کورش عزيز سلام! نوشته زير را در اختيار رفقاى دفتر سياسى قرار دهيد. اما قبل از ارسال آن علاقمندم آن را مطالعه کنى و اگر نکته و ملاحظه جدى داشتى با من در ميان بگذاريد. با اين تمايل که ملاحظاتت را بگنجانم. جهت احتياط، نکند که در دسترس نباشى براى اصغر هم ميفرستم - رحمان

از رحمان حسين زاده

به دفتر سياسى! با سلام !

در جلسه روز دوشنبه (٥-٨-٢٠٠٢) هيئت دايم دفتر سياسى، دستور جلسات پيشنهادى مربوط به پلنوم شانزدهم حزب بررسى شد. در مبحث "حزب کمونيست کارگرى بعد از منصور حکمت" جوانب مختلف اين موضوع، خلاهاى سياسى ناشى از فقدان رهبرى منصور حکمت و چگونگى تلاش رهبرى حزب براى تخفيف پيامدهاى ناشى از اين ضايعه بزرگ، مورد بحث قرار گرفت. (اين مبحث و جوانب مختلف آن قرار است از جانب کورش مدرسى در جلسه دفتر سياسى مطرح شود). در چارچوب اين بحث و در بخش مربوط به آرايش رهبرى در دوره جديد من نکاتى را مطرح کردم و مبناى بحث قرار گرفت. رئيس دفتر سياسى و رفقاى هيئت دايم حاضر در جلسه از من خواستند اين نکات را مکتوب در اختيار رفقاى دفتر سياسى قرار دهم، که در زير مشاهده ميکنيد. اميدوارم با بحث سازنده و صميمى، دفتر سياسى به تصميم مشترکى برسد که شايسته حزب منصور حکمت است.

آرايش رهبرى

با درگذشت نابهنگام نادرعزيز (منصور حکمت) رهبر جنبش کمونيسم کارگرى و حزبمان، از بيرون و از درون حزب موضوع رهبرى در حزب و آنطور که بعضى رسانه ها و جريانات و اشخاص مطرح کرده اند، تعيين فرد ديگرى به عنوان رهبر حزب مطرح شده است. طرح اين موضوع و به اين شکل مثبت است. چنين توقع و انتظارى در مورد احزاب اصلى و جدى در جامعه مطرح ميشود. در اينمدت رفقاى زيادى از کادرها و اعضاى حزب و حتى کسانى بيرون از حزب سر اين بحث را با من هم باز کرده و بحث و تبادل نظر داشته ايم. اگر ما بخواهيم بعد از ضايعه دردناک درگذشت منصور حکمت و همچنين از پلنوم حزب قوى بيرون بياييم، به دلايلى که در پايين اشاره ميکنم ما بايد ليدر حزب را معرفى کنيم. چنين تصميمى حزب ما را بسيار جدى و جاافتاده به جامعه معرفى ميکند. لازمه چنين تصميم مهمى در وهله اول همدلى و تشخيص مشترک دفتر سياسى حزب و طبعا تصميم پلنوم به اتخاذ آن است. اما براى اينکه بتوانيم چنين تصميمى بگيريم، لازمست به نگرانيها و برداشتهاى مختلف که در اين رابطه وجود دارد، به شکل اصولى و درست جواب داد. من به مواردى اشاره ميکنم. ١- انتخاب جانشين منصور حکمت يا انتخاب ليدر حزب؟ اولين برداشت متفاوت سر اين مسئله اينست که آيا جانشين منصور حکمت را تعيين ميکنيم يا ليدر حزب را انتخاب ميکنيم. فکر ميکنم احتياجى به توضيح نباشد، که ما نميتوانيم جانشين منصور حکمت را تعيين کنيم. منصور حکمت پديده اى بسيار همه جانبه تر، فرا حزبى تر و جنبشى تر بود که بتوان جاى او را پرکرد. من عميقا بر اين باورم که او مارکس زمانه بود. همچنانکه هيچ حزب و سازمانى نتوانست جانشين مارکس را تعيين کند و اساسا پر کردن خلا نابغه هاى بزرگ از کانال حزبى و تشکيلاتى نميگذرد، جانشين منصور حکمت هم متاسفانه از جانب جنبش و حزب ما حداقل در کوتاه مدت (چند سال) آينده ممکن نيست. اميدوارم در دل تحولاتى که ميگذرد و از ميان جنبش کمونيسم کارگرى شخصيت و نابغه اى مشابه منصور حکمت عروج کند و فکر ميکنم بسيار شور انگيز جنبش ما به استقبالش برود. منصور حکمت اتوريته سياسى و معنوى بلامنازع جنبش ما از دوران مارکسيسم انقلابى و کمونيسم کارگرى و در راس سازمانها و احزاب کمونيستى بود که وى بنياد گذاشت. رهبر و ليدر بودن او در حزب به نظرم تنها گوشه اى از کاراکتر عظيم تر منصور حکمت بود. به نظرم يکبار مسئله را براى خود حل کنيم که ما نميتوانيم جانشين منصور حکمت را تعيين کنيم، و با اين قياس نبايد به تعيين ليدرى آتى حزب برخورد کنيم. اگر رسانه اى از من بپرسد، ميگويم ما نميتوانيم جانشين منصور حکمت را انتخاب کنيم . اما ميتوانيم ليدر دوره آتى حزب را انتخاب کنيم. درست مانند د يگر احزاب دخيل در جامعه چه چپ و يا راست. فکر ميکنم نه يک کانديد، بلکه از نظر من همين الان ٤ کانديد براى احراز اين پست داريم.

٢- فاکتور ديگرى که بايد در نظر داشت اين نکته است، تازمانى که منصور حکمت در قيد حيات بود، حتى اگر مثل دوره چند ماهه گذشته در فعاليتهاى حزب دخالتى نداشت، معرفى فردى به عنوان ليدر حزب سخت بود، چون به لحاظ سياسى و معنوى چه در چشم ليدر تعيين شده و چه در جامعه و صفوف حزب، رهبرى حزب کس ديگرى بود که در قيد حيات است و به دليل بيمارى فعلا نميتواند در سرنوشت حزب دخالت کند. امروز متاسفانه با درگذشت منصور حکمت اين فاکتور عمل نميکند.

٣- فرصت را از دست ندهيم. اکنون بيش از هر زمانى حزب مورد توجه و فوکوس جامعه، احزاب و حتى صفوف خودمان است. برخورد به مسئله رهبرى حزب بيش از هر زمانى مطرح و داغ است و حتى به شاخص بلوغ سياسى و اعتماد بنفس حزب و رهبرى آن تبديل شده است. هر نوع تصميمى در مورد رهبرى بيش از هر زمان ديگرى منعکس ميشود و جا ميفتد. ميتوانيم چنان تصميمى بگيريم که به جهشى براى حزب محسوب شود، ميتوانيم دستمان به کلاهمان باشد و وضع موجود را حفظ کنيم و با اينکار چهره ضعيفترى از حزب ارائه کنيم. اگر معتقديم جنبش و حزب سياسى نهايتا به ليدر و رهبرى فردى نيازمند است، بهترين فرصت براى جا انداختن آن همين دوران است. حتى اگر کسى معتقد است شش ماه يا يکسال ديگر چنين انتخابى بکنيم، اتفاقا بايد فرصت فعلى را از دست ندهد. انتخاب نکردن ليدر حزب در اين اوضاعى که همه ميپرسند، گذاشتن يک علامت سئوال ناموجه بر پيشانى حزب و مجال دادن به مخالفين است که به ناحق بگويند "بعد از منصور حکت رهبر ندارند و سردرگمند".

٤- فاکتور ديگر اوضاع سياسى ايران و تحولات پرشتاب آن است. اين اوضاع حزب قوى و با چهره را از ما ميطلبد. تعيين ليدر حزب يکى از ضرورتهاى اساسى اوضاع سياسى در اين دوران است. به يمن حضور منصور حکمت در ٢٠ سال گذشته جنبش و حزب ما چنين خلائى نداشت. صرفنظر از موقعيت رسمى و تشکيلاتى وى، وجود منصور حکمت اين خلاء را پرکرده بود. متاسفانه در اين دوران حساس اين خلاء ايجاد شده و ما بايد در چارچوب مقدورات دوره جديد پيامدهاى اين واقعه را تخفيف دهيم. معرفى ليدر حزب يک گام مهم در اين راستاست. بويژه درست دراين دوران جريانات و احزاب بورژوايى مخالف ما دارند رهبر و چهره به جامعه ارائه ميکنند.

٥- دوره آزمايشى براى تعيين ليدر حزب لازم نيست. در بحث و تبادل نظرهاى اخير رفقاى زيادى به طور اصولى با تعيين ليدر حزب مخالفت ندارند، اما مطرح ميشود، مدتى صبر کنيم کانديداهاى اين پست بيشتر خود را نشان دهند و در واقع دوره ٦ ماهه يا يکساله آزمايشى را پيشنهاد ميکنند. به نظرم با اينکار اشتباه بزرگى را مرتکب ميشويم. اولا کانديداهاى مطرح براى احراز اين پست، فى الحال در سطح جامعه و حزب از اتوريته بالايى برخوردارند، با دوره آزمايشى گذاشتن، به دست خودمان علامت سئوال گنده اى جلو کانديداهاى احراز اين پست ميگذاريم. توان و شان کانديداهايمان را در اذهان عمومى پايين مياوريم. سئوال "فعلا نميتوانند" را بر پيشانيشان ميکوبيم. اعتماد بنفش و رفقاى بالايمان را پايين مياوريم. دوما نميدانم در ٦ ماه و يکسال آتى قرار است مثلا رفقايى چون کورش مدرسى، حميد تقوايى، اصغر کريمى، آذر ماجدى چه تحول و معجزه اى از خود نشان دهند که در ٢٠ سال گذشته نتوانسته اند از خود بروز دهند. سوما آيا اين دوره آزمايشى را جنبشمان و جامعه از ما ميطلبد؟، يا داريم نگرانيهاى درونى خود را به آزمايش گذاشته و رفع ميکنيم؟ به نظرم مجاز نيستيم چنين دوره آزمايشى را طى کنيم.

٦- طرح مصوب پلنوم پانزدهم، نوشته منصور حکمت از نظر من طرح يک دوره انتقالى است. متاسفانه منصور حکمت نيست تا پايان ايندوره انتقالى را تعيين کند، امروز ديگر تشخيص ما معيار تعيين پايان اين دوره انتقالى است. بالاتر هم گفتم تا زمانيکه منصور حکمت در قيد حيات بود، حتى اگر دخالت فعال در سرنوشت حزب هم نميکرد، با موضوع تعيين ليدرى حزب روبرو نبوديم، اتوريته اين انسان بزرگ اين خلا را در دوران عدم دخالت عملى هم ميپوشاند و در سايه آن با طرح فعلى (هيئت دايم و رئيس دفتر سياسى) ميتوانستيم پيشروى کنيم. امروز در غياب منصور حکمت چسبيدن به اين طرح و معرفى نکردن ليدر حزب درک نکردن نياز زمانه است و ما را کند و پخ و فاقد رهبر معرفى ميکند. اين مسئله ما را تضعيف و ضربه پذير ميکند. به نظرم اين طرح در اين شرايط و در غياب منصور حکمت جوابگوى نياز زمانه نيست. بايد جهش کرد و در جا نزنيم و طرحمان را عوض کنيم.

٧- آيا وجود چند کانديد مشکلى براى طرح رهبرى است؟. همچنانکه منصور حکمت هم در سند مصوب پلنوم پانزدهم نوشته است، وجود چند کانديد نقطه قدرت طرح ليدرى در حزب است. وجود کانديداهاى مختلف به شرطى که اين قاعده و اصل پذيرفته وصميمانه رعايت شود، که هر کانديدى راى لازم را براى اين پست اخذ کرد، همه با تمام توان اتوريته اش را رعايت ميکنند، به قول منصور حکمت صندلى زير پايش ميگذاريم و او را حمايت ميکنيم و پرنسيبهاى سياسى و تشکيلاتى تعريف شده رعايت ميشود، اتفاقا ميتواند پويايى حزب را تامين کند. و تازه به اين لحاظ هم جاى نگرانى نيست، که هر زمان و در هر پلنوم حزبى تشخيص بدهيم و با راى اکثريت ليدر را تغيير دهيم. مهم اينست جامعه و جنبش ما بداند حزب ما بدون رهبر نيست، اگر چه گاها فرد ليدر عوض شود.

٨- به طرح ليدر حزب طبق مصوبه پلنوم دهم برگرديم. در نتيجه پيشنهاد اثباتى من طرح شناخته شده و قبلا مصوب پلنوم دهم حزب است. تعيين ليدر حزب که اختيار تعيين کابينه خود (هيئت دبيران) را داشته باشد. توجه رفقا را به مطالعه مجدد آن طرح جلب ميکنم و از توضيح بيشتر خوددارى ميکنم. (در جزوه مصوبات پلنوم دهم حزب)

٩- شرط اجراى اين طرح تشخيص مشترک و تصميم مشترک بالاى حزب و به طور مشخص دفترسياسى است. اگر دفتر سياسى حزب و بويژه رفقاى هيئت دايم و دبير کميته مرکزى (حميد تقوايى) با همدلى و اتفاق نظر حاضر به اجراى طرح پلنوم دهم حزب باشند، اجراى آن بسيار عملى است. در آن صورت به نظرم پلنوم حزب و صفوف حزب به خوبى از آن استقبال ميکنند. و هر طرح و يا ليدرى که جريان گسترده و با اتوريته اى چون حزب کمونيست کارگرى آن را حمايت کند، با اتوريته بالايى در سطح جامعه و جنبش جا باز ميکند. اگر همدلى و تشخيص و تصميم مشترک در دفترسياسى حول انتخاب ليدر حزب به وجود نيايد، طرح و پيگيرى اين پيشنهاد را درپلنوم مناسب نميدانم.

رفقاى عزيز !

پلنوم شانزدهم اولين پلنوم بعد از منصور حکمت و اولين فرصت به آزمايش گذاشته شدن رهبرى حزب در دوره جديد است. نحوه برخورد به رهبرى و آرايش آن مهمترين موضوع اين پلنوم در انظار جامعه و جنبش و حزبمان است. به نظرم نياز زمانه و جنبش و حزبمان تصميماتى جسورانه و جهشى در راستاى قدرتمند کردن حزب را از ماميخواهد. اميدوارم چنين تصميماتى را اتخاذ کنيم.

١١-٨-٢٠٠٢