يک ياداشت

کورش مدرسى

٢٧ فوريه ٢٠٠٣

رفقا

نامه اخير ايرج فرزاد و بحث هائى که بدنبال خود آورد مسائل متعددى را باز کرده و بحث ها و خط کشى هائى را به ميان کشيده است که اگر آنها را باور داشته باشيم با سوالات بسيار عميقترى روبرو هستيم. حتما اختلاف داريم و کسى چه ميداند شايد روزى به جائى برسيم که اين نوشته ها و "از گوشه و کنار شنيده ها" دال بر رسيدن به آن ميکنند. آنوقت ديگر بحث در مورد "آرايش بالا" نامربوط ترين بحث خواهد بود. اما امروز به نظر من اين خط کشى ها واقعى نيست. نه جدل از نظر من اصالت دارد و نه سلاح هائى که به ميدان کشيده شده در شان ماست. با اين مقدمه ميخواستم بگويم که درگير شدن در اين بحث با صورت مسئله هائى که در مقابل ما قرار گرفته است را نه مفيد و نه واقعى ميدانم. در جلسه اخير دفتر سياسى گفتم که يک واقعيت مهم را بايد در مقابل خودمان بگيريم و آن اين است که بعد از اين پلنوم، آرايش هرچه که باشد، حزبى هست و مائى که بايد آن را پيش ببريم و به پيروزى برسانيم و قدرتى که بايد تصرف شود. از اين ما چيزى بايد باقى مانده باشد که بتوان با آن حزب را به جائى برد. آزردگى هاى سياسى يا شخصى حتما رنگ خود را به جدل ميزنند، اما قاعدتا هنر ما، رهبران، بايد اين هم باشد که حس تناسب داريم. اينها ممکن است موعظه بنظر بيايد اما از نظر من يک هشدار است و تاکيد بر يک اولويت. بعد از نادر اين اولين بارى است که ما در مقابل مسئله حفظ چنين تناسبى قرار گرفته ايم. سوال از نظر من قبل از اينکه آرايش بالا باشد اين است که آيا ما قادر به رهبرى در اين طرفيت هستيم؟ اگر نباشيم ديگر فردى و جمعى جواب نيست. رهبرى جمعى که بخواهد در اين متن کار کند آب در هاون خواهد کوبيد و رهبر فردى که انتخاب شود کارش با ... است.

اما واقعيت را نميشود دور زد. بهر صورت پاى من بعنوان شخص هم در گير است. در نتيجه صرفا براى ثبت ميخواهم موضعم را کتبى گفته باشم:

١ - من اعتقاد ندارم که طرح ليدر اعجاز ميکند. هيچ طرحى معجزه نميکند. معجزه کار آدم ها است. بحث من اين است که، اولا حتى اگر طرح هيات دائم خوب کار ميکرد، طرح ليدر در مقطعى سياسى حاضر و جدال براى قدرت سياسى طرح بسيار مناسب ترى براى ما است. اين طرح يک چارت تشکيلاتى نيست، بخشى از بحث حزب و جامعه و حزب و قدرت سياسى است. ثانيا تز عروج ليدر را من قبول ندارمء تز ليدر نداريم را هم قبول ندارم. کاليبر و انسجام و چسبندگى بالاى حزب را آنقدر ميدانم که نه يک ليدر بلکه چندتايش را ميتواند تامين کند. ثالثا من معتقدم طرح هيات دائم بلحاظ اجرائى (سازمان اجرائى) عملى نيست ارکان اين را هم در جلسات مختلف هيات دائم يا دس توضيح داده ام. در نتيجه نه با بحث رفقائئ که طرفدار وضع فعلى هستند موافق هستم و نه با تصويرى که ايرج از اين طرح ميدهد. بحث ايرج خيلى بار طرح ميکند. در جلسه دس گفتم که اگر آرايش همين بماند به لحاظ اصولى درست نيست که منى که مخالف آن هستم مسئوليت اجراى آن را بر عهده بگيرم. در نتيجه کانديد رئيس دفتر سياسى، يا پستى که مسئوليت اجراى اين طرح با آن باشد، نخواهم بود.

٢ - بنظر من على جوادى هيچ کار خلافى انجام نداده و اتهام پچ پچ و غيره به او وارد نيست. على از شنيده هاى خود از دس به نتيجه اى رسيده و آن را با خود دس مطرح کرده است. من ممکن است به سيستمى استدلالى که على را به اين نتيجه رسانده مخالف باشم يا ملاحطاتى در مورد آن داشته باشم. اما بنظر من على کار خلافى نکرده است.

٣ - در مورد بحث "روشنفکران" و "پراتيسين" ها. به نظر من بحث بشدت نا متناسب، بخصوص از جانب مينا، مطرح ميشود. فرمولبندى هاى ايرج زمخت و فکر نشده هستند. ميشود اگر بخواهيد (و شناختى که از هم داريم را فراموش کنيد) از آن بحث روشنفکر را بيرون بکشيد اما آن وقت بايد با همين معيار سراغ همه نوشته ها و گفته ها رفت و باور کنيد از اينجور فرمولبندى ها در همه بحث ها، از جمله در همين بحثهاى آخر، کم نيستند. من نه جدال را جدال پاسداران و زير پا گذارندگان سنت منصور حکمت ميدانم، نه آنرا جدل آکادميستها و پراتيسين ها ميدانم و از آن بدتر چيزى شبيه جدل راست و چپ در اردوگاه کومه له و يا ام ک کومه له. اگر به اين جدال اين رنگ را بزنيم اين رنگ را ميگيرد! راه برگشتى نخواهد ماند. جاى نادر خالى که بگويد ترمزهايتان را چک کنيد.

٤ - درباره عليت و شفافيت و ارتباط آن با انتشار مباحث دس و بحث ليدر من نظرم را قبلا گفته ام. اينها را بهم مربوط نميدانم. اما در موقعيت کنونى موافق قرار دادن همه بحث ها در اختيار ک م هستم.