کل بينش خود يک سيستم ميدهد. کورش در قطعنامه ٢٤ اوت ٢٠٠٢ خود به هيات دائم مينويسد قيام خشونت تحميلى است و راه گذار مسالمت آميز و متمدنانه دولت موقت+ مجلس موسسان+ رفراندوم است! در جلسه دفتر سياسى اکتبر ٢٠٠٢ باز از همين نظرات دفاع ميکند و ميگويد حزب اگر حتى به تنهايى بقدرت برسد بايد دولت موقت اعلام کند و بعد براى گذار به سوسياليسم رفراندوم کند! ميگويد حتى اگر ما به تنهايى قدرت را بدست بگيريم نبايد سوسياليسم را پياده کنيم. چون نيروهاى جمع شده پشت ما را رم ميدهد! و باز در سمينار ژوييه ٢٠٠٤ بر همين نظرات تاکيد ميگذارد و ميگويد انقلابى که در ميزند هنوز انقلاب کمونيستى نيست و دولت حزب کمونيست کارگرى برنامه سوسياليستى اش را اجرا نميکند و انجام اين کار اشتباه است! زيرا از سر سوسياليسم نيست که شما را انتخاب کرده اند بلکه از سر سرنگونى است. در راستاى همين نظرات است که کورش مدرسى و موافقينش عملا به مخالفت با مصوبات کنگره ٤ برخاستند و اعلام کردند که بنا به درايت و سازش به اين مصوبات راى داده اند. اينها جعليات نيست اينها نظرات کورش مدرسى است که اگر در مقابل آن نمى ايستاديم حزب از هم مى پاشيد. اينها فقط تئورى نيست که در بولتن به آنها بپردازيم اينها بحث در سطح رهبرى بر سر تعيين استراتژى حزب است. بيانيه ٢١ نفر بحث بر سر اين مباحث گرهى را که بطور واقعى ترمزى در براى حرکت رو به جلوى حزب بوده است را انقلاب ايدئولوژيک ميخواند و از پرداختن به اصل موضوع طفره ميرود.

از سوى ديگر اگر قرار است دوره ليدرشيپى کورش مدرسى و حميد تقوايى را مقايسه بکنيم، مقايسه واقعى اينجاست که کورش مدرسى ليدرى بود که از قبل پلاتفرمش رد شده بود و پلاتفرم خودش را نداشت. به همين دليل به گفته خودش براى او نوشتن و سخن گفتن از نظراتش کار دشوارى بود. به همين دليل در جلسات دفتر سياسى عرصه را به خود تنگ ميديد و به همين دليل ناچار شد کنار بکشد. ولى حميد تقوايى پلاتفرم خود را داشت و او همان ابتدا اعلام کرد که پلاتفرم او کنگره ٤ است. کورش مدرسى و جناحش حميد تقوايى را بر اساس اين پلاتفرم مورد استيضاح قرار دادند. واقعيت اينست که بعد از کنگره ٤ حزب داشت شکوفا ميشد. بحثهاى روبه جلويى در مقابل حزب باز شده بود. رفقاى ما در داخل کشور اظهار ميکردند که با بحث هاى تعين بخشى به چپ شکوفا شده و جاى خود را باز يافته اند و افق روشنى در مقابلشان قرار گرفته است. کادرهاى کميته کردستان در جلسه اين کميته از اين بحث به وجد آمدند. در خارج کشور براى اولين بار کار روتين و آموزش و ساختن حزب داشت جا بازميکرد. خارج کشور پلاتفرم خود را داشت. اما کورش مدرسى و جناح او ترمز شديد. سئوالات و طرح ابهامات از جانب کورش و کسانى که او را تبعيت ميکردند بلافاصله بعد از کنگره شروع شد. در اولين جلسه دفتر سياسى بعد از کنگره در ژانويه ٢٠٠٤ با گفتن اينکه کنگره کنگره کودتا بود، شما ارکستره عمل کرديد و ميخواستيد کنگره را به کنگره کودتا تبديل کنيد و غيره و غيره اولين مخالفتها با کنگره ٤ شروع شد و در طول اين مدت اين مخالف ها خود را در در هر جلسه و سمينارى بروز ميکرد و بطور واقعى براى ماشينى که پا روى گاز گذاشته بود و به جلو ميرفت نقش ترمز را داشت.

کورش مدرسى در مقابل مصوبات کنگره ٤ و مصوبات حزب ايستاد. او در سمينار مرکزى خود با طرح بحث فعاليت در خارج کشور در ميان کادرهاى حزب به طرح ابهامات و اينکه شيوه هاى جارى شيوه هاى چپ سنتى است عملا مصوبات رسمى حزب را به نقد کشيد بدون آنکه قبلا در مرجعى نظرات خود را طرح کرده باشد. کورش در جوانان کمونيست نيز به نقد رو به بيرون سياستهاى حزب پرداخت بدون اينکه جايى قطعنامه و پلاتفرمى ارائه داده باشد. اين آن حزب تعدد نظراتى است که کورش از همان آغاز تئورى آنرا بيان کرد و در نقش اپوزسيون ليدر حزب و کابينه سايه عمل کرد و نتيجه آن همين شد که ميبينيد. حزب تعدد نظرات يعنى همزيستى راست و چپ و اين نشان داد که ممکن نيست. نشان داد که حزب را فلج ميکند. کورش مدرسى به کادرها نامه داد که اختلافات حاد است و پلنوم اضطرارى لازم است. به اختلافات سياسى و تشکيلاتى با رهبرى موجود اشاره کرد و گفت که با راه حلها و پلاتفرمهايش به پلنوم خواهد آمد و پلنوم فوق العاده فراخواند. در مقابل اين ترمز کردن ها در مقابل پچ پچيسم و کار لابيستى اى که راه افتاده بود و بحث ها و موضوع اختلافات با ورژن هاى دلبخواهى به کادرها منتقل ميشد ما ايستاديم و گفتيم کادرها را نميتوانيد در تاريکى نگاه داريد. نميتوانيد هر آنچه که شما خود صلاح ميدانيد به کادرها بدهيد بايد کادرها در جريان مباحث باشند. در محافل مباحث با ورژنى يکطرفه رفته بود و ما گفتيم براى جلوگيرى از محفليسم و پچ و پچيسم بحث ها را به همه کادرها بدهيم. ما همه در جلسه دفتر سياسى تاکيد کرديم فقط مباحث سياسى و قرارى که از سوى مصطفى صابر داده شده بود تاکيد کرديم. اما کورش مدرسى پافشارى کرد يا هيچ يا همه چيز تا با تهديد همه چيز از دادن مباحث به همه کادرها جلوگيرى شود. اکنون وقتى از رفقا ميپرسيم بالاخره پلاتفرم سياسى شما کدامست؟ پاسخشان به مباحثى که مطرح ميکرديد و اختلافات سياسى اى که با آن ليدر حزب را استيضاح کرديد کدامست؟ جنجال به پا ميکنند که چرا تفتيش عقايد ميکنيد! اين تصفيه ايدئولوژيک است! اين انقلاب ايدئولوژيک است! اصلا اين مائوئيست و استالينيست و چپ سنتى است و اصلا دعوا اصلى بر سر همين است که شما چپ سنتى و مائوئيست هستيد. اين تحريف آشکار و فرار کردن از اصل موضوع است. من اين را ميفهمم که در درون حزب اعضاء با نظرات مختلف و با انگيزه هاى مختلف به اين حزب ميپيوندند و اين وظيفه رهبريست که حزب را منسجم و هم خط کند. اما رهبرى حزب با دو استراتژى نميتواند به پيش رود. همزيستى استراتژى فروپاشى و دولت موقت و رفراندوم در کنار استراتژى انقلاب وکسب قدرت سياسى پوچ است. به همين اعتبار حزب تعدد نظرات و حزب سياسى آنهم حزبى که به قول شما به قدرت خيره شده است نميتوانددر چنين اغتشاشى به حيات خود ادامه دهد و فلج خواهد شد. نکته ديگر به ٢١ نفر امضاء کننده اينست که دوستان عزيز لطفا نگوييد که انجمن تملق سخن نميخواهيد! شما بوديد که يکسال پيش قرار آورديد که ابلاغيه صادر شود تا کادرهاى حزب عکس ليدر حزب را در تظاهراتها و آکسيونها بلند کنند! شما بوديد که از رهبرى حزب انتقاد کرديد که چرا از ليدر حزب نقل قول نمى آورد و ليدر را لانسه نميکند! بازار تبريک گفتن ها و زنده بادها و در آغوش کشيدن ها و لانسه کردن ها نيز از سوى شما بود که گرم بود و داشت به يک فرهنگ تبديل ميشد و ما در مقابل آن ايستاديم. حميد تقوايى اولين نامه اى که داد اين بود که لطفا براى من پيام تبريک نفرستيد. در مقابل اين فرهنگ و در تقابل با آن خطاب به کادرها ابلاغيه داده شد و تلاش شد عليه آن مبارزه شود و امروز از تعلق نداشتن به انجمن تملق سخن ميگوييد! چه کسى طرفدار انجمن تملق است؟

بيانيه ٢١ نفر در واقع بيانيه اعلام موجوديت رسمى جناح راستى است که در مقابل چپ اين حزب ايستاده است و با گذاشتن تهديد انشعاب ميخواهد گروکشى کند. اين بيانيه امروز نه الزاما از سر توافقات سياسى بر سر استراتژى حزب بلکه از سر ساختن حزب تعدد نظرات و بر اساس عقب مانده ترين گرايشات و حملات راست جنگ سردى به حزب شکل گرفته است. چنين بيانيه اى در اين حزب مشروعيت ندارد. زيرا عليه اين حزب نوشته شده است. هيچ حزبى پلاتفرم حمله بخود را در دستور نميگذارد.بيانيه ٢١ نفر هيچ انسان سياسى اى را بدور خود گرد نمى آورد. من جدا براى اين رفقا متاسفم و ميدانم که بعد از تمام شدن همه اين ماجراها در مقابل آنها دو راه بيشتر نيست يا از هم مى پاشند و به تعداد نظراتى که در ميانشان وجود دارد تقسيم ميشويد و يا همه به زير پلاتفرم راستى که اجزء آنرا کورش در سمينار پالتاکى خود توضيح داد به صف خواهند شد. اين سرانجام محتوم حزب تعدد نظرات و حزب سياسى است که بر اساس آن بيانيه ٢١ نفره داده شد و مبناى پلاتفرم عملى آنها خواهد بود. من امروز نگران حزب نيستم. چون هيبت واقعى اين حزب را در کنگره ٤ ديدم. در دخالت مسئولانه و سياسى اين دوره کادرها ديدم و از اينرو ميگويم پيش بسوى کنگره ٥ حزب! در گره گاهى تاريخى حزب آبديده ميشود. کادرهاى جديدى جلو مى آيند و ما اين را از اظهار وجود سياسى اين دوره کادرها ميتوانيم ببينيم و حزب به محکمى حزب بر جاى خود استوار مى ماند. دوره سختى است حزب کمونيست کارگرى مستحکم به پيش خواهد رفت.

امروز وقت آنست که بار ديگر در کنگره ٥ اين حزب جمع شويم و قرارهايمان را محکم کنيم. تنها راه خروج از اين بن بست برگزارى کنگره ٥ است. پلاتفرم شما که اساسا چيزى بيشتر از بيانيه کنونى نيست در اين حزب جايى ندارد و راى نخواهد آورد و اين را خود شما ميدانيد. تکليف نهايى را بايد در کنگره روشن کرد.

زنده باد کنگره ٥ حزب کمونيست کارگرى ايران.

١٣ اوت ٢٠٠٤