رفقاى عزيز دفترسياسى

با درودهاى گرم

با توجه به اينکه رفيق حميد خواسته که اصلاحيه بر قطعنامه دوم و بيانيه را بصورت کتبى تا ١٦ اکتبر به اطلاع او برسانيم، نکاتى را خلاصه وار مى نويسم و در جلسه ايکه دو روز ديگر بر گزار مى گردد بيشتر در اين باره صحبت خواهم کردـ

من اشکالات و نارساييهاى جدى و زيادى را در قطعنامه مى بينم فکر مى کنم تصويب و انتشار آن به اين صورت به ضرر ماست ـ با وجود اينکه ميدانم در انتشار هم چون اسنادى، با توجه به شرايط حساس در ايران بايد تعجيل کرد و تاخير تا کنونى آن به نفع ما نبوده است ـ ملاحظات من

١ - اول تا به آخر قطعنامه را مى خوانيد به سختى و با دقت بسيارى در نوشته متوجه خواهى شد که حزب کمونيست کارگرى ايران مى خواهد کارهايى را بکندـ ميبايست يکى از سر راست ترين و برجسته بخش قطعنامه نقش حزب در تحولات آتى و اعلام آن به مردم مى بودـ نقش حزب در اين قطعنامه گم است و به حاشيه رانده شده است ـ اگر مسئله کسب قدرت سياسى و اداره جامعه و تشکيل دولت باز شده چرا قطعنامه از اينجا شروع نمى کند؟ چرا قطعنامه از همان اول عزم حزب و مصممى آن را براى کسب قدرت در ايران به خواننده نمى دهد و اعلام نمى کند؟ فاکتور حزب مهم است همانطوريکه که هر حزب و حتى شخصيت سياسى ديگرى از جريانات بورژوايى در شرايط امروز ايران ممکن است در اين پز در مقابل جامعه قد علم کنندـ در اين قطعنامه حزب و نقش حزب در لابلاى مجموعه توضيحات مبهمى به ته صف رانده شده است ـ ما مى خواهيم قدرت را به دست بگيريم و بايد همين را به صراحت گفت و حزب را جلو دست مردم گذاشت تا بتوانيم نيروى خود را جمع کنيم و به ما اعتماد کنند و تبليغ و ترويج مان به جاى درستى نشانه رودـ

٢ - در قطعنامه سرنگونى و يا فروپاشى جمهورى اسلامى را در نتيجه بحران سياسى - اجتماعى فعلى فرض گرفته است ـ گرچه اين درست است ولى نقش حزب و دخالت فعالانه آن در مبارزه عليه جمهورى اسلامى را فاکتور گرفته و اين نقص مى تواند اشکالاتى به وجود آورد که اثرش بعد از رفتن رژيم و سخت تر شدن کارمان در آندوره بيشتر خود را نشان مى دهدـ در شرايط امروز هم ضربه خواهيم خوردـ

٣ - سه بند اول قطعنامه توضيحات واضحاتى است که بيشتر آنها داراى آن چنان اهميتى نيستند که در اينجا بيايندـ بخصوص اينکه اين توضيحات بسيار بدور از اوضاع سياسى فعلى و رويدادهاى جارى است و نتوانسته صف آرايى فعلى و موجود را منعکس نمايدـ فکر مى کنم اين سه بند را مى شود در يک بند جمع کرد و توضيح داد که هدف حزب برقرارى جمهورى سوسياليستى است ـ

٤ - اشکال ديگر اين بندها و توضيحات آن دور کردن حزب از پرداختن به مساله اصلى و محورى دولت و کسب قدرت سياسى است ـ بند چهار هم همين اشکال را دارد به جاى اينکه اثباتى قطب بنديهاى موجود در جامعه را بگويد و يا درست تر است بگويم فرض گرفت به توضيحات نا لازمى حول قطب بندى چپ و راست در جامعه و اثبات اينکه حزب و نقش آن مهم است و حزب نماينده چپ است، پرداخته است ـ در صورتيکه بايد به طرق ديگرى اين را طرح کرد، حزب به خود و تحليلش شک نکند بگويد بايد چکار کرد و از چه پرهيز کردـ اين گونه بندها برايى لازم از قطعنامه را گرفته و در سطح بسيار ضعيفى قرارمان مى دهدـ

٥ - در اويل فکر مى کردم اشکال اصلى قطعنامه فقط بى توجهى به نقش حزب است ولى با دقت بيشترى متوجه شدم که اشکال بر تبين ها و ارزيابيهاى متفاوت از نقش حزب و رابطه آن با کسب قدرت و دولتها و نيروهاى و تحولاتى است که بدنبال سرنگونى جمهورى اسلامى در ايران پيش مى آيد ـ

٦ - اشکالات مشابهى را از ديگر بندهاى قطعنامه دارم و بطور کلى فکر مى کنم تمام بندها از موضعى بسيار ضعيف و اپوزسيونى به مسائل پرداخته است ـ به عنوان نمونه در بند مربوط به شورا بيشتر توضيح مطلوبيت شورا است و اين تا درجه اى درست و قابل قبول است، تقريبا کل بند همين است ـ چرا از موضع حقانيت شورا و از موضع تعرض به ديگر سناريوهاى بورژوايى در توضيح مطلوبيت شورا براى اداره جامعه نپرداخته و از اين سر شورا را به عنوان آلترناتيو طرح نکرده است؟

در رابطه با بيانيه راحت تر مى شود توافق کردـ به نظر من ريز تر کردن بعضى از مواردش در شرايط فعلى ضرورى است ـ چون ممکن است تحت فشار ما و جنبش آزاديخواهى در جامعه کسان و يا نيروهايى پيدا بشوند که به بعضى از بندهايى آن گردن گذارند تا فشار را از خود دفع کنند و از اين طريق ناديده اش بگيرند و ما با ريز کردنشان ميدان تعرض را در دست خود داريم و فاصله مان از آنها را حذف خواهيم کردـ در رابطه با مذهب و حقوق زنان و زندانيان سياسى و لغو حکم اعدام بيشتر ضرورى است ـ

مجيد حسينى