امضا کنندگان بيانه ٢١ نفره، يک عذرخواهى بزرگ به تاريخ پر افتخار حزب کمونيست کارگرى ايران بدهکارند.

از شهناز مرتب

.....................................................................................................بيانيه تاريخى ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى حزب را چندين بار خواندم نه يک بار بلکه چندين بار ، راستش از تاريخ تشکيل حزب تا کنون هيچ نيرويى نه راست نه چپ و به اين شدت و با اين ضديت از حزب کمونيست کارگرى صحبت نکرده بود و نکوبيده بود و و بقول آنها افشا نکرده بود واقعا بايد گفت رفقاى عزيز دستتان درد نکند خواستم زير بعضى از جملات خط بکشم ولى در هر صفحه مجبور ميشدم تقريبا زير هر سطرى را خط بکشم شايد اگر اين نوشته از دشمنان حزب که کم هم نيستند بدستم ميرسيد ميخنديم و کنار ميگذاشتم ولى اين نامه از طرف ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى حزبى است که هميشه در نوشته هايشان با افتخار مينوشتند در مصاحبه هايشان بلااستثنا حزب را يک حزب اجتماعى، مدرن، راديکال و ماگزيمال تبليغ ميکرديد ما در کنگره ٤ رهبريت حزب را به شما سپرديم در نامه هايتان در نوشته هايتان گويا مدت دوسال است که اين مشکلات وجود داشته و يک فرقه چپ سنتى، مائويستى، پليتيک زن را چگونه رفيق کوروش، و چرا بعنوان کانديد خودتان به کنگره معرفى کرديد چرا به کنگره دروغ گفتيد چرا حميد تقوايى را با اين همه صفات که بزور حتى در ١١ صفه جا گرفته اند را نه تنها کانديد کرديد بلکه برايشان هم تبليغ کرديد آيا در کنگره به ما دروغ گفتيد يا الان به ما دروغ ميگوييد من خيلى متاسم از اينکه مجبورم امروز در مقابل رئيس دفتر سياسى حزب و ٢١ نفر از اعضاى کميته مرکزى که شما با اين بيانه که حتى خودتان را نيز به زير سوال برده ايد را به نقد ميکشم به نظر من سر در لاک خود فرو بردن اين دوره دفتر سياسى مانع از اين شده که شما و الان جمع ٢١ نفره کميته مرکزى فعاليتهاى حداقل يکسال گذشته حزب و تشکيلاتهاى خودرا ببينيد روآورى مردم به حزب ، عضوگيرى و فعاليتهاى حزب براى شما متاسفانه براى شما کاملا بيگانه هستند راستش از يک نظر هم شايد حق داريد شما که مسئله سر دبيرى مهرنوش موسوى و برکنارى از نشريه آزادى زن ديگر جايى براى فکر کردن شما باقى نگذاشته بود که به حزب به موقعيت حزب در داخل به روآورى اين حزب، به برگزارى مراسمهايى در سنندج و تهران بياد منصور حکمت، به شعارهاى حزب در ميان مردم، به برنامه هاى پر بيننده تلويزيون حزب در يکسال گذشته، به تيراژ هاى بالاى نشريات حزبى، به کمپين هاى موفق در دفاع از کارگران ، پرستاران، دانشجويان حرکت هاى اعتراضى در مقابل کنسولگرى ها و سفارت خانه هاى جمهورى اسلامى ايران که در يکسال گذشته اتفاقا بالاترين و پرکار ترين سال هاى فعاليت حزب و اتفاقا حضور رفقاى دفترسياسى حزب در صفوف اول اين مبارزات از جمله رفقا على جوادى و آذر ماجدى و مينا احدى که از طرف شما با بدترين و زشتترين کلمات از آنها ياد ميکنيد و اتفاقا رفقاى پر کارما را و رفقايى که به چهره هاى بين المللى تبديل شده اند به نظر من هيچ کدام از رفقاييکه اين بيانه را امضا کرده اند از وضعيت و موقعيت حزب و کارهاى تشکيلاتى حزب خبر ندارند با سيل انسانهاييکه روزانه چه از ايران و چه در خارج از ايران به ما مراجعه ميکنند, در بين تمام اين رفقا فقط رفيق نسان است که مستقيما با تشکيلات ها سر و کار دارد و سوال من در اين رابطه اتفاقا از خود اوست رفيق نسان عزيز شما که در کنفرانس آلمان گزارش بسيار خوبى و ارزيابى خوبى از حزب و موقعيت حزب به شرکت کنندگان داديد آيا به اعضا دروغ گفتيد؟ يا اينکه همه اين فعاليتها را به حساب رفقاى خود ميگذاريد ؟من بعنوان عضو کميته آلمان و عضو هيئت اجرايى ميتوانم طبق اين نوشته ها و آن گزارشات که داديد شما را مورد باز خواست قرار دهم نه تنها من بلکه از تمام اعضاى تشکيلات آلمانء يک سوال سياسى و تاريخى را جلو روى شما قرار ميدهيم و بايد جواب بدهيد و تک تک شما که اين چنين حزب را مورد حمله خود قرار داده ايد که اگر اين حزب يک حزب سياسى جدى باشد بايد شما را بعنوان رهبران غير مسئول اين حزب، به استيضاح بکشاند اين حزب با اين مشخصاتى که شما توصيف کرده ايد که اين خلاصه اى از اظهار نظر شما در مورد حزب کمونيست کارگرى ايران است که ميگويد:امروز حزب کمونيست کارگرى ايران با چنان سرعتى در حال تغير، دگرديسى و باز گشت به سنتها و روشهاى چپ فرقه اى و مائويستى عهد عتيق است که ديگر به سختى قابل باز شناسى است با استاندارهاى جامعه بورژوايى عقب مانده و پلتيک زدن جاى فعاليت سياسى را گرفته است

حزب به مجمع عمومى پالتاکى و اينترنتى تنزل يافته است عقب مانده ترين شيوه ها و شيطان سازى هاى مائويستى و تقليد ناشيانه متدهاى انقلاب فرهنگى چين متوسل ميشوند

اين حزب با يک مقاومت چپ سنتى که از بدو تشکيل حزب در آن شريک بوده است همراه است کنار گذاشتن کمونيسم کارگرى و مفاهيم و متد هاى آن در عرصه هاى مختلف به نفع مفاهيم و متدها و روشهاى چپ سنتى بعد از کنگره ٤ شدت گرفت و عملى شد

شکاف ميان حکمتيسم و چپ سنتى است

چپ سنتى، حاشيه اى و فرقه اى جا خوش کرده است اين تاريخ واقعى حزب کمونيست کارگرى ايران است عجيب نيست که هميشه چپ سنتى و فرقه اى با پرچم جعلى چپ به جنگ بحث هاى حزب و قدرت سياسى سناريوى سياه، بحث ليدر داشتن ، غير آماده است جريان استعفاهاى سال ٩٩ در حزب از همين سر به جنگ منصور حکمت آمدند در اين مسير ما راهمان را بارها و بارها کج کرديم . در پاسخ به مقاومت سنت عقب مانده در تعيين ليدر و تبديل آن به يک بحث تماما اخلاقى و شخصى ، براى حفظ اتحاد حزب ، عليرغم داشتن اکثريت در پلنوم ١٦ عقب نشستيم و ٦ ماه فرصت داديم در پلونم ١٧ در مقبل چرخش حميد تقوايى ما تنها از شجاعت او تمجيد کرديم و اپورتونيسم مستتر در متد او را نقد نکرديم در پلونم ١٨ ما عميق ترين و تند ترين نقد را به نتيجه رايگيرى پلنوم کرديم براى خاتمه دادن به جنگ قدرتى که به راه انداخته بودند ما يلدرى حزب را به آنها داديم حميد تقوايى را راضى کرديم که ليدر حزب شود او را کانديد کرديم از او حمايت کرديم و بلاخره در کنگره ٤ عليرغم اينکه اين رفقا همه قول و قرار هاى خود مبنى بر تبديل نکردن کنگره به محل حل و فصل اختلافات را زير پا گذاشتند و رسما و علنا کنگره را با خطر از هم پاشيدن روبرو کردند همه شاهد بودند که توانستيم کنترل اوضاع را نگاه داريم . سياست ها و روش هاى کمونيستى کارگرى حزب به تدريج فاقد اعتبار اعلام شدند و يا مورد تجديد نظر ماهواره اى قرار گرفتند اين عبارات و اين جملات را نه در سايتهاى مخالف ما، نه در روزنامه هاى جمهورى اسلامى ايران ، نه در روزنامه هاى مخالفين سر سخت حزب بلکه از طرف جمع ٢١ نفره از اعضاى کميته مرکزى ما به طرف حزب پرتاب ميشود رفقا اگر تعارف را کنار بگذارم و سياسى برخورد کنم بايد بگويم شما به هر ميزان که براى تک تک ما قابل احترام بوديد ، به هر اندازه که دوستتان داشتيم ولى اين صلاحيت را بعنوان رهبران حزب، خود شما از خودتان گرفتيد اعتبارى را که کنگره به شما داد و راى که به شما داديم هيچ گونه اعتبارى ديگر ندارد راستش هيچ وقت از بدو تشکيل حزب کمونيست کارگرى ايران و يا حتى در حزب کمونيست ايران اين همه توهين و اين همه کوبيده نشده بودم سوال من از شما و اين است شما که خيلى پايبند برگزارى پلونم هستيد چگونه ميتوانيد رودر روى کسانيکه به گفته هاى شما اين همه انحرفى چپ سنتى، مائويسى ، پولپوت ، عقب مانده شيطان ساز دروغ گو و غير کمونيست هستند قرار بگيريد و راحت جلسه برگزار کنيد بايد اضافه کنم که من از بدو شروع اين بحث ها چونکه براى اولين بار بکار بردن کلمات غير سياسى و توهين آميز و غيره .... ميخواندم تصميم گرفتم اين جملات و اين کلمات و نويسندگانشان را جمع آورى کنم اين را ميتوان بصورت واژه نامه سياسى اين تاريخ در دست رس تک تک کسانيکه توى اين شرايط چهره هاى واقعى خود را نشان دادند قرار داد ما بقول شما اعضاى کميته مرکزى پياده نظام هاى اين حزب ، حزب کمونيست کارگرى را و حزب منصور حکمت را نجات خواهيم داد و يا بقول رفيق منصور حکمت حتى اگر ما شکست بخوريم مردم در ايران حزب کمونيست کارگرى را ميسازند همان مردمى که بقول رفيق کوروش رم ميکنند اين حزب احتياج مبرمى به يک تيم رهبرى قوى دارد تيمى که بنا به اقرار خودش بار ها کج نرود به قول خودشان ليدرى را که مى دانند حزب را به انحراف ميکشد را کانديد نکند و اين تيم قوى که همان کميته مرکزى حزب است را ما بايد دوباره انتخاب کنيم به نظر من پلونم با اين قوائد بازى مشروعيت ندارد و کسانيکه پاى اين بيانه را امضا کردند و اين حزب را با اين شدت ضعيف و خوار ميپندارند و توصيف ميکنند و در مقابلش ايستاده اند مشروعيتى براى رفتن به پلونم ندارد و حتى در کنگره، که بايد سريعا فراخوان داده شود اين رفقا بايد جوابگوى تمام اين اتهامات و ساختن و سازش با اين ماشين جعل و دروغ و سنتى و عقب مانده و ضد کمونيستى که در اين بيانه تشريح کرده اند باشند اين گوشه اى از تاريخ تلخ کمونيست کارگرى براى هميشه در تاريخ ما ثبت شد و باقى ميماند .چند نکته اى هم در مورد بحث جنجالى رفيق مهرنوش که الان از مداحان بحث هاى رفيق کوروش هستند که البته خود رفيق کوروش بهتر از همه ما مى داند که نبايد مهرنوش را زياد جدى گرفت چونکه حداقل به شهادت اتفاقا تمامى رفقاى امضا کننده در پلونم ١٨ عکس العمل مهرنوش را ديدند و لى نان را بايد به نرخ روز خورد که او اينکار را بارها کرده است اولا ميخواهم به رفيق آذر ماجدى به خاطر صبر و تحملش در يک دوره کار با مهرنوش، آفرين بگويم و قابل تحسين چونکه اولين کسى بود که توانست يکسال تمام با او کار کند در تمام عرصه هاييکه رفيق مهرنوش فعاليت کرده است هيچگاه به اين طولانى نبوده است دوما : شايد اگر رفيق ديگرى از سمتش در تشکيلات برکنار ميشد جاى اعتراضى ميبود ولى خود رفيق مهرنوش و همينطور رفيق نسان تقريبا دو سال پيش يکشبه بدون توضيح بدون اطلاع کميته فرانکفورت را که کميته اى زنده فعال و پرکار بود که کميته اى هفت نفره بود و تشکيلاتى ٣٠ نفره را رهبرى ميکرد را منحل اعلام کردند علارغم اعتراضات ما که لااقل توضيحى بدهيد، آنرا منحل کردند فورا رفيق مهرنوش خودش را بعنوان مسئول از طرف رفيق نسان به آنجا معرفى کرد و نامه هايى و گزارشات دروغينى از طرف اعضاى فرانکفورت به رفيق نسان تحويل دادند و در واقع هيچ کدام از رفقاى عضو در فرانکفورت زير بار سازماندهى قلابى که متاسفانه به دستور دبير کميته آلمان بود نرفتند اين واقعا يک افتضاح بزرگ تشکيلاتى بود و تعداد زيادى از رفقايى که الان به آذر ماجدى اعتراض ميکنند در جريان اين ماجرا بودند و هيچ گونه اعتراضى هم نکردند هيچکسى نامه اى ننوشت هيچکسى رفقا نسان و مهرنوش را محکوم نکرد و الان اتفاقا همان رفقا در ستايش دروغين خوداز مهرنوش موسوى به حمايت او و محکوم کردن آذر ماجدى پرداخته اند

شما خودتان ميدانيد که منظورم کداميک از شما است.و بقول خود شما ها مهرنوش از انسانها براى رسيدن به اهدافش پله ميسازد و از روى آنها خود را بالا ميکشد و يا ماجراى پر سرو صداى کمپين گل رز که به شهادت رفقايى که قرار بود و فقط قرار بود شاخه گلى بگيرند و به اعتراض بپردازند که خوشبختانه همان روز و قبل از اينکه اقدامى بشود کارگران آزاد شدند و زنانى که گل هايشان را خريده بودند که جمعا ٨ نفر بودند گلهاى رز خود را به من هديه دادند و تمام شد و کل ماجراى پر سروصداى کاروان گل رز در فرانکفورت و کمپين گل رز از اين بالاتر نرفت و مصاحبه هاى دروغينى که او با راديوها، تلويزيون ها و نشريات که از همان کسانيکه که ٨ نفر هم بيشتر نبودند به من زنگ ميزدند و ازاين همه دروغ شاخ در آورده بودند واقعا متاسفم اگر بخواهم بنويسم بايد چندين دفتر از شاهکارهاى اين مظلومى که بقول رفيق کوروش که ميگويد به مهرنوش ظلم شده است بهر حال تاريخ همه چيز را براى همه روشن ميکند سرنوشت کسانى را که از اين حزب رفتند را همه ديديم ولى بابت اين همه اتهامى که به حزب پر افتخار کمونيست کارگرى که خود شما هم بخشى از اين تاريخ هستيد يک عذر خواهى بزرگ بدهکار هستيد و بايد از تک تک کسانيکه اين تاريخ را ساخته اند معذرت بخواهيد .