کورش جان با سلام لطف کن براى رفقاى دفتر سياسى بفرست

( نکاتى در باره بحث هاى جارى در دفتر سياسى) صالح سردارى

با مطرح شدن بحث هاى فروپاشى جمهورى اسلامى و موضع ما توسط رفيق کورش در پلنوم ١٦ مباحثى بين اعضاى دفتر سياسى سياسى در همين رابطه صورت گرفته است. من هم در پلنوم و هم در جلسه هيئت دائم نظرات خود را غير از مورد مجلس موسسان در سمپاتى به بحث هاى رفيق کورش بيان داشته ام زيرا فکر مى کنم که کورش به درستى دوره اى را که در سير فروپاشى جمهورى اسامى ممکن است بوجود بيايد و قدرت رها شود و مجموعه اى از دولت ها بر سر کار آيند ديده و تلاش مى کند جوابى که موقعيت حزب را تقويت کند به آن بدهد بخصوص نکاتى که در بحث هايش اشکال داشت را در نوشته هاى بعديش قبول کرده است.

من فکر مى کنم حزب کمونيست کارگرى براى رسيدن به جمهورى سوسياليستى با کمترين مشقت از هر راهى، نبايد خود را در چهار چوب تابوها مقيد کند. يکى از خصوصيات بارز و برجسته جريان ما شکستن همين دگم ها بوده است بياد مى آورم جند سال قبل رفيق نادر در بحث سناريوى سياه براى اينکه مردم ايران هر چه رنج و مشقت کمترى را در دوره فروپاشى رژيم متحمل شوند با علم به ماهيت کسانى چون خانباباتهرانى و حسين لاجوردى نامه نوشت و حاضر شد با آنها پاى بيانيه اى را در اين رابطه امضاکند و يا دعوت کردن کسانى چون رضا پهلوى و رجوى و ... به کنگره ٣ حزب که به همين خاطر مورد غضب به اصطلاح چپ ايران قرار گرفت و چه مزخرفاتى را بهمين خاطر که نشنيديم و يا به جاى بحث حزب و طبقه، بحث حزب و جامعه که اين يکى ديگر کفر بود و تعدادى از ميان ما به همين خاطر رفتند.

با اين متد من فکر مى کنم در دوره فروپاشى جمهورى اسلامى هر دولتى چه با حضور ما و چه در غياب حضور ما روى کار بيايد حتى اگر بقاياى دوم خرداد هم در آن باشد و همانطوريکه کورش مى گويد رسما اعلام کند که جمهورى اسلامى منحل است و يک سرى از آزادى ها از جمله فعاليت احزاب، مطبوعات و تشکل و برابرى زن و مرد و جدايى دين از دولت را به رسميت بشناسد ما لازم نيست حتما براى رسيدن به جمهورى سوسياليستى از طريق قهر آميز وارد مناسبات بشويم ما در وضعيت موجود براى پيشبرد امر مبارزه مان دست بکار مى شويم و با اين حرکت بسيارى از تبليغات مخالفين خود را خنثى مى کنيم و در صورت رعايت نکردن اين آزادى ها و تحمل نکردن ما که به احتمال زياد تحمل نخواهند کرد مردم را براى مرحله بعدى يعنى قيام فرا مى خوانيم و در اين صورت با دست بازترى براى رسيدن به اهدافمان وارد ميدان مى شويم.

حزب کمونيست کارگرى ايران مثل هر حزب ديگر مدعى قدرت بايد از هم اکنون بايد براى رسيدن به جمهورى سوسيايستى موقعيت کنونى خود، احتمالاتى که ممکن است پيش بيايند را تا در کليه جوانب مورد بررسى قرار دهد و تا آنجائيکه ممکن است برايش در همه مراحل نقشه بريزد. بحثى که در حال حاضر در گرفته است بر سر همين است.

همه در حال حاضر روى هدف نهايى يعنى رسيدن به جمهورى سوسياليستى توافق دارند تمام اختلاف اما بر سر پروسه چگونگى اين رسيدن مى باشد. من فکر مى کنم بر خلاف بعضى از رفقا اين يک جاده صاف نيست ناهموارى هايى در پيش رو داريم ما بايد مسير خود را خوب بشناسيم و براى عبور کم دردسر از اين مسير نقشه بريزيم.

کورش در بحث هايش به درستى معتقد است که استراتژى ما داراى خلائى است که بايد به آن جواب درست و مناسبى داده شود تا حزب با قدرت تر از اين موقعيت بيرون بيايد. بعضى از رفقاى مخالف بحث کورش وجود اين خلا را نمى بينند مثلا رفيق آذر ماجدى مى نويسد" من با نظر بعضى از رفقا و از جمله کورش موافق نيستم که سياست ما داراى يک خلا بزرگ است ما داراى يک برنامه روشن هستيم که دولت و نظام مورد نظرمان را به روشنى تصوير مى کند" من هم دوست داشتم اگر حزب با داشتن برنامه روشن و تعيين نوع دولت مورد نظرمان با پراتيک کردن سر راست اين ديد به جمهورى سوسياليستى مى رسيديم. امادنياى خارج از ما اينطور نيست با نگاهى به تجربه همه انقلاباتى که روى داده اند اين اتفاق نيفتاده است و اتفاقا مراحلى را طى کرده اند که داشتن برنامه و تعين نوع دولت در صورت عدم اتخاذ تاکتيک درست در مراحل مختلفى که بوجود مى آيند صرفا کسى را به جايى نرسانده است. اين تصوير بسيار اشتباهى است

بعضى از رفقاى ديگرى استدلال مى کنند که اين خلا وجود دارد اما هيچ راه حلى براى عبور با قدرت حزب در اين دوره خلا نشان نمى دهند و يا حداکثر مى گويند بگذار وارد آن دوره بشويم با توجه به آن موقعيت تصميم مى گيريم اين بر خورد يعنى حزب را بدون آمادگى وارد کارزارى کردن که بشدت در مقابل حريفان در موقعيت ضعيف ترى قرار مى دهد. و در ادامه چون بدون آمادگى وارد اين دوره مى شوند از شرکت در مجلس موسسان که در تقابل با بحث کورش مى گفتند متعلق به جنبش ما نيست حرف مى زنند.

نکته اى در باره قيام

بعضى از رفقا آنچنان در مورد قيام به آژيتاسيون مى پردازند انگار اگر غير از راه قيام حزب از راه ديگرى به قدرت برسد ارزش اين به قدرت رسيدن کم اهميت مى شود و اگر کسى راه کم مشقت ترى غير از قيام را بر گزيند انقلابى گرى اش کم رنگ شده است و مرتب استدلال مى کنند و حکم مى دهند که مردم هميشه آماده اند که به قيام دست بزنند من اينطور فکر نمى کنم خود قانع کردن مردم به اين شيوه از مبارزه، کار مى خواهد مردم براى دست زدن به قيام هميشه سبک و سنگين کرده اند و تا قانع نشوند غيراز قيام راه ديگرى برايشان نماند به آن دست نمى زنند.

تحليل ديگرى که مرتب آژيتاسيون مى کند اينستکه مردم تا پايان در خيابان ها خواهند ماند. ماندن مردم درخيابان بستگى به برخورد و موضع گيرى احزاب موجود در صحنه اين جدال هاى واقعى دارد بعضى از رفقا حضور هميشگى مردم را در صحنه فرض دائمى گرفته اند اين بنطرم واقعى نيست. مگر همين دو خردادى ها نتوانستند براى جمهورى اسلامى عمر بخرند؟

من با توجه به کمى فرصت به جلسه دفتر سياسى وبا توجه به اينکه رفقا حمه سور و اسد گلچينى به نکات ديگرى که مورد توافق من نيز هست اشاره کرده اند به همين چند نکته بسنده مى کنم و سعى مى کنم در جلسه بيشتر نظرات خودم را توضيح بدهم.

موفق باشيد صالح سردارى ١٣ سپتامبر ٢٠٠٢