رفقا على و اسد و ساير رفقا، با سلام!

بنظرم کلا موضوع بحث "نافرمانى مدنى" چندان روشن نيست. لذا بحث دارد حول مفاهيمى صورت ميگيرد که خود مبهم و ناروشن اند. لااقل براى من اين طور است. چند نکته اى که به نظرم ميرسد:

١. در آن پلنوم، تا آنجا که من يادم هست، توافق بر سر "نافرمانى مدنى" نبود. توافق بر سر اين بود که ما بايد "رهبر اعتراضات مردم" بشويم. اتفاقا روى لفظ "نافرمانى مدنى" ترديد بود. ولى تاکيد بر اين بود که بايد اعتراضات علنى و توده اى مردم را دامن زد و رهبرى و متشکل کرد و در راس آن قرار گرفت. اسم خاصى براى اين مطرح نشد. (گاه صحبت نافرمانى توده اى بود.)

٢. "جنبش نافرمانى مدنى" يعنى چه؟ بعنوان يک تاکتيک معين آنرا مى فهمم. همان تاکتيک مقاومت منفى و سرپيچى توده اى از قوانين و دستورات دولت، اما بعنوان يک "جنبش" آنرا درک نمى کنم. مثلا آيا جنبش گاندى، جنبش نافرمانى مدنى بود يا جنبش براى استقلال هند که روش مقاومت منفى و نافرمانى مدنى را انتخاب کرده بود؟ ميخواهم بگويم که نافرمانى مدنى يک شکل معين اعتراض است و مى تواند در خدمت جنبش هاى اجتماعى متفاوت، از جمله جنبش براى سرنگونى جمهورى اسلامى و حتى جنبش سوسياليستى کارگران قرار گيرد. طبعا برخى جنبش ها همخوانى بيشتر با آن دارند. اگر جنبشى بنا به محتوايش يک شکل اعتراضى معين را مثلا "نافرمانى مدنى" را به تمام هويت و استراتژى و تاکتيکش تبديل ميکند، بايد اينرا توضيح داد و نقد کرد.

٣. به نظرم اشکال اساسى در نوشته على اين است که "جنبش نافرمانى مدنى" را پذيرفته و بعد به نقد آن نشسته است. يعنى بحث سياست و محتوا با روش و شکل مبارزه خلط شده است. وگرنه او، بر خلاف برداشت اسد، به اهميت نافرمانى مدنى به مثابه يک تاکتيک مبارزاتى توجه دارد و چند جا آنرا تاييد ميکند.

٤. مقابله و افشاگرى على در برابر کسانى که پرچم اصلاح طلبى، "انقلاب آرام"، سرنگونى بدون اعمال اراده تودها و نظير اينرا را زير لواى "نافرمانى مدنى" پنهان ميکنند، او را به مقابله اصولى با نافرمانى مدنى ميکشاند. اينجا اسد حق دارد. بنظرم ما نبايد به اينجا برسيم و اتفاقا اين به نفع همان کسانى ميشود که داريم نقدشان ميکنيم. نافرمانى مدنى، مثلا نافرمانى در رعايت حجاب و موارد زياد ديگر، يک روش موثر مبارزه خصوصا در شرايط فعلى است که ما آنرا گرچه نه تحت نام نافرمانى مدنى، ولى وسيعا تبليغ ميکنيم.

٥. تا آنجا که به روش مبارزاتى بر ميگردد، ما ضمن تاييد نافرمانى مدنى يا بهتر از آن نافرمانى توده اى، بايد به روشهايى تاکيد کنيم که اعمال اراده توده اى را هرچه بيشتر ميدان ميدهد. اما حتى اينجا هم سياست حاکم بر اراده توده ها تعيين کننده است.

مصطفى ٩ مه ٢٠٠٢