کورش جان براى رفقاى دفتر سياسى بفرست رحمان

سقوط جمهورى اسلامى و نقش حزب کمونيست کارگرى

چند نکته در حاشيه مباحث اخير

رحمان حسين زاده

مبحث "سقوط جمهورى اسلامى و نقش حزب کمونيست کارگرى" ارائه شده توسط کورش مدرسى موجب بحث و جدلهاى جدى شده است. در نشست هفته گذشته هيئت دايم دفتر سياسى به اختصار نظر خودم را در اين رابطه مطرح نمودم. بعد از آن جلسه ميخواستم زودتر و با فراغت بيشتر (نه تحت فشار تنگى وقت) نظرات خود را مکتوب در اختيار نشست دفتر سياسى قرار دهم. به دليل وقوع اتفاقات و اعتراضات شهرهاى کردستان و اولويتهاو مشغله ها و کارهاى فورى ديگرى که تحميل شد، نتوانستم با وقت کافى، نکاتم را بنويسم و حال در آخرين فرصتهاى قبل از سفر به جلسه دفتر سياسى چند نکته اصلى را مطرح ميکنم و اميدوارم در جلسه دفتر سياسى فرصت توضيح و تشريح بيشتر نظراتمان را داشته باشيم.

١- در مورد بحث کورش: الف: در مشاهده يک خلاء سياسى در سياست و تاکتيک ما و در قبال اوضاع متحول پيشاروى ما با کورش توافق دارم. علاوه بر آن به عنوان حزبى دخيل و درگير عطف توجه به شرايط متحول و پيچيده پيشارويمان و بررسى و ارزيابى آن، يکى از ضروريات اساسى وظيفه همين دوره رهبرى حزب است. متد و روش برخورد کورش را که ميخواهد اين اوضاع و آن دوره را ببيند و راه حلى براى آن پيداکند، کاملا درست و موجه و در ادامه سنت پوياى کمونيسم کارگرى و برخورد تاکنونى حزب ميدانم. گفتن اين واقعيت صد بار درست که ما برنامه و جمهورى سوسياليستى و حاکميت شورايى، قدرت گيرى يگانه حزب و مطالبات فورى و قطعنامه هاى سياسى و طرحهاى سازمانى دقيق داريم ضرورى و بسيار از گذشته ضرورى تر و اما کافى نيست، و بايد دوران گذار متحول و پيچيده و بى ثبات به دنبال سقوط جمهورى اسلامى را ديد و براى آن آمادگى سياسى و سازمانى و اجتماعى داشت. طرح و نقشه داشت و به قول نادر نقشه از الف به ب را داشت و ابژکتيو و زمينى عمل کرد. در طول چند سال گذشته در مورد نحوه دخالت حزب کمونيست کارگرى عراق در اوضاع بى ثبات و بعضا پيچيده کردستان عراق ميتوانم موارد متعددى از کاربست چنين روش و برخوردى به مسائل مشخص کردستان عراق را که توسط نادر پيشنهاد ميشد، يادآورى کنم. يا بحثهاى او را در رابطه با تدوين استراتژى حزب در کردستان نمونه روشنى از اين نوع برخورد خلاق ميدانم. بررسى دوره گذار بعد از سقوط جمهورى اسلامى، فراتر رفتن از نقشه و طرحهاى تاکنونى، تلاش براى ارئه راه حل کم مشقت، مسالمت آميز و بدون خشونت براى طى کردن ايندوره در راستاى قدرت گيرى حزب و ايجاد حاکميت شورايى مردم، متد درست بحث کورش است و بايد آن را ديد. ب- کورش تاکنون سه سند ارائه کرده است. سند اول که حاوى تبيين وى است. من با محورهايى از سند اول وى و با بعضى استنتاجات وى در اين سند اختلاف دارم. در اين رابطه و به منظور اجتناب از توضيح تکرارى ميتوانم بگويم در کليت خود با نقد و ملاحظات حميد تقوايى بر اين سند کورش توافق دارم. در يک مورد آن توضيح بيشترى را لازم ميدانم. از نظر من هم بر خلاف نظر کورش دولت موقت بعد از فروپاشى جمهورى اسلامى نميتواند، دولت دوم خردادى و حجاريانى باشد. چنين دولت فرضى ادامه جمهورى اسلامى است و ما وظيفه سرنگونى آن را داريم. سقوط جمهورى اسلامى، سقوط هر دو جناح اين رژيم است. من هم مثل آذر ماجدى فکر ميکنم سير محتملتر اينست در مرحله نهايى جناح راست و خامنه اى کل قدرت را به دست بگيرند، با کودتا يا .... جناح ٢ خرداد را حذف کنند. در مرحله نهايى تعرض مردم اين جناح و کل جمهورى اسلامى را جارو کند. اما به هر دليلى اگر دولت دوم خردادى حتى براى کوتاه مدت و بسيار هم تعديل شده باشد. از نظر ما بايد به عنوان دولت ادامه جمهورى اسلامى به آن برخورد شود و براى سرنگونى آن بکوشيم. به نظرم اين استنتاج کورش اشتباه جديست و روشن است جاى هيچ نوع دفاعى نيست. حميد تقوايى به درست گفته است، دولتهاى موقت قبل و بعد از جمهورى اسلامى را بايد تفکيک کرد و نحوه برخورد ما به آنها متفاوت خواهد بود. علاوه بر آن با بحث مجلس موسسان کورش هم توافق ندارم و الان خودش هم قانع است و از آن دفاع نمى کند، توضيح بيشتر لازم نميدانم. من هم با استنتاج بيانيه + مجمع نمايندگان شورا که حميد پيشنهاد کرده، موافقم. با سند دوم و سوم کورش در کليت آنها موافقم، اصلاحيه هاى معينى به نظرم ميرسد. اما فکر ميکنم تا در مورد تبيين مان از اين مباحث و سير وقايع بيشتر بحث نکنيم و هم نظر تر نباشيم تصميم و راى گيرى در مورد سند دوم کورش نادرست است.

٢- در مورد جوابيه هاى رفقا به مباحث کورش الف - جوابيه ها چه در محتوا و چه در استدلال و لحن و بيان مثل هم و يکدست نيستند. اگر چه در برخورد به مسئله دولت نوع دوم خردادى و مجلس موسسان و غيره با بعضى از نوشته ها همسويى دارم، اما در کليتش از مناسبترين اين نوشته ها که به نظر من، نوشته اول مصطفى صابر است تا نامناسبترينشان که نوشته اصغر است، من با آنها اختلاف دارم. اختلاف من بر سر متد ناظر بر اين جوابيه هاست. فصل مشترک اين نوشته ها نديدن آن خلاء مورد اشاره و نداشتن نقشه و آمادگى براى شرايط پيچيده و متحول و پر از ظرافت دوره بعد از سرنگونى جمهورى اسلامى است. جنبه دوم اين مسئله اينست در قبال اين اوضاع اتکا يک جانبه بر استراتژى پايه اى، برنامه ماگزيمم ما، حاکميت شورايى و قيام و آژيتاسيون حول آنها در جواب به مسئله مشخص و نحوه دخالت ما در يک دوره متحول است. به نظرم ديدن تناسب قواهاى مختلف و موقعيتهاى مختلف ما در آن شرايط و از هم اکنون آمادگى داشتن براى آن، بسيار لازمست و در اين نوشته ها غايب و يا جايگاه جدى ندارند. اين نوع برخورد کردن به اوضاع زنده و پيچيده و متحول و بى ثبات را همين چند سال در موارد معينى از حزب کمونيست کارگرى عراق ديديم و عليرغم بسيارى پيشنهادهاى درست نادر، فرصتهاى خوبى از دست رفت. کميته مرکزى حزب عراق خود شاهدند، که يک ايراد هميشگى ما و نادر به آنها سياسى عمل نکردن و اتکا صرف آنها به طرحهاى "اصولا درست " بود. من ميدانم از هم اکنون نبايد بسيارى از آن شرايط هاى محتمل و تاکتيکهاى عملى ما را تبليغ علنى کرد و يا حتى ايده آليزه کرد و برنامه داد، اما رهبرى و مرکزيت و کادرهاى حزب بايد اين اوضاع را بحث کنند، بشناسند و حتى مصوبات درونى داشت. ب- يک وجه ديگر اين نوشته ها و به تاثير متد ناظر بر آنها، نقد نادرست و غلط آنها به نحوه برخورد به موضوعاتى چون "گذار مسالمت آميز، ايجاد شرايط متمدن و متعارف براى گذار از دوره متحول سياسى" و ديگر روشها و جملاتى است که در نوشته هاى کورش به کار رفته و در مقابل اعلام نگرانى از اينکه، قيام، شورش و انقلاب فرعى شده اند و گويا نشانه اى از انحراف سياسى نوشته هاى کورش است. من اينجا صحبتم بر سر استفاده نادقيق احتمالى در يک متن و يا پاراگرافى از اين ترمها نيست، اما راستش اين درجه حساسيت و نظريه درست کردن از آنهابرايم جاى تعمق جدى است. احساس ميکنم نحوه برخوردى که مى بينم در هر دو زمينه، خويشاوندى زيادى با نحوه برخورد چپ راديکال و ترمها و مقولات آنها و خود ما در گذشته دارد. اتفاقا يک وجه مهم تلاش کمونيسم کارگرى و شخص نادر، دور کردن جريان ما از ترمها و مقولات و مفاهيم چپ راديکالى بود. مفاهيمى که از يک طرف، قيام و شورش و قهر انقلابى و غيره برايش مقدس و ايده آليزه و از طرف ديگر، گذار مسالمت آميز و متمدن و مدرن و شرايط متعارف و... نشانه انحراف سياسى و سازشکارى و ... است. طبعا ابدا منظورم اين نيست درست به مانند چپ راديکالها بار غليظى براى رفقا دارد. اگر لازم شد به فاکتهاى زيادى از نوشته هاى رفقا اشاره ميکنم. اين موضوع بر ارزيابى رفقا از اين مباحث تاثير گذاشته است. گويى نحوه برخورد نادر به جايگاه مقوله " قيام و مردم و توده ها و حتى شوراها" در تقابل با بحثهاى عبدالله مهتدى را در بحران خليج به ياد نداريم. گويى بحثهاى اجتناب از سناريوى سياه و گذار متمدنانه از آن دوران و امضاى مشترک گذاشتن پاى بيانيه با جريانات بورژوايى و سلطنت طلب را نداشته ايم. نمونه برخورد نادر به اوضاع کردستان عراق و شکستن تابوى "استقلال کردستان" در مقابل تز هميشگى خود ماها و چپ عراق "وحدت طبقه کارگر کرد زبان و عرب زبان" مورد مهمى از شکستن تابوهاى چپ در اوضاع متحول بود. يک مورد مهمتر به اوضاع بى ثبات و گذرا پيشنهاد نادر به حزب کمونيست کارگرى عراق بود، که گفت، چنانکه ٣-٤ شرط قابل قبول ما را متعهد شوند، در انتخابات به اصطلاح "پارلمان آنها شرکت کنيم. حتى با قبول همان شروط در دولت فکسنى اتحاديه ميهنى شرکت کنيم. در صورتيکه همه ميدانيم تحليل نادر از وضع کردستان عراق و آن احزاب چه بود. نکات ديگرى در برخورد به نوشته هاى رفقا را دارم، اما ديگر فرصت نيست، و تا يک ربع ديگر بايد به طرف فرودگاه بروم و به خدمتتان برسم. نکات باقى مانده و پيشنهاد خودم را براى به سرانجام رساندن اين بحثها را در جلسه فردا طرح ميکنم.

موفق باشيد - رحمان حسين زاده

١٣- ٩-٢٠٠٢