کوروش جان اگر ملاحظه جدى ندارى در اختيار دفتر سياسى قرار بده. وگرنه با ملاحظاتت به خودم برگردان. خسته نباشى، مصطفى.

در حاشيه نوشته رفيق على جوادى

راستش را بخواهيد خود پلنوم و نتايج آن مرا آنقدر نگران نمى کند، که ارزيابى هاى شبيه نوشته رفيق على. اميدوارم که ارزيابى شبيه اين بدرون تشکيلات نرفته باشد. اگر رفته و وسيع باشد بايد بسرعت تشکيلات را توجيه کرد که اوضاع ابدا به آن نگران کننده گى که على ميگويد، نيست. اغراق در اين زمينه خود بسيار مضر است.

پلنوم ميتوانست خيلى بهتر از اين باشد. نبود. بخشا به دلايلى که خود على هم به آنها اشاره ميکند، بيش از همه نا آمادگى، فکر نکردن، دورهم نبودن و غيره. با اينهمه فکر ميکنم درسهاى گرانبهايى براى ما داشت و هرکدام به سهم خود (و بيش از همه رهبرى نشسته حزب) اين درسها را بخصوص هرچه پلنوم به پايان نزديکتر ميشد، به زبانها و بيانهاى مختلف (و بويژه در اختتاميه سه نفره کوروش، آذر و حميد) بيان کردند.از لحن و نحوه پليميک على در برخى قسمتها راضى نيستم. نقل هايى را مى آورد که همه ميدانيم حرفهاى کوروش بود. اولا صحيح نيست کلى مسائل را به يک جمله متصل کرد. واقعيت ندارد و منصفانه نيست. ثانيا بنظرم خوب است که بصراحت بگوييم مخاطب بحث ما کيست، به حرف کى انتقاد داريم. تا او هم لابد صميمانه پاسخ بدهد و پليميک کند. وقتى به ايما و اشاره روى مى آوريم حتما جايى اشکالى هست. آدم يا بحثى را مطرح نمى کند و يا وقتى کرد همه جوانب آنرا در نظر ميگيرد، بحث را صريح و شفاف مطرح ميکند و تا آخر مى برود. خلاف اين، اتفاقا خودش مضر و ناسالم است. آنهم در اوضاع حساس کنونى که يک جنبش عظيم به هر حرف و حرکت ما چشم دوخته است. اين نحوه بحث با آنچه که خود على در انتهاى نوشته اش و بدرست بر ضرورت ساختن يک حزب مدرن تاکيد گذارده است در تناقض است.من وارد قول و قرارهاى دفتر سياسى در جلسه قبل از پلنوم نمى شوم، چون حضور نداشته ام. اما همينقدر سوال است که آيا دفتر سياسى مصوبه اى داشت که بحث ليدر طرح نشود؟ اگر نداشت خوب خوبست من بعد مثل يک حزب مدرن مصوبه داشته باشد. روى توافق ها و توصيه ها نمى توان چيزى را سوار کرد. انسانها نظرتشان عوض ميشود و اين خيلى طبيعى است.بنظرم رهبرى حزب و کل پلنوم مجموعا برخورد صحيح و قابل قبولى به اختلافات معين پلنوم ١٦ کرد. رفقاى مختلف (بويژه در بحث هاى اختتاميه) خيلى از نکاتى را که على بعنوان راه حل مطرح کرده است، گفتند. تکرار آنها چه ضرورتى دارد؟ بدتر، نمى دانم چرا على جايى ميگويد که ميشود توافق کرد که حفظ وحدت مساله رهبرى حزب نبود. اين خيلى غير منصفانه است. ميشود به اشتباهات رفقا اشاره کرد، ميشود ديد، همانطور که خود رفقا بارها اشاره کردند، رفقايى مثل کوروش و امير، متوجه انتظارى که حزب از آنها و در غياب منصور حکمت دارد، نبودند، اما به نظر من حتى آن اشتباهات از روى توجه داشتن به حفظ وحدت و براى آن صورت گرفت. اشتباه بود، اما از سر دلسوزى بود. (به اعتقاد من خود على هم با اين نوشته دارد مرتکب اشتباه بدى ميشود، ولى واقعا مساله اش حفظ وحدت حزب است.)ميشود بيشتر و مشروح در باره نوشته رفيق على صحبت کرد. اما نکته اصلى من اينست که دامن زدن به اين بحث ها را مفيد نمى دانم و بنظرم مشغله هاى غير ضرورى براى دفتر سياسى ايجاد ميکند. پيشنهاد ميکنم وارد چنين بحث هايى نشويم. وحدت حزب همانطور که على ميگويد و همه ميگوييم خيلى مهم است. اما راز مهم حفظ و تحکيم حفظ وحدت حزب اينست که تشخيص دهيم که در هر وحله پاسخ کدام مسائل و مشکلات سياسى را بدهيم که راهگشا باشد. واقعيت اينست که روى دو مساله محورى در پلنوم اختلاف نظر پيش آمد. اوضاع سياسى و خط مشى تاکتيکى حزب در اين دوره، و رهبرى و آرايش بالاى حزب. اين بحث ها هردو ضرورى و هنوز هم ادامه دارند. نمى شود از پروسه فکر کردن و تصميم گيرى حزب (که براى اولين بار در غياب نادر دارد صورت ميگيرد) عکس گرفت، حالا منصفانه و يا غير منصفانه، و به تجزبه و تحليل اين عکس پرداخت و بيش از اندازه در آن عميق شد. اين پروسه فکر کردن و تصميم گيرى هنوز تمام نشده است. پيشنهاد من اين است که بدون پرداختن به نکات حاشيه اى مستقيما سر خود آنها بحث برويم و تکليف آنها را تعيين کنيم. بطور مشخص الان انرژى مان را، همانطور که هيات دائم و کوروش بدرستى در دستور گذارده اند، روى بحث اوضاع سياسى متمرکز کنيم.

با ارادت به همه رفقا و بويژه على جوادى، (ضمن تبريکات و احساس غرور از شروع تلوزيونش)

عضو تازه (و شايد نابلد) دفتر سياسى، مصطفى.