رفيق حميد عزيز با سلام گرم

لطفا زحمت کشيده و آن را در اختيار رفيق کورش و ديگر رفقاى د. س قرار بده. متشکرم

در مورد نوشته رفيق حميد(قرار مربوط به شوراها)

باسلام به همه رفقا، من شب ٢٧ ژوئيه از سفر بازگشتم، چون بعنوان مخالف اين قرار در جلسه دفتر سياسى مورخ ١٩ و ٢٠ ژوئيه حرف زدم، تصميم گرفتم نظرم را کتبا بيان کنم، هرچند اين کار را دوباره نوعى به خودمشغولى درون رهبرى حزب ميدانم، با اين حال چاره اى نداشتم. دليل هم اين است که مشکل ميکرفون دارم و فعلا تا حل نشدن اين مشکل نمى توانم در جلسه يا جلسات پالتاک مثل ديگر رفقا دخالت فعال داشته باشم.

از نظر من مساله آنطور که رفيق حميد در نوشته اش توضيح ميدهد بر سر ناديده گرفتن نقش شورا، يا عدم درک جايگاه شورا يا تقابل حزب و شورا از طرف عده اى از رفقاى مخالف اين قرار در دفتر سياسى حزب و يا کسانى که بقول رفيق حيمد تبصره داشته اند، نيست. بحث موافقت يا مخالفت بر سر اين قرار نيز، ميتواند بحث ضروت يا عدم ضرورت تصويب آن بعنوان يک اقدام مشخص در شرايط فعلى باشد. حتى وقتى که پاى توده اى شدن حزب و غيره را به ايجاد شورا گره ميزنيم. خود رفيق حميد بدرست ميگوبد کمونيسم کارگرى ٢٥ سال است پرچمدار شورا و جنبش شورائى و جنبش مجامع عمومى است و به اين نام هم در ايران شناخته شده است. اگر کسى ميگويد شورا نه، اتحاديه آرى ميداند که جواب ما را ميدهد و در مقابل ما سنگر ميگيرد. ما حتى اگر در ايران شعار شورا را هم ندهيم و شورائى تشکيل شود جامعه و توده مردم آن را از کمونيسم کارگرى مى بينند. اينکه کمونيسم متکى به جنبش شورائى و جنبش شورائى بستر اصلى کمونيسم است حداقل از بحث شورا سنديکا به بعد نظر تک تک کادرهاى حزب کمونيست کارگرى بوده است و همانطور که گفتم در اين مورد دهها مطلب نوشته شده است. همچنين ايجاد شورا به مفهومى که ما مد نظرمان است در يک محله حتى اگر ما شعارش را هم نداده باشيم بديهى است به تحکيم حزب و اصولا ايجاد شوراهاى مردمى با يا بدون توصيه حزب به تحکميم سياسى حزب در جامعه کمک ميکنند. منظورم اين است که اينها جزو بديهيات است. حتى اگر کسى ميگويد اول حزب منظورش ناديده گرفتن نقش شوراها و يا تقابل حزب و شورا نيست، منظورش اين است که تحکيم و گسترش نفوذ حزب در جامعه قبل از هر چيز يعنى قدرت گيرى توده کارگر و مردم محروم و فراهم شدن شرايط مناسبتر براى ايجاد شورا و مجامع عموى. من خودم در جلسه شوراى کادرهاى کردستان حزب گفتم وقتى در کردستان حزب کمونيست کارگرى قدرت را يک کاسه کرد حاکميت شورائى را اعلام مى کنيم و خواستار اعمال قدرت مردم توسط ارگانهاى حاکميت يعنى شوراهاى مردمى خواهيم شد، يکى دو نفر از رفقا به من تذکر دادند که دارم نقش حزب را کمرنگ ميکنم. از اين نتيجه نگرفتم که بحث کسى تقابل حزب و شوراست و يا رفيقى دارد نقش شورا را کمرنگ ميکند. نام تبليغ نقد شورا در حوزه استراتژيک نيز بر آن نگذاشتم. من در اينجا براى کوتاه شدن مطب از بحث سر نکاتى که رفيق حميد آورده است ميگذرم، فقط به آن نکته اى که صريحا به قرار برمگيردد، اشاره مى کنم. رفيق حميد در نوشته خودش هدف خود را بروشنى از طرح اين قرار بيان ميکند، ميگويد: .. براى کسب نفوذ حزب شعار شورا و محور قرار دادن شعار شورا در شرايط حاضر حياتى است. او ميخواهد در اين مورد حزب قرار صادر کند و همانطور که خودش ميگويد تبليغ شعار شوراها را بعنوان شعار محورى حزب در شرايط حاضر در دستور کار حزب قرار دهد. من با صادر کردن قرار در اين مورد مخالفم و و با تبديل کردن شعار ايجاد شوراها به شعار محورى حزب در اين دوره بعنوان يک اقدام مشخص موافق نيستم، اما با تبليغ شعار ايجاد مجامع عمومى و شورا در اين دوره بعنوان سياست عمومى حزب موافقم، کارى که ٢٥ سال است بدان مشغوليم و همين چند روز پيش هم در نشريه و از طريق راديو و تلويزيون آن را اعلام کرديم و به مردم فراخوان داده و ميدهيم. اين را در کنار ديگر فعاليتهاى حزب و بويژه در کنار امر تحکيم و گسترش نفوذ حزب در ميان مردم انجام داده و به پيش ببريم. دادن شعار مجمع عمومى اکنون از نظر من لازم و ضرورى است و راستش جا افتادن خود شوراى مورد نطر ما نيز بدرجه زيادى به راه افتادن مجامع عمومى گره خورده است. بدون راه افتادن جنبش مجمع عمومى در محلات من افقى براى ايجاد شوراهاى مورد نظر حزب نمى بينم. بدون مجمع عمومى تصوير عمومى از شورا همان شوراهاى نيابتى خواهد بود. بايد مجامع عمومى در اين يا آن محلات راه بيافتند تا شوراهاى مورد نظر ما هم تشکيل شوند. لازم به گفتن نيست که ايجاد تشکلهاى توده اى در محل به درجه اى از تناسب قوا و شرايط انقلابى نياز دارند و صرفا با فراخوان و يا قرار ما عملى نميشوند. به نظر من تشکلهاى توده اى چه شورا، حتى سنديکا و اتحاديه کارگرى در تحولات سياسى ايران يعنى سرنگونى و انداختن جمهورى اسلامى نقش چندانى ايفاء نخواهند کرد، اين نه بخاطر عدم کارآئى اين تشکلها بلکه بدليل موقعيت طبقه کارگر، اختناق سياسى و حاکميت سرنيزه جمهورى اسلامى در جامعه ايران است. آيا اين به اين معنى است که ما ايجاد شورا و حتى جنبش مجامع عمومى را تبليغ نميکنيم يا نکرده ايم، مسلما نه، سياست ما در اين مورد روشن بوده است و تبلبغ ما در اين مورد مداوما ادامه داشته است. آيا اين به اين معنى است که در تناسب قواى معين خود جلو نمى افتيم و آنان را تشکيل نمى دهيم، جواب روشن است که حتما اين کار را خواهيم کرد. به نظر من با اين قرار داريم تشکيل شوراها را زيادى ايده آليزه ميکنيم و در حدى نيز ايجاد اغتشاش خواهيم کرد، چه بخواهيم و چه نخواهيم. ميگوئيم(در نوشته رفيق حميد) شورا شکل ايده آل سازماندهى مردم در شرايط انقلابى است، اگر منظور شرايط فعلى است چرا شوراها سريعا اينجا و آنجا تشکيل نميشوند، مگر تبليغات ما در چند سال گذشته کافى نبوده است، و همين چند روز قبل نيز در نشريات و حتى از طريق تلويزيون آن را اعلام نکرديم، مگر مرتبا از طريق راديو و مصاحبه هاى راديوئى آن را اعلام نميکنيم؟ پس چرا يکى بعد از ديگرى ايجاد نميشوند؟ فقط منتظرند ما آن را به شعار محورى خود تبديل کنيم؟ اگر تشکيل شورا احتياج به تناسب قوا و شرايط انقلابى ترى از شرايط کنونى دارد، اگر شرايط انقلابى نه اکنون بلکه منظور شرايط سرنگونى و يا روزهاى آخر درهم کوبيدن جمهورى اسلامى است، پس چه دليلى دارد ما که با شورا و مجمع عمومى و جنبش شورائى تداعى ميشويم و تبليغ آن در ٢٥ سال اخير بخشى از فعاليت روتين ما بوده است و هم اکنون نيز آن را تبليغ مى کنيم و خودمان بمحظ فراهم آمدن تناسب قواى لازم نيز دست بکار ايجاد آنان خواهيم شد، در آن شرايط عقب بيافتيم و اين خطر وجود داشته باشد که شوراها زير هژمونى ما نروند، چون ظاهرا وسيعا آن را تبليغ نکرده ايم، چون شعار محورى ما نبوده است يا در اين مورد قرار صادر نکرده ايم؟

به نظر من بحث در مورد اين قرار در حد يک اقدام مشخص در اين محدوده ميتواند مطرح باشد و نه بيشتر، ضرورى است، ضرورى نيست، کمکى به کار ما ميکند. نميکند، مشکلى ايجاد ميکند نميکند و غيره. اگر دوست داريم آن را تا حد اختلاف نظر در حوزه استراتژيک و تقابل حزب و شورا و نديدن نقش و جايگاه شورا کش دهيم، کارى که رفيق حميد متاسفانه کرده، است، من هم مجبورم بگويم که لابد پشت اين قرار، محورى کردن شعار شوراها در شرايط فعلى، و حزب تنها از طريق شوراها توده اى ميشود، درک و نگرش ديگرى از رابطه حزب و کسب قدرت سياسى وجود دارد. اين درک شايد اين باشد که حزب تنها از طريق شوراها بقدرت ميرسد، يعنى ابتدا شوراها تشکيل ميشوند(در شرايط انقلابى)، پس ما بايد اکنون ايجاد شوراها را محور کار خود قرار دهيم، چون بعد از تشکيل شوراها حزب بتدريج کنترل و يا هژمونى در شوراها را بدست ميگيرد، از اين طريق توده اى ميشود و بعد از طى اين مراحل دستور کسب قدرت سياسى را ميدهد. و اين يعنى اينکه از فردا کليه فعاليت حزب روى اين شعار متمرکز ميشود و همه نيروى حزب براى پيشبرد آن بکار ميافتد. اين ميتواند درکى از رابطه حزب و قدرت سياسى باشد، اگر باشد به نظر من درکى مکانيکى از شکل گيرى قدرت حزب و رابطه حزب و شوراها است؟ در عالم واقع چنين چيزى اتفاق نمى افتد. حزب کمونيست کارگرى بعنوان يک موجود سياسى معتبر در جامعه، حتى اگر شورائى هم تشکيل نشده باشد، که فعلا تشکيل نشده است، ميتواند و بايد توده اى شود، که دارد ميشود، ميتواند و بايد به آلترناتيو مردم براى رسيدن به آزادى و برابرى اقتصادى و اجتماعى تبديل شود، اگر نتواند فاتحه اش خوانده است. توده اى و آلترناتيو شدن به اين معنى که مردم بگويند کمونيسم کارگرى ميايد قدرت را ميگيرد، کار جمهورى اسلاميرا يکسره ميکند و غيره. تمام تلاش و دورد چراغ خوردن اين مدت ما هم براى اين بوده است. اگر اين فعل و انفعال يا کسب نفوذ حزب صرفا در گروه تشکيل شوراها باشد، شوراهائى که به احتمال قوى در جريان سقوط جمهورى اسلامى شکل خواهند گرفت و يا به احتمال قوى تر خود ما بعدا آن را تشکيل خواهيم داد، کلاهمان از هم اکنون پس معرکه است.

در هرحال نظر من اين است که احتياجى به اين قرار نيست، شعار را ميدهيم، قرار را صادر ميکنيم، مقدارى اغتشاش هم مى کنيم، با وضع موجود نمى خواند ميرويم کار ديگر مى کنيم. به نظر من حزب سياست عمومى خود را در مورد تبليغ شوراها بويژه مجامع عمومى را ادامه دهد، براى قدرتمند شدن و گسترش نفوذ خود تلاش پيگيرانه خود را ادامه دهد، بمحض راه افتادن جنبش ايجاد مجامع عمومى شوراهاى مورد نظر حزب را در دستور کار توده کارگر و مردم انقلابى قرار دهد. از نظر من شاخص براى تشکيل شوراها راه افتادن مجامع عمومى است. اين نشان ميدهد که شرايط براى تشکيل شوراها توسط توده کارگر و خود مردم محل آماده شده است. تا راه نيفتادن مجامع عمومى درک عمومى از شورا همان شوراهاى نيابتى است، اين مشکل را ميتوان با دادن شعار مجامع عمومى برطرف کرد. دادن شعار مجمع عمومى همراه شورا اين نفع را دارد که شوراى مورد نظر ما را بهتر ميرساند و مردم ميدانند که شورا سوار کردن چند نفر بر شانه مردم در محل يا در يک شهر نيست. وقتى مردم يک محله در مجمع عمومى خود جمع ميشوند دارند شوراى واقعى خود را شکل ميدهند. راه افتادن اولين مجمع عمومى در يک محله شاخص شناخت مردم آن محله از شورا بمعنى اعمال اراده مستقيم خود و از نطر من شاخص پاگرفتن شعار ايجاد شوراها است.

مخلص همگى

حمه سور

٢٩ ژوئيه ٢٠٠٣