رفقا لطفا اين يادداشت را هم در اختيار ساير رفقا قرار دهيد. با تشکر

بهروز مهرابادى

اسکار براى بيانيه ٢١ نفره 

با فروپاشى شوروى و اقمارش مدتها است که انبان ادبيات ضد کمونيستى ته کشيده و براى حمله به کمونيسم چيز تازه اى ندارند که به آن استناد کنند و عملا لزومى هم نمى بينند. جنگ سرد با اعلام پيروزى نظم نوين جهانى به پيروزى رسيده و حريفهايى از قبيل کره شمالى و کوبا هم در سطح جهان آنقدر مطرح نيستند. اما از چند سال پيش در صحنه سياسى ايران ظهور شبح کمونيسم کارگرى ضرورت حمله به کمونيسم را مطرح ساخت. براى لمپن هايى نظير رئيس دانا و هادى خرسندى و باند هايى نظير حزب زحمتکشان و توفان و سوسياليست هاى انقلابى حمله به کمونيسم کارگرى و حزب آن از جمله مهمترين وظايف و اهداف درآمده است. انواع اتهامات توسط اين گروهها و اشخاص تاکنون به منصور حکمت و حزبش پرتاپ شده از همکارى با اسرائيل و موساد گرفته تا موصوف کردن حزب کمونيست کارگرى به استالينيست و پولپوتيست و غيره. و در اين ميان بسيارى از مستعفيون چند سال پيش ملاط کافى به انبان لاطائلات ضد کمونيستى آنها ريختند که گاه و بيگاه به آنها استناد مى کنند.

اگر مطالب مستعفيونى از قبيل بهرام رحمانى و رساله هايش در باب وجود ديکتاتورى در حزب کافى نباشد، اگر نامه ها و صحبتهاى بعضى از رفقاى عضو دفتر سياسى و کميته مرکزى را بحساب بروز احساسات و هيجانات آنى بگذاريم، بيانيه ٢١ نفر از اعضاى فعلى کميته مرکزى اين حزب اگر همانطور که رفيق ايرج فرزاد در نامه خود تحت عنوان "به مناسک غسل تعميد شما نخواهم آمد" بتاريخ ١٦ اوت، قول داده اند در اختيار مردم گذاشته شود، مى تواند براى مدتى طولانى دستمايه حملات ضد کمونيستى را فراهم کند.

مضمون اين نامه انعکاس بلند فکر کردن يک فرد نيست، براثر هيجان و احساساتى شدن در ضمن يک سخنرانى هم بر زبان جارى نشده. اين بيانيه محصول تفکر جمعى و مطالعه و غور و بررسى ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى اين حزب صادر شده و از اين نظر حائز اهميت است. برايتان با استفاده از بيانيه چند نمونه از شيوه هاى بکار گرفته شده در حزب کمونيست کارگرى را نام مى برم:

چيرگى معيارها و ارزشهاى عقب مانده بر حزب، فضا سازى، سوء استفاده از اهرمهاى تشکيلاتى، اعمال فشار عاطفى به افراد، جو سازى، شايعه پراکنى، تحريک، اهانت به افراد، مارک زدن، تحريف آشکار نظرات، ترور شخصيت، خارج شدن از انظباط و . . . متوسل شدن به روش انقلاب ايدئولوژيک، پايه ريزى يک انقلاب فرهنگى و تصفيه ايدئولوژيک، بازگشت به سنت ها و روشهاى چپ فرقه اى و مائوئيستى عهد عتيق، تحت فشار قرار دادن با ارائه پرسشنامه هاى ايدئولوژيک، وادار کردن کادر ها به شهادت عليه وجدان خود، صدور انزجار نامه و اعلام موضع ايدئولوژيک، پرونده سازى و پاپوش دوزى، توسل به شيوه ها و شيطان سازى هاى مائوئيستى، حزب يا انجمن تملق متقابل،. . . . (فکر مى کنم تا همينجا کافى است. احتمالا تا همينجا چند نفر از اعضاى اين فرقه ضاله از خودشان بدشان آمده و تصميم به خودکشى گرفته اند)

تصور کنيد که نويسنده هايى مثل سولژنيتسين و يا جرج اروول و بوريس باسترناک با استفاده از موارد فوق الذکر چند کتاب ديگر مى توانستند بنويسند.

اما پيشنهاد شده که براى حل اختلافاتى که حزب را به بن بست کشانده کنگره حزب برگزار شود. کنگره اى که در اصول سازمانى ادعا شده که عاليترين ارگان رهبرى حزب است و تصريح شده که بايد حداقل هر دو سال يکبار برگزار شود. کنگره حزب که منصور حکمت در پلنوم چهارده مدعى شد که هر بار از کنگره متحد تر، مصمم تر و با تصميماتى بزرگتر بيرون آمده ايم. و در همان پلنوم مطرح ساخت که ارگان هاى رهبرى بايد متعدد باشند که هر کدام بتواند درخواست تشکيل کنگره را بدهد، اينکه هيچ ارگان رهبرى نتواند مانع برگزارى کنگره شود. کنگره که در هر حزبى بالاترين مرجع تصميم گيرى نهائى در مورد مسائل مورد اختلاف در درون حزب است. کنگره که امکانى براى دخالت دادن اعضا و کادر ها در جهت گيرى سياسى حزبشان و محل انتخاب آنها است.

اما کنگره حزب کمونيست کارگرى در بيانيه ٢١ نفر به چه شکل توصيف مى شود:

کنگره محل به سرانجام رسيدن انقلاب فرهنگى و ايدئولوژيک، کنگره مراسم تشييع جنازه حزب کمونيست کارگرى، کنگره مراسم بخاک سپارى افسانه منصور حکمت (عبارت بديع افسانه منصور حکمت اولين بار در اين بيانيه بکار برده شده و هنوز از طرف حزب توفان، زحمتکشان و غيره استفاده نشده. امتياز تبديل منصور حکمت به افسانه متعلق به امضا کنندگان بيانيه است)، کنگره مسابقه افشاگرى و انتشار انزجارنامه ها و برگه هاى افشاگرى عليه هم، و تدارک تشکيل کنگره پروسه نابود کردن احترام و جايگاه انسان، پروسه انقلاب ايدئولوژى و . . . است.

قطعا نمى شود در مورد کنگره اى و يا هر تجمعى که تشکيل نشده به اين قاطعيت اظهار نظر کرد و مردمى که اين رفقا مى خواهند اسناد را به دستشان بدهند حق دارند معتقد شوند که اين ماهيت تمام کنگره هاى برگزار شده توسط اين حزب است و چنين امورى در کنگره هايى تاکنونى حزب وجود داشته است. اين پروسه را قرار است کادر ها و اعضا به سرانجام برسانند، توده کادر هايى (که فاقد شعور و درک سياسى هستند) که در مقابل رهبرى و ارگانهاى حزب به ميدان فراخوانده شده اند. انسانهاى مسخ شده و بى احترام شده اى که جز به درد فرقه هاى مذهبى به هيچ درد ديگرى نمى خورند. همانها هستند که در بيانيه ٢١ نفر گفته مى شود: اينها همان نيروهاى مخرب حزب هستند که آزاد شده اند و بايد دوباره زير کنترل درآيند. همانها که مى شود رفت در منزلشان را زد و پرونده اشخاص را به آنها نشان داد (پرونده اى که حتما هم جعلى است. چون امضا کنندگان بيانيه پرونده شان نبايد ايرادى داشته باشد) و آنها شوراند. همانها که فاقد شعور و تشخيص هستند و مى شود به راحتى گولشان زد. و طبق نوشته ها و گفته هاى بعضى از امضا کنندگان بيانيه، اين شخصيت و ظرفيت را دارند به جامه اوباش دستجات مائوئيستى در آيند. به مخالفينشان توهين و آنها را تحقير کنند. کلاه بوقى سر افراد بگذارند و آنها را در خيابانها بگردانند. اين تصويرى است که از اعضا و کادر هاى حزب داده مى شود و بايد چنين سابقه اى داشته باشند وگرنه در قرن بيستم هيچ قانونى (بجز قانون شرع) اجازه نمى دهد افراد را به کارى که نکرده اند، متهم کنيم.بيانيه ٢١ نفر يک سند مهم است. با اين سند مى توان تاريخ و خصوصيات حزب کمونيست کارگرى را ساخت و به افکار عمومى ارائه داد. ارزش بيانيه ٢١ نفر را نبايد دست کم گرفت. بسيارى از تهيه کنندگان هاليوود قيمت خوبى براى آن مى پردازند. اين بيانيه مى تواند موضوع سناريوى چند فيلم پرفروش ضد کمونيستى را تامين کند. روى جايزه اسکار براى اين سناريو ها حساب کنيد.اما براى اعضا و کادر هاى اين حزب که اين چنين در اين بيانيه مورد توهين و تحقير قرار گرفته اند. و حزبشان که براى پيشبرد اهدافش بخشى از زندگى خود را به پاى آن گذاشته اند، اينچنين به لجن کشيده شده، جايى براى طرح شکايت هست؟

بهروز مهرابادى

١٨ اوت ٢٠٠٤