در باره قرار پيشنهادى شورا

در جلسه دفتر سياسى و بحث پالتاکى و نوشته هاى تا کنونى رفقاى موافق قرار پيشهادى شورا، از زواياى مختلفى به توضيحاتى راجع به مبانى شورا، تعريف شورا، اسناد پايه اى جنبش کمونيستى در باره شورا در گذشته و در حزب و جنبش کمونيسم کارگرى پرداخته اند که بخودى خود جاى ايرادى نيستند اما ربطى به مباحث فعلى دفتر سياسى در اين مورد ندارد. قسمت زيادى از اين استدلالها در جهت اثبات صحت اتخاذ قرار پيشنهاد شده، «قرار در مورد تبليغ شوراها» نيست. اين نکات تاکيد و تکرار سياست درست و اصولى تا کنونى حزب در باره شوراها هست و من به همين عنوان آنها را مى پذيرم. ليکن طرح مسئله با اين صورت دو اشکال اساسى دارد. اول اينکه از پيش، تصويرى غير واقعى و نابجايى از جدل سياسى رفقاى موافق و مخالف قرار به شنونده و يا خواننده اين مباحثات مى دهد، گويا عده اى مخالف شورا و تبليغ آنند و عده اى موافق، در صورتيکه قضيه بدين صورت نيست. اشکال دوم پخش کردن بحثها و عدم تمرکز بر روى اصل مسئله و قاطى کردن سطوحى از مسائل نامربوط در هم است. حتى عنوان خود قرار پيشنهادى، «قرار در مورد تبليغ شوراها» اين اشکال را در خود منعکس دارد. ابتدا ضروريست که روشن کرد بحث بر سر چه نيست و اختلاف نظر واقعى کجا قرار گرفته است. در اين صورت اين سئوال پيش مى آيد که آيا تا کنون در حزب ما تبليغ شورا و مجمع عمومى نشده، مانعى بر سر راه تبليغ آن در نشريات حزبى، راديو و تلويزيون وجود داشته است؟ يا اينکه تغير سياستى انجام گرفته است؟ همه مى دانيم هيچيک از اينها نيست و اتفاقا نشريات و ديگر رسانه هاى حزب در چند ماه اخير حاوى مقالات و مصاحبه هاى زيادى در اين مورد هست و لازم است همزمان با تبليغ ديگر سياستها و شعارهاى حزب، شورا هم تبليغ گردد. پس مشکل بر طرف کردن مانع سر راه تبليغ شورا نيست و مسئله ادامه تبليغ شورا به شيوه سابق نيست، قرار مى خواهد چيزى فراتر و متفاوت تر از آنچه تا کنون در اين باره در حزب جارى بوده انجام دهد. مباحثات را بايد همين جا و بر سر ضرورت جلو آوردن، بر جسته کردن تبليغ شورا، و بلند کردن شعار «زنده باد شوراها»، در شرايط سياسى فعلى متمرکز کرد. نه تنها رفقاى حزبى، مخالفين مطلع ما در خارج از اين حزب هم آگاهند که شيوه مطلوب ما براى اداره جامعه حکومت شورايى است در مقابل پارلمان و يا هر شکل ديگر حاکميت نيابتى مردم، اصلا اين حزب، حزبى شورايى است.

آيا قرار فقط تبليغ شعار شوراها است؟ در قرار آمده که با توجه به «اوجگيرى جنبش سرنگونى عليه رژيم اسلامى...» و ضرورت دادن «افق روشنى از نظام حکومتى ما يعنى جمهورى سوسياليستى به جامعه ...»، «تبليغ شوراها هم بمثابه تشکل مبارزاتى توده مردم و هم بعنوان ارکان جمهورى سوسياليستى و تلاش براى تشکيل اين ارگانها در محور سياست سازماندهى توده اى ما قرار ميگيرد.» و «بايد شعار «زنده باد شوراها» و پيش بسوى تشکيل شوراها» را طرح کرد.». بعدا در نوشته ها و مباحث رفقا گفته شد که اين شعار حزب را توده اى خواهد کرد، آلترناتيو اپوزسيون راست «پروغربى» را که در صدد ايجاد نوعى ائتلاف و حکومت شبيه آنچه در عراق گذشت، خنثى خواهد کرد، اين شعار تناسب قواى مناسب ترى را براى ما بوجود خواهد آورد و غيره. قبل از پرداختن به اينها و نکات ديگرى از اين قبيل لازم است به نکته اى که به نظرم يکى از مسائل محورى در روشن کردن اختلاف نظر و شيوه درست برخورد به اين شعار است پرداخت. اين قرار مى خواهد، ايجاد شورا را به راس و هم رديف شعارهاى روز حزب که فعلا در اين دوره، مرگ بر جمهورى اسلامى، زنده باد آزادى و برابرى، بودند برساند. با اين تفاوت که اگر اين شعارها خاص يک دوره سياسى معين هستند، بنظر مى رسد که در متد رفقا پيشنهاد دهنده، شعار «زنده باد شوراها» تا بر قرارى حکومت شورايى جايش همرديف چند شعار اصلى حزب در هر دوره اى محفوظ است. گفتيم مانعى در راه تبليغ شورا وجود ندارد، رفقاى مدافع قرار هم بر اين توافق دارند و هم اکنون همراه ديگر شعارهاى حزب مانند لغو مجازات اعدام، و مطالبات زنان، کودکان و آزادى بى قيد و شرط سياسى و .... تبليغ مى گردد. ليکن قرار دادن اين شعار در رديف شعارهاى اصلى و روز حزب، کار درستى نيست. اگر شعارى بود سلبى مثلا در رابطه با خواست زنان و يا لغو اعدام بيشتر جاى تعمق بود. اما شعار شورا همرديف چنين شعارهايى نيست، رابطه اين شعار با حزب و مردم و جايگاه سياسى آن در جامعه از جهاتى با ديگر مطالبات مامتفاوت است. اين شعارى اثباتى است براى ايجاد ارگانى که حزب در اين شرايط خود را بدان متکى کند، يا هم ارز حزب تبليغ شود و جز چند شعار اصلى ما گردد. در شرايطى که حزب درگير جدال سياسى حاد و فشرده اى با جمهورى اسلامى و اپوزسيون راست مى باشد و دارد در دل اين کشمکش سياسى به پيش مى رود، طرح اين شعار در ميدان اين جدل، نه تنهامرکز توجه و تعادل هاى را بهم مى زند، پاس دادن امر حزب در گرماگرم اين جدل بدامن مردم است. اين کارى است که در تناسب قواى کنونى مابين مردم و حزب در يک طرف با جمهورى اسلامى و راست اپوزسيون در طرف ديگر، به ضرر ما تمام مى شود و پيشبرنده نيست. نقش حزب و سرسختى آنرا در مقابل کل جبهه هاى گوناگون بورژوايى در هاله اى از ابهام و ترديد قرار مى دهد. در اين تناسب قوا، به جلو هل دادن شعار شورا خلايى را ما بين رابط حزب و مردم پر نمى کند بلکه خلايى بوجود خواهد آورد، بر ميزان اعتماد مردم به حزب و حتى بر اعتماد و دلگرمى مردم به نيروى خودشان اثر بدى را خواهد گذاشت. در انظار عمومى حزب را از جبهه اول نبرد دور مى کند و نسبت به نقش و جايگاه آن اغتشاش جدى در جامعه بوجود خواهد آورد.

علاوه بر اينها، ما با صداى بلند رو به جامعه اعلام کرده ايم که حزب کمونيست کارگرى ايران مصمم است قدرت را در ايران بدست گيرد. و به همين خاطر حزب و کادرهاى آن مورد حملات و اتهامات زيادى واقع شده و تا کنون قاطعانه و با اعتماد به نفس همه را سر جايشان نشانده ايم. اعلام اينکه ما براى کسب قدرت تلاش مى کنيم، حزب مى خواهد قدرت را به دست گيرد، يکى از نقاط قوت ماست. اين عزم و اراده قاطع حزب ايميجى را از ما بدست داده که روحيه دهنده است، بسيج کننده است و نيرو بدور حزب جمع مى کند و يکى از فاکتورهاى جدى گرفتن ماست. قاطعيت ما در برابر دشمنان مردم، صداى اعتراض چپ سنتى و راست جامعه را عليه ما قاطى کرده، و ثمره تا کنونى آن شکل گرفتن تصوير و ذهنيت مثبتى از حزب در ميان مردم بوده است. حال با محورى کردن شعار شوراها در اين شرايط، از اين موقعيت گريزى زده ايم، کارى که فعلا بايد حزب به پيش برد به ارگان و تشکلى ديگر رجوع داده ايم، در نتيجه از آن ذهنيت موجود و بدست آمده دور مى شويم. تصوير از حزب مدعى کسب قدرت را به حزبى که بالاخره به روشهايى «ومکراتيک»، روش غير از اتکا به عزم و اراده و نيروى خود روى آورده و دارد خود را اصلاح مى کند، تغير مى دهيم. يقين دارم رفقاى پيشنهاد دهنده قرار از سر تلاش براى جلو رفتن بيشتر حزب و سازماندهى توده هاى وسيع مردم اين قرار را داده اند. اما در اوضاع امروز ايران و موقعيتى که حزب در آن هست، اين نتيجه از آن قرار حاصل نمى گردد. تغير اين تصوير اجتماعى ايجاد شده از حزب زيانبار است، زدن به يکى از نقاط قدرت حزب است و نا آمادگى حزب را براى کسب قدرت در دنياى واقعى تداعى مى کند. اين اين جواب و اين برخورد حزب به خود از سر ضعف و کم توقعى است، اين خلوص و عدالت خواهى حزب از زاويه بى اعتمادى و دست کم گرفتن خود است و ترديد در اين حقيقت است که راه خوشبختى مردم و تضمين عدالت اجتماعى در گرو پيوستن به حزب کمونيست کارگرى ايران است.

من فکر مى کنم مدتى است که با آن قاطعيت وغلظت گذشته نمى گوييم که حزب مى خواهد قدرت را در ايران تصرف کند در حاليکه جلوتر آمده ايم و با نگاهى گذرا به نشريات حزب و مصاحبه ها متوجه اين نکته ميشويم. با تصويب اين قرار امکان باز شدن بيشتر زمينه براى اين مشکل هست. باز هم تکرار مى کنم نوع برخورد حزب به خود مهم است، اگر حزب خود را جدى بگيرد مردم جديش خواهند گرفت و اولين تاثير بروز هر سستى و کمبودى در اين مورد کم توجهى به عضو گيرى، به کادرها و موازين حزبى است.

دو قطبى حزب و شورا

بعضى از رفقا بحث تفاوت نقش حزب و جايگاه شورا را به نادرست به «ايجاد دو قطبى حزب و شورا» نسبت مى دهند در صورتيکه بحث سر يا حزب، يا شورا نيست. اين بر داشتى ناقص و يک جانبه از اين مبحث، و رابطه حزب و شورا است و در سنت ما اين شيوه سياه و سفيد کردن ها جايى نداشته است. کش دادن اتخاذ شعار «زنده باد شوراها» در حد استراتژى حزب و جمهورى سوسياليستى کمکى به اثبات مطلوبيت امروز اين شعار نمى کند، اين کارى است که در نوشته هاى تعدادى از رفقا و در بند دوم قرار و قسمت آخر آن آمده است.

توده اى کردن حزب رفقاى موافق قرار اصرار دارند که يکى از راههاى توده اى کردن حزب محورى کردن اين شعار است. حتما شورا در جلب مردم به حزب نقش دارد، اما راه توده اى کردن حزب شورا نيست، خود حزب است. رفقا اين رابطه را بر عکس مى بينند و براى توده اى کردن حزب و ايجاد جنبش حزبى قوى و پايدار به شورا مى رسند. بيشتر استدلالها بر شرايط مطلوبى که جنبش شورايى براه افتاده و يا شورا دارد در تحولات سياسى نقش قابل توجهى ايفا مى کند، استوار است. اين شيوه اى اراده گرايانه است که نه با نقش و جايگاه شورا جور در مى آيد و نه با اوضاع سياسى امروز در ايران. اين اشکالى است که از قرار بيرون زده زيرا سرنگونى جمهورى اسلامى را به شعار شورا وصل مى کند و اشتباه آميزتر از آن به دادن افق سوسياليستى و تبليغ آنها. اين برداشت نادرستى از چگونگى پيشبردن جنبش سرنگونى مردم و پروسه هاى احتمالى اين جنبش و چگونگى کسب قدرت هست. اشتباهاتى که رفقا در توضيح جوانب مختلف اين قرار مرتکب مى شوند از اينجا منتج مى گردد. تبليغ شورا در مکانى که قرار در نظر دارد، حلقه اى براى سرنگونى رژيم و کسب قدرت حزب نيست، همانطوريکه تبليغ شعار جمهورى سوسياليستى هم نيست و از همين جا توجه ما را به اهميت بحث شعار سلبى و اثباتى جلب خواهد کرد. جنبش سرنگونى مردم و اعتراضات اخير بايد توجه بيشتر حزب را براى بلند کردن شعارهاى سلبى صد چندان کند در اين مسير هنوز بايد خيلى جلوتر رفت. بد نيست که در اين رابطه به خودمان و تجاربى که داريم مراجعه کنيم. من از تجاربى که در رابط با شورا در کردستان داريم صرفنظر مى کنم و به تجربه هاى جارى در هر دو حزب کمونيست کارگرى ايران و عراق مراجعه خواهم کرد. حزب ما در امتداد اقداماتى مستقيما حزبى چون کنفرانس برلين، لووکوم، کنگره علنى، کمپين هاى متعدد کارگرى، کمپين در رابطه با اعدام و زنان، ماموريت رفقا در داخل کردستان، حضور ليدر حزب کورش در تلويزيون همزمان با اعتراضات مردم و تظاهراتهاى خارج ايندوره و با شعار نه به جمهورى اسلامى، توجه هر چه بيشتر مردم را به خود جلب کرده است. شرايط امروز مى طلبد که همين جنس از کارها را بايد بيشتر کرد گسترش داد تا حزب توده اى بسيار قوى و بزرگ ترى را بوجود آورد. شرط ميداندارى سياسى حزب و از دست ندادن ابتکار عمل است. تفاوتى که درجه راديکاليسم امروز مردم در مقايسه با انقلاب ٥٧ دارد، زمينه مساعد ترى را براى اين گونه فعاليتها و پيش رفتن ما در امر هدايت و رهبرى اين نيروى عظيم راديکال آماده تر کرده است. اما رفقاى حزب عراق کار خوبى مى کنند که شورا سازمان مى دهند، اما بى توجه اند به تقويت حزب، به مسلح کردن حزب، بى توجه اند به عضوگيرى و کم توجه اند به ارزش و اهميت کار و فعاليت مستقيما حزبى و دخالت حزب بعنوان قدرتى در مسائل خرد و ريز در شهرهاى عراق. چند رقم کار جاندار حزب مى تواند پرچم حزب را در مرکز تحولات سياسى در عراق بر افراشته کند، شورا اين ابزار نيست تمرکز نامتناسب اين رفقا بر روى شورا در اوضاع عراق به بيراهه رفتن است. خوشحالم در چند محله شورا درست کرده اند ولى از طريق اين شوراها حزب کمونيست کارگرى عراق توده اى نمى شود اما با قدرت گيرى حزب هم توده اى شدن حزب تامين است هم گسترش و قدرت شورا تضمين مى گردد. بحث خوبى و بدى و نا لازم بودن شورا و کم اهميت کردن فعاليت اين رفقا نيست، بحث تمرکز کار و اولويتها و اختصاص نيرو در شرايط مشخص و از دست ندادن حلقه هاى اصلى پيشروى است. قبل از به پايان رساندن اين مطلب بايد بگويم که خيلى کم و سر بسته به چند مورد جدى اشتباهاتى که در نوشته هاى رفقاى موافق قرار هست پرداخته ام و اگر لازم شد در نوشته ديگرى به آنها بر مى گردم. نکات قابل توجه ديگرى از قبيل اينکه حزب خود يک تشکل توده اى است و اينکه چگونه مى شود حزب را به يک تشکل وسيع توده اى در شرايط فعلى مى توان تبديل کرد، و آيا آلترناتيو ما براى خنثى کردن ائتلاف و يا هر توطئه راست اپوزسيون شورا است و يا حزب، مانده است. بالاخره اين قرار و بحثهايى که حول آن مى شود به مباحث حزب و جامعه و حزب و قدرت سياسى ربط دارد وارد اين جنبه هم نشده ام.

آگوست ٢٠٠٣٠٨٠٤

مجيدحسينى