در رابطه با بيانيه ٢١نفرازاعضاى کميته مرکزى قسمت دوم

فرزاد محمدى

درادامه ميرسيم به تحليل نويسنده بيانيه دررابطه با ويژگى بحران کنونى وابعادزيرپاگذاشته شدن سنت هاى منصورحکمت وچيرگى يکسرى معيارها وارزشهاى عقب مانده برحزب و

الى آخر ٠

به اعتراف خود نويسنده آنچه درداخل حزب ميگذرد هيچ شباهتى به يک مبارزه سالم سياسى وفکرى ندارد با اين تکه ازنوشته اش شايد خيلى ها موافق باشند منجمله خودمن اما انجاکه

براى مجاب کردن خواننده نعل را وارونه زده وميخواهد تمام مسايل پيش آمده راباتمام ابعاد

منفى اش يکجا به حساب حميد تقوايى وساير رهبرانى که درتقابل با انديشه اش از خود

ايستادگى نشان داده اند بريزد ديگربه يک شوخى ميماند وبس ٠

نويسنده بيانيه دراستفاده ابزارى ازکلمات آنچنان مهارتى ازخود نشان داده که قابل ستايش

هست اما نه براى مصارف داخل حزبى - تماما رو به بيرون از حزب براى مخاطبين و

تحليل گرانى که در روز واقعه با هزاران سوال محاصره شان خواهند کرد٠

به متن بيانيه برميگردم آنجا که بقول نويسنده بيانيه سنت هاى منصورحکمتى زيرپا نهاده

شده سنتهايى ازقبيل

حقيقت جويى - عدالت وحق انسانى - تعددنظرات - جدل سياسى - آگاه گرى -مبارزه

سياسى وتئوريک - رسميت ارگانهاى تشکيلاتى و بالاخره پايبندى به پلاتفرم ومصوبات ٠

ودر تقابل با اين سنتها نويسنده بيانيه اشاره به متدها وشيوه هايى که اين سنتها را زيرپا

نهاده ميکند از قبيل

استفاده از فضا سازى - سواستفاده از اهرمهاى تشکيلاتى - اعمال فشارعاطفى به افراد -

جوسازى - شايعه پراکنى - تحريک - اهانت به افراد - مارک زدن - تحريف آشکارنظرات

ترورشخصيت وبالاخره خارج شدن از انضباط وموازين حزبى ٠درتمامى آن سنت ها و ضد سنت هايى که نويسنده قيد کرده به دو جمله شاه کليدى ميرسيم وبقيه کلمات مورد استفاده قرار گرفته ابزارهاى لاپوشانى منظوراصلى بوده وبس ٠

١- پايبندى به پلاتفرم ومصوبات

٢- خارج شدن از انضباط و موازين حزبى قبل از پرداختن به اين دو بند ميخواهم مقدارى در رابطه با آن سنتها واضدادش وچگونگى نامربوط بودن آنها با نيات درونى نويسنده بيانيه توضيح بدهم ٠حق هرانسان هست که بدنبال حقيقت باشد - تابع عدالت - داراى نظر و راى - در سياست اهل مبارزه سياسى وتئوريک - آگاه بودن و آگاه گرى خط پيش رويش و آنجايى که همان انسان در کسوت رهبر مسئوليت يک جريان بشدت راديکال رابعهده ميگيرد حساسيت قضيه در تمامى موارد ذکرشده وناشده به بالاترين درجه ممکن ميرسد٠

اين سوال بى جواب هنوز در روى ميزکار وکارنامه نويسنده وامضاکنندگان بيانيه ٢١نفره

بى جواب مانده است ٠ آيا

حميد تقوايى بجز حقيقت بدنبال چيز ديگرى بود - آيا به شخصه پا راازحريم يک مبارزه

سالم سياسى بيرون نهاد - بجز آگاه گرى و ابراز نظر در کجا پا برورى عدالت گذاشت اگر به سوال و جواب در غالب يک جدل نظرى اعتقاد داريد بجز چند سوال مشخص در کجا وارد حريم خصوصى وخانوادگى شما شده است ٠

از يکسرى کلمات بعنوان ضد سنتهاى منصورحکمتى نامبرده ايد حق والانصاف چه کسانى

يکتاز وميداندار استفاده ازاين ابزارهاى ضد انسانى وبشدت عقب مانده شدند ٠من از وجدان آگاه وبيدار تمامى کسانى که در آن سه روز کنفرانس سراسرى پناهندگان در شهرکلن آلمان بودند ميخواهم شهادت بدهند چه کسانى و ازکدامين طيف به فضا سازى و

سواستفاده از اهرمهاى تشکيلاتى واعمال فشار عاطفى به افراد و ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠

باشدت وحرارتى وصف ناشدنى مشغول بودند٠در آن سه روز بيشترين حتک حرمت واهانت هاى شخصى و تحريف آشکارنظرات وغيره به شخص حميد تقوايى شد بحدى که ميتوان گفت در زندگى سياسى و غيرسياسيش آنهمه بد

و بيرا و لاطالعات نشنيده بود ٠انسان هر آنچه به زبان مياورد نشات گرفته از دنياييست که در آن زندگى ميکند ودنياى نويسنده بيانيه بنظرم بيشتر در آشپزخانه گذشته ٠اين روزها چه درنوشته هايش وچه درسيمنارها وسخنرانيهايش نميتواند از آن فضا جدا شود٠

قبل از آنکه موضع سياسيم معلوم گردد به تمام ميهمانى ها وتجمعاتى که امروز بنام

محفليسم وآشپزخانه اى معروف شده تنها وتنها از جانب کسانى دعوت ميشدم که

امروز

يا ازامضا کنندگان بيانيه ٢١نفره بوده ويا از طرفداران راديکال اين جناح که حاضرم در

صورت انکار تک تک اساميشان را بانحوه پذيرايى با فضاهاى ايجاد شده اش را ذکرنمايم

باور کنيد درتمام طول عمرم بيشتراز دو بار حميدتقوايى را نديده ام وميتوانم به جرات

قسم بخورم که مشاراليه حتى مرا نميشناسد تنها علتى که باعث شد خودم را وابسته به

اين خط احساس کنم رفتار وکردار همانانى که امروز دم از تفتيش عقايد وانقلاب ائدولوژيکى

وبازگشت به چپ سنتى ومائوئيسم ميزنند - شد ٠مطب را طولانى نميکنم وبرميگردم به آن دو بند که ازيکى نويسنده بيانيه بعنوان سنت حکمتى واز ديگرى بعنوان ضد سنت ياد کرده ٠دربخشى که که حميدتقوايى متهم به عدم پايبندى به پلاتفرم و زيرپا گذاشتن مصوبات گرديده - هيچ اشاره مستقيم ويا غيرمستقيم به اينکه چه پلاتفرمى ويامصوبه اى زير پا

گذاشته شده - نشده ودر عوض مسلسل وار شروع به رديف کردن يکسرى شعاراتى که

در تمام جريانات چپ سنتى براى کوبيدن رقباى داخليشان مورد استفاده قرار ميگيريد -

شده از قبيل انقلاب ايدولوژيکى وتصفيه ايدولوژيکى وارتجاعى بودن و مائويسيتى عهد

عهد عتيق و اعلام موضع ائدولوژيکى و نهايتا شايد در بيانيه بعديشان به سگ زنجيرى

امپراليسم هم برسيم خلاصه گرديده ٠

نويسنده بيانيه وامضا کنندگانش براحتى ميتوانستند دلايل وقراين واسناد ومدارک اين که

حميدتقوايى در چه مقطع زمانى از پلاتفرم رسمى خود ويااز چه مصوبه قانونى عدول کرده را جهت قضاوت وتصميم گيرى عموم بيان نمايند همانطور که در رابطه با ريزترين مسائل خصوصى و خانوادگى نامبرده چيزى را ازقلم نيانداختند ٠ميگويند ليدر حزب حميدتقوايى وبخشى ازدفترسياسى ناتوان ازپاسخ گويى به سئوالاتى که درمقابل حزب قرارگرفته بود دست به اين کارهازده اند کارهايى ازقبيل انقلاب ايدولوژيکى و

پرسشنامه جلو کادرها گذاشتن وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووومن بعنوان يک کادر اين سوال را ازنويسنده بيانيه وامضا کنندگانش ميپرسم اين چه پرسش نامه اى بوده که خود من با دهها کادر ديگرى که در عرصه فعاليتهاى حزبى باهم در تماس

هستيم نديده ايم و يا اين چه انقلاب ايدولوژيکى بوده که حتا نسيمش را نيزحس نکرده ايم

اين انقلاب درکجا اتفاق افتاده امريکا - اروپا ويا حتما در کره مريخ کجا

چگونه درميان اين همه اسناد کميته مرکزى ودفترسياسى چه آن بخش که کتبى هستند وچه آن بخش شفاهى که علنى گرديده ما موفق نشديم آن ناتوانى مورد نظر شما را پيدا کنيم منطقا بايد يکجايى در لابلاى اين همه اسناد بايد خودش رانشان ميداد٠

ميگويم نعل وارونه ميزنيد همينجاست همگان بعينه شاهد ناتوانى شما نويسنده بيانيه وآن ٢١نفرهستند در مقابل چند سوال مشخص که هم از طرف شما در پلنوم ١٦ که من خودم شاهدزنده اش هستم وخيلى کسان ديگر مکتوبا ارائه گرديد وهم شفاها در چند سيمنار پالتاکى فرمولبنديش کرديد - و دراين يکماه بارها وبارها هم ازطرف حميد تقوايى و سايرين ازشما پرسيده شد ٠

واگر يادتان باشد که مطمئن هستم ساليان دراز به يادتان خواهد ماند در جلسه اى که با

کادرهاى آلمان و درشهرکلن همين دوهفته قبل داشتيد کادرى ازشما آقاى کوروش مدرسى

در رابطه با آن چند سوال معروف حميد تقوايى جوياى جواب شد آنچنان عرصه برشما تنگ گرديد که با يک کلمه نميگويم خواستيد يقه تان را از دست اين جماعت سمج و آن سوالهاى بقول خودتان تفتيش عقايدى خلاص کنيد ٠ميخواهيد بدانيد بعد ازگفتن آن يک کلمه چه اتفاقى افتاد - باورکنيد برايم آن لحظه شايد تلخترين لحظه درتمام عمرسياسيم بود حتى تلخ تر از تابستان ١٣٦٠ ٠افول ستاره اى را ديدم که براى تمامى کسانى که در ان جلسه بودند روزگارى يکى از درخشنده ترين ستاره آسمان حزب کمونيست کارگرى و مکتب حکمتيسم بود٠اگرميخواهيددر تاريخ حداقل در مورد اين ادعايتان مورد تمسخر واقع نشويد اين ناتوانى در سوال را با کمال شهامت بگردن بگيريد - بپديريد که قافيه را باخته ايد حتى با لجن مال کردن هزاران حميدتقواييها نخواهيد توانست به آن چيزى که در نهانگاهتان به آن ميانديشيد برسيد بحد کافى تا به امروز جوابتان را گرفته ايد مابقى مشت به سندان کوبيدن هست ٠از مطلب قدرى فاصله گرفتم برميگردم به اصل کلام چه پيش آمدى اتفاق افتاده که بعد از دوسال واندى کشمکش واختلاف دربالاى رهبريت حزب الان به ياد جماعتى افتاده که پايبندى به پلاتفرم ومصوبات از سنتهاى منصورحکمتى بوده ٠حقيقتا من دو روز تمام فقط با اين جمله پلاتفرم کلنجار رفتم و آخرسر نتوانستم رابطه پلاتفرمى که کوروش مدرسى به پلنوم ١٦ آورده بود را باحقانيت سنت منصورحکمت يک

کاسه کنم ٠

مگردرسنت منصورحکمت قرار براين هست که هرپلاتفرمى حتى باراى اکثريت بالاى کميته

مرکزى تصويب گردد مقدس ودست نخورده باقى بماند تا ابدالاايام ٠اگر براى شکستن بن بستى که کميته مرکزى باکل تشکيلاتش را به مدت دو سال فلج کرده قراردادن اسناد ومدارک دراختيارکادرها ويا حتى اعضا براى خروج ازاين بن بست تفسيربه خارج شدن از موازين حزبى و زيرپانهادن انضباط گردد را به ضد سنتهاى منصورحکمت تشبيه اش کردن و بعدا اينها را سوژه اى براى مجاب کردن کسانى که درخط شان باقى مانده اند و چماقى براى کوبيدن طرف مقابل راميشود بربستر کدامين سنت تعريف کرد٠

نيت درونى نويسنده بيانيه را اگربخواهيم تا آنجا که ميگويد چرا به اينجا رسيديم جمع بندى

کنيم به اين چند جمله ميرسيم ٠

الف - چرا از بازى پلاتفرمها خارج شديم ٠

ب - دادن اسناد به کادرها درسنت ما نبود اين يعنى خارج شدن از انضباط وموازين حزبى

ادامه دارد٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠

زنده باد منصورحکمت

زنده باد حزب کمونيست کارگرى ايران

فرزاد محمدى آلمان ١٧-٨-٢٠٠٤